

پریشانگویی حامیان دوآتشه دیروز و منتقدان سرسخت امروز دولت به آنجا رسیده که روزی سیاستهای دولت از جمله سیاستهای ارزی را به تمجید مینشینند و روز دیگر همان سیاستها را سرکوبگرایانه میخوانند! روزی دولتمردان را ژنرالهایی کشتهکار و روزی دیگر مردان بزم مینامند! روزی دولت را کلیددار حل بحران و روزی دیگر مجمعی از بروکراتهای بیانگیزه معرفی میکنند!
این پریشانگوییها ریشه در دو خاستگاه عمده دارد؛ یکی واقعگرایی و نگاه به آینده و دیگری فرار به جلو؛ خاستگاههایی که این روزها هر یک از کنشگران سیاسی اصلاحطلب به فراخور حالشان سعی دارند در آن موضعگیری کرده و به تبع آن، اهداف خود را پیش ببرند.
در همین راستا بخشی از فعالان سیاسی اصلاحطلب، به دلیل عملکرد دولت و اوضاع نابسامان کنونی واقعگرایانه معتقدند چه بخواهند و چه نخواهند، در افکار عمومی کارنامه دولت روحانی به پای جریان اصلاحات نوشته شده و نوشته میشود. از این رو برای عبور از این تنگنا و هرچه کمتر از دست دادن بدنه اجتماعی خود، با پذیرش سوءمدیریتها، به نقد دولت میپردازند و سعی میکنند با حفظ فاصله از دولت، عبوری نرم از روحانی داشته باشند، چراکه واقعبینانه معتقدند با توجه به عملکردشان در دولت و مجلس دو بار که هیچ، در انتخابات بعدی 10 بار هم تَکرار کنند، بینتیجه خواهد بود. در همین خصوص میتوان به عذرخواهی محمدرضا عارف از مردم به دلیل رویکار آوردن دولت اشاره کرد؛ عذرخواهیای که تصریح عارف به «اجبارشان» برای سرخ نگه داشتن صورت با سیلی را هم به همراه داشت. البته بخشی دیگر از اصلاحطلبان اینچنین عارفانه معتقد نیستند که باید به آتش دولتی که روی کار آوردهاند، بسوزند. از این رو امثال جوادی حصار، عضو شورای مرکزی اعتماد ملی تاکید دارند هیچ دلیلی ندارد که اصلاحطلبان بیشتر از این برای روحانی هزینه کنند، از این رو حتی حمایت از روحانی را هم مشروط به عمل به وعدههایش میخوانند و معتقدند حالا شرط حمایت از بین رفته! و به عبارتی میتوان زیر میز بازی حمایت از روحانی زد و اینطور عنوان کرد که گویی در اصل نه خانی آمده و نه خانی رفته!
این دست اصلاحطلبان معتقدند که هنوز هم میتوان امیدوار بود افکار عمومی حمایتهای کلیدی و تَکراری را از یاد ببرند و از این رو برخی چون تاجرنیا تاکید میکنند اگر اصلاحات بتواند گفتمان خود را با گفتمان مردم همراه کند، میتواند در انتخابات بعدی هم تاثیر بگذارد!
در این میان بخشی دیگر از اصلاحطلبان که عمدتا در زمره چهرههای رادیکالی این جریان محسوب میشوند، با استفاده از فضای غبارآلودی که سوءمدیریتها رقم زده است، فرار به جلو را پرمنفعتترین راهکار میدانند. از این رو با تندکردن ادبیات در کلام و عملشان، سعی دارند به افکار عمومی آدرسهای غلط دهند تا همچنان به سبد رأیشان در انتخابات آینده امیدوار بمانند. اگرچه این امر در میدان جریان اصلاحطلبی مسبوق بهسابقه است و در دولت دوم اصلاحات هم به دلیل غیرقابل کتمان شدن سوءمدیریتها، تند کردن فضا توسط تئوریسینهای این جریان تجویز شد و تجربه نشان داد که تند شدن ادبیات اصلاحطلبی نتیجهای جز فاصله از مردم در پی نخواهد داشت و شکستهای انتخاباتیشان شاهد مثالی بر این نتیجه حتمی است. این روش فرار به جلو و فرافکنی به سه طریق دنبال میشود:
1 این روزها بخشی از اصلاحطلبان سعی دارند خود را بار دیگر پشت نقاب بهانه نخنماشده نظارت استصوابی پنهان کنند و برای پاس دادن ناکارآمدیهایشان دیواری کوتاهتر از دیوار شورای نگهبان ندارند. در همین راستا عملکرد ضعیف دولت و مجلسیهایشان را به گردن شورای نگهبان میاندازند و اتوپیایی از ردصلاحیتشدگانشان میسازند! این ادعا در حالی است که این جریان سیاسی سال92، به دلیل عدم رایآوری از معاون اول رئیس دولت اصلاحاتشان گذشت و سال 96 نیز اگرچه جهانگیری را شاهکلید بحرانها میخواندند، ولی وی را به کاندیدایی پوششی تقلیل دادند. از طرف دیگر انتخاب پرحاشیه شهردار تهران نیز دیگر جایی برای کتمان قحطالرجال در میان اصلاحطلبان نگذاشت و لازم به یادآوری نیست که حتی دوآتشههای شورای شهر یکدست اصلاحطلب پایتخت هم معتقد بودند چهرهای شاخص بهعنوان گزینه شهرداری ندارند!
2 اتوبان فرافکنی و فرار به جلوی اصلاحطلبان اما به نظارت استصوابی محدود نیست. در این میان بخشی از آنها سوءمدیریتهایشان را انکار میکنند و از طرفی دولت را به تند کردن ادبیات و جوسازی و بگمبگم تشویق و از طرف دیگر تصریح دارند که دولت اختیاری ندارد و آشفتگیها یا از دولت پنهان نشات میگیرد یا از نمازجمعه مشهد! و از سویی دیگر گریزی به مذاکره با آمریکا میزنند و آمریکا را کلید حل بحران میخوانند و از این طریق سعی دارند با دادن آدرس غلط افکار عمومی را از ناکارآمدیشان منحرف کنند. اگرچه این مدعا حتی در میان خودشان نیز حنایی بیرنگ است و باورکردنش دور از ذهن، چراکه حتی دکتر روحانی در کشاکش تبلیغات انتخاباتی به صراحت عنوان داشت که به مشکلات پیشرویش واقف است، تا آنجا که تصریح کرد: «به والله علیالعظیم اگر مشکلات کشور که بسیار پیچیده است، راهحل نداشت، من کاندیدا نمیشدم.» و با اشاره به نماد انتخاباتیاش تاکید کرد که بدانید برای همه مشکلات کشور، کلید وجود دارد... . در همین راستا سعید لیلاز، تحلیلگر مسائل اقتصادی اصلاحطلبان نیز چندی پیش به یورونیوز گفت مسئولیت اوضاع کنونی را اساسا متوجه روحانی میداند و تصریح کرد اختیاراتی که آقای خامنهای به روحانی و سران سه قوه داده، اگر به چوب داده بود، تا الان یک کاری کرده بودند!
3 گردش به راست روحانی نیز یکی دیگر از راههای فرار به جلویی است که ظاهرا در اتاق فکرهای اصلاحطلب تجویز شده است. از این رو برخی از آنها این روزها اصرار دارند بگویند روحانی تغییر کرده و اگرچه راهنمای چپ زده، ولی به راست پیچیده و آنچه امروز از سکانداری و مدیریت اشتباه روحانی شاهد هستیم، نمادی از مدیریتی با رنگ و بوی اصولگرایانه است! از این رو مدعی هستند دولت روحانی به نام اصلاحطلبان و به کام اصولگرایان معتدل شد. در همین راستا اصرار دارند که این روزها نقش جهانگیری در دولت کاهش یافته و حتی همین کمرنگ شدن نقش را دلیل بخشی از آشفتگیهای کنونی میخوانند، این درحالی است که به قول بیانیه اخیر حزب اصلاحطلب اعتدال و توسعه، اختیارات ویژه و گسترده و در مواردی تاریخی و فرادولتی در حوزههای مدیریت کلان اقتصادی از جمله اقتصاد مقاومتی، مقابله با تحریم و مسائل راهبردی مانند مدیریت ارز به جهانگیری تفویض شده است.
این روزها اصلاحطلبان به بیانهای مختلف سعی دارند عملکرد دولت روحانی به پایشان نوشته نشود و خود را تافته جدابافته از دولت بخوانند تا بار دیگر بتوانند روی رای بدنه اجتماعیشان حساب کنند. هرچه به انتخابات نزدیکتر شویم، زغال آتش این فرافکنیها بیشتر گل خواهد کرد و به تبع آن دود این منفعتطلبیها بیشتر به چشم مردم خواهد رفت؛ مردمی که این روزها، در حالتی خوشبینانه، به سختی 9 خود را پیدا میکنند تا گرو هشتشان بگذارند... .
در این شرایط اگر جناحی تصور کند که چنانچه علیه دولت حرفی بزند، محبوب میشود، در خطا و اشتباه است و بدانید که مغضوب خواهید شد و مردم به شما پشت خواهند کرد.
تاجرنیا، فعال سیاسی اصلاحطلب و نماینده ادوار مجلس معتقد است اگر وضعیت منفعلانه دولت تغییری نکند، حتما ادبیات اصلاحطلبان نسبت به دولت تندتر خواهد شد و البته میگوید اگر اصلاحات بتواند گفتمان خود را با گفتمان مردم همراه کند، میتواند در انتخابات بعدی هم تاثیر بگذارد.
* نویسنده : حانیه موحدین روزنامهنگار
