بحرانِ خود‌انتخابی

قلعه‌نویی غریبه نیست که بگوید شرایط فوتبال ایران را نمی‌دانسته و انتظار داشته که تیمی را تحویل بگیرد که سالی چند بازی بزرگ بین‌المللی با تیم های درجه یک رنکینگ فیفا را داشته باشد. سرمربی تیم ملی دقیقاً می‌دانسته که شرایط فوتبال ایران بعد از حضور هشت‌ساله کارلوس کی‌روش، دوران کوتاه ویلموتس، حضور اسکوچیچ و بازگشت کی‌روش برای جام جهانی قطر چگونه بوده و چه انتظاراتی از او می‌رفته است.

  • ۱۴۰۴-۰۷-۲۶ - ۱۶:۴۵
  • 00
بحرانِ خود‌انتخابی

امیرخان و میراث تصمیم خودش!

امیرخان و میراث تصمیم خودش!

فرهیختگان: اگرچه امیر قلعه‌نویی در کنفرانس مطبوعاتی پس از بازی با تانزانیا، کمی از موضع همیشگی دانای کل فاصله گرفت و برای نخستین‌بار ژست انتقادپذیری و درست بودن برخی انتقادات نسبت به خود را گرفت؛ اما در مجموع، صحبت‌هایی کرد که باید به آن پرداخته شود. صحبت‌هایی در مورد شرایط ویژه فوتبال ایران به علت تحریم‌ها و کمبودهایی که هست و او آگاهانه با دانستن این کمبودها هدایت تیم ملی را پذیرفته. اگرچه همین حالا هم از داخل فدراسیون به گوش می‌رسد که دلیل این انتقادات پرداخت‌نشدن پاداش‌های برد تیم ملی است و استاد کمی در کنفرانس‌ها ژست نارضایتی گرفته که فدراسیون تحت‌فشار برود.

 قلعه‌نویی غریبه نیست که بگوید شرایط فوتبال ایران را نمی‌دانسته و انتظار داشته که تیمی را تحویل بگیرد که سالی چند بازی بزرگ بین‌المللی با تیم های درجه یک رنکینگ فیفا را داشته باشد. سرمربی تیم ملی دقیقاً می‌دانسته که شرایط فوتبال ایران بعد از حضور هشت‌ساله کارلوس کی‌روش، دوران کوتاه ویلموتس، حضور اسکوچیچ و بازگشت کی‌روش برای جام جهانی قطر چگونه بوده و چه انتظاراتی از او می‌رفته است.

از این صریح‌تر باید سخن گفت. قلعه‌نویی با علم به وضعیت کشور، تمام تلاش خود را انجام داد تا دوباره به تیم ملی بازگردد و این اتفاق برایش رقم خورد. او از همه اهرم‌هایی که داشت استفاده کرد و به تیم ملی بازگشت. این کار را نقد نمی‌کنیم. هر مربی یا هر شخصیتی برای رسیدن به اهداف خود، از ارتباطات و توانایی‌های خود بهره می‌گیرد و امیر قلعه هم چنین کرد. او این را به‌خوبی می‌داند که فوتبال ایران در شرایطی متفاوت، در فضای سیاسی بین‌المللی همراه‌تر و با شرایط اقتصادی مطلوب‌تر سکان هدایت خود را به او یا دست‌کم به او و این دستیاران نمی‌دهد.

یادمان باشد قلعه‌نویی در شرایطی تیم ملی در سال ۱۳۸۵ تحویل گرفت که قهرمانی‌های متعددی داشت اما بازگشت او در سال ۱۴۰۱ به تیم ملی در وضعیتی صورت گرفت که مدت‌ها از آخرین قهرمانی‌های وی در لیگ گذشته بود. سؤالی که امیر قلعه‌نویی باید به آن فکر کند این است که نه در یک وضعیت که حتی در یک وضعیت عادی، آیا سکان هدایت تیم ملی به او و این کادر می‌رسید یا نه.

امیر بیشتر از هر کسی باید بداند که نشستنش روی نیمکت تیم ملی حاصل «وضعیت حساس کنونی» است و این قصه که خودش بخواهد وضعیت فعلی را بد جلوه بدهد عملاً با تلاش‌های قبلی برای رسیدن مجدد به این سمت و تلاش‌های فعلی برای مقابله با موج‌های راه افتاده مخفی در فدراسیون برای برکنار کردنش نمی‌خواند!

قلعه‌نویی پیش‌ازاین در بازی‌های لیگ برنده می‌شد؛ اما در کنفرانس های مطبوعاتی بازیکنان و تیم خود را از دم تیغ می‌گذراند. حالا بعد از گل‌خوردن از افغانستان و تساوی با تاجیکستان و قهرمان نشدن در کاپا و با هر نتیجه‌ای، کنفرانس های مطبوعاتی او به محلی برای توجیه‌کردن هر نتیجه‌ای تبدیل شده‌اند. 

به قلعه‌نویی توصیه باید کرد که یادش نرود تیم ملی تحت هدایت او پشتوانه حمایت افکار عمومی و رسانه‌ها را ندارد، طرفداران فوتبال ایران از تماشای بازی‌های تیمش لذتی نمی‌برند و ادعاهایی مانند تغییر نسل دادن را کسی نمی‌پذیرد. البته سرمربی تیم ملی مجاز است که هر توجیهی دوست دارد استفاده کند؛ اما واقعیت این است که مردم عقل دارند.

نظرات کاربران