درباره اظهارات جدید ترامپ درخصوص حاج‌قاسم

آمریکایی‌ها یک عجز عظیم در عراق داشتند و آن بمب‌های کنار جاده‌ای بود، بمب‌هایی که حدود دوسوم تلفات نیرو‌های ائتلاف بر اثر آن اتفاق می‌افتاد و تاکتیک نظامی هم جواب درستی برای آن نداشت. 

  • ۱۴۰۴-۰۷-۲۴ - ۱۰:۰۷
  • 00
درباره اظهارات جدید ترامپ درخصوص حاج‌قاسم

یک کینهٔ حل نشده

یک کینهٔ حل نشده
مرتضی درخشانمرتضی درخشانروزنامه‌نگار

«زبانت را می‌برند و از درختی که از آن روزی می‌گیری (درخت نخل) به دار خواهند زد. در روز سوم از بینی و دهان تو خون روان خواهد شد و محاسنت را رنگین خواهد ساخت». این پیش‌بینی امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام از نحوه شهادت میثم تمار است. پیش‌بینی یک قتل خشن و هتاکانه که قاتل به پیکر مقتول هم رحم نمی‌کند و از جنازه او هم نمی‌گذرد! 
این نقل تاریخی در سریال مختارنامه با بازی درخشان مرحوم پرویز پورحسینی را اغلب به خاطر داریم، صحنه‌ای که در کاخ کوفه ایستاده است و پاسخ ابن زیاد را می‌دهد. 
روایات نشان می‌دهد که میثم، ۱۰ روز پیش از ورود اباعبدالله علیه‌السلام به عراق، دستگیر شد و به همان نحوی که پیش‌بینی شده بود به شهادت رسید و برخی روایات تاریخی می‌گویند که او اولین مسلمانی بود که به هنگام شهادت بر دهانش لگام‌زده شد.  پیش از آن نیز افراد زیادی به دستور عبیدالله بن زیاد به شهادت رسیده بودند، سؤال این‌جاست که حقد و کینه یک نفر چقدر باید باشد که پس از شهادت هم دست از سر مقتول بر ندارد؟! 

عصر سلبریتی‌ها

بازیگر‌ها، سلبریتی‌های پرحاشیه و چهره‌های جنجالی این روز‌ها حال و روز خوبی دارند، فالوور می‌گیرند، پول در می‌آورند و به واسطه شهرتشان حتی به ریاست‌جمهوری می‌رسند. 
همین ولادیمیر زلنسکی که در اوکراین مسئولیت اداره کشور را برعهده دارد یک بازیگر طنز بود، یک بازیگر درجه چندم در که در نظام سیاسی بیشتر به یک شوخی شبیه بود و حالا تبدیل به تصمیم‌گیرنده اصلی برای سرنوشت یک ملت شده است. ملتی که یک میلیون سنگ قبر جدید با جنازه‌های تکه و پاره روی دستش مانده است.  صحبت ما اما در مورد این سلبریتی نیست، ما از دونالد ترامپ حرف می‌زنیم، کسی که الفبای ادب دیپلماتیک را هم نمی‌داند، اما سیاست جهان را خوب درک کرده است؛ زور می‌گوید، ضد و نقیض حرف می‌زند، همیشه روی آنتن است و پرخاش می‌کند، حتی به هم‌پیمانان سنتی خود!  اینکه چقدر از مردم دنیا او را یک دلقک می‌دانند و چقدر از سیاست‌مداران با این عقیده موافق‌ هستند، اما جرئت بیان آن را ندارند هم موضوع ما نیست، این روز‌ها ترامپ باز هم از شهید قاسم سلیمانی صحبت می‌کند، از مردی که شش سال قبل به دستور مستقیم او به شهادت رسیده، اما هنوز حضور دارد، حتی در میان کلمات ترامپ! 

مشکل بی‌پاسخ

آمریکایی‌ها یک عجز عظیم در عراق داشتند و آن بمب‌های کنار جاده‌ای بود، بمب‌هایی که حدود دوسوم تلفات نیرو‌های ائتلاف بر اثر آن اتفاق می‌افتاد و تاکتیک نظامی هم جواب درستی برای آن نداشت.  اصلاً پاسخ درستی برای این دست مین‌گذاری‌ها وجود ندارد، آمریکایی‌ها بیشتر از تلفات خود، از بمب‌های کنار جاده‌ای عصبی بودند که حرکت کاروان‌های نظامی را مختل کرده بود.  در واقع بمب کنار جاده‌ای ابتکار ایرلندی‌ها بود که به تمام دنیا رسید و به عنوان یک تاکتیک مبارزه در جنگ‌های نامتقارن، گروه‌های مقاومت و به‌خصوص مردم عراق که مقاومت را یاد گرفته بودند از آن استفاده می‌کردند.  بمب کنار جاده‌ای اما مشکل آمریکایی‌ها نبود، مشکل چشم‌های کنار جاده‌ای بودند، خشم مقدس و هویت برنده‌ای که قاسم سلیمانی در دل مردم پرورش داده بود نگاه مردم را عوض کرده بود و آن‌ها تصمیم خودشان را گرفته بودند. در واقع حاج‌قاسم به آن‌ها بمب نداده بود، بلکه آن‌ها را بیدار کرده بود.  حالا آمریکایی‌ها با مردمی مواجه شده بودند که دیگر از پرچم و ژنرال‌های پرستاره آمریکایی نمی‌ترسیدند. چیزی که در غرب آسیا زیاد پیدا می‌شود اسلحه است، کافی بود یکی از همین مردم دستش را دراز کند تا تبدیل به یک دشمن مسلح و باانگیزه شود.  آمریکایی‌ها کشته می‌دادند، زخمی‌ها روی دستشان مانده بودند و ابتکار عمل هم نداشتند، هرکجا هم می‌رفتند یک نام را می‌شنیدند: «ژنرال سلیمانی!» نامی که هنوز هم کابوس یانکی‌هاست! 

خشم کنار جاده‌ای 

ترور شهید قاسم سلیمانی هزینه‌های بسیاری برای آمریکایی‌ها داشت، آن‌ها اما چاره‌ای نداشتند، تمام منطقه در آتش خشم مردم بود که متجاوز خارجی را نمی‌خواستند و هیچ‌کاری از دست‌های خون‌آلود غربی‌ها برای آرام کردن مردم بر نمی‌آمد، پس مجبور شدند به آخرین راه‌حلی که به ذهنشان می‌رسید رجوع کنند: «حذف سلیمانی!» اما آیا حذف او نتیجه داد؟!  بهترین مرجع برای پاسخ به این سؤال خود ترامپ است، ترامپی که حالا دشمنانش را حتی نمی‌تواند بشمارد، ترامپی که با فوران مقاومت مواجه شده و هرجای دنیا که برود عده‌ای هستند که علیه او تجمع کنند یا به منافع آمریکا حمله کنند.  همین الان در دانشگاه‌های آمریکایی هم رد پای حاج‌قاسم را می‌توانید پیدا کنید، می‌توانید عکس‌های برعکس ترامپ و نتانیاهو را با ضربدر قرمز از استرالیا تا اسپانیا ببینید، می‌توانید در مسافران کاروان دریایی صمود این دشمنی را حس کنید و در میان چهره‌های پرمخاطب جهان هم خشم از ترامپ و نوچه‌اش نتانیاهو را درک کنید. 

حالا «خشم عمومی» در تمام دنیا تبدیل به همان بمب‌های کنار جاده‌ای شده است که هیچ راه‌حلی ندارد و آمریکایی‌ها نمی‌دانند باید چه‌کار کنند! یک‌بار چشم‌هایی را که به کاروان نظامیان آمریکایی نگاه می‌کنند، ببینید. حالا تمام دنیا در آستانه انفجار بر سر راه آمریکایی‌هاست.

به همین دلیل است که از سلیمانی کینه دارند، آمریکایی‌ها حتی نمی‌توانند ماجرای غزه را آن‌طور که می‌خواهند تمام کنند، سؤال این است، آیا ترور سلیمانی مشکل آن‌ها را حل کرده است؟!

کینه‌ای عمیق از یک شکست

ترامپ و نتانیاهو حذف سردار قلب‌ها را به هم تبریک می‌گویند و هنوز بعد از شش سال از شهادت حاج‌قاسم، سعی می‌کنند خشمشان را پشت واژه‌های تمسخرآمیز پنهان کنند، چرا؟!

رابرت سولومون، در خصوص نفرت و کینه توضیح می‌دهد که «عقده‌های حل‌نشده» می‌توانند در قالب‌هایی مثل «طنز‌های سیاه» بروز کنند، فروید و دخترش آنا هم معتقدند که خشم فروخورده به شکل‌های دیگر مثل تمسخر یا تحقیر خودش را نشان می‌دهد.

کارن هورنای هم می‌گوید که انسان وقتی نمی‌تواند مستقیماً خشمش را ابراز کند، ممکن است از رفتار‌هایی مثل تمسخر یا تحقیر استفاده کند تا احساس کنترل بر «درد درونی» را در خود پیدا کند.

بله، روان‌شناسان دنیا اغلب معتقدند که بیشتر اوقات، تمسخر همان نفرتی است که ماسک شوخی به چهره زده و اسلحه‌ای برای شلیک به پرونده‌های باز ذهنی است، کینه‌های حل نشده!

نیچه می‌گوید کینه، انتقامِ ناتوان‌هاست و وقتی کسی توانایی واکنش کافی نداشته باشد، نفرت‌ورزی را یاد می‌گیرد!

تحلیل رفتار ترامپ نشان می‌دهد که او یک کینه عمیق از قاسم سلیمانی دارد! ترامپ که هزینه زیادی برای حذف حاج‌قاسم داده اما نتوانسته او را حذف کند، پس چرا نباید از سردارِ ما کینه داشته باشد؟! آیا این دلیلی بر ناکامی ترامپ نیست؟!

میکروسلیمانی

مشکل ترامپ مشکل شخص حاج‌قاسم نیست، اگر ما سیاسی بودیم بدون شک می‌گفتیم که آن‌ها با سلیمانیسم مشکل دارند، با طرز تفکری که از آمریکا، از مرگ و از درد نمی‌ترسد، مشکل آن‌ها با میلیون‌ها «میکروسلیمانی» است که در هر محله و منطقه و کشوری، از غرب آسیا تا شاخ آفریقا و تا قلب اروپا تولید شده و بزرگ‌ترین ابرقدرت دنیا را اذیت می‌کند.

مشکل آن‌ها با چشم‌هایی است که ترامپ را قمارباز می‌بیند، با مردمی است که حتی اگر الگو‌های غربی داشته باشند هم برای مبارزه، یک اسطوره شرقی دارند. جغرافیای مشکل آمریکایی‌ها از منطقه بزرگ‌تر است، حالا مردمی که حتی اثری از سلیمانی ندارند مثل او فکر می‌کنند، در هر کجای جهان که باشند، حتی اگر او را نشناسند.

هرچند، ما سیاسی نیستیم و این حرف‌های «ایسم»دار به دهان ما نمی‌آید، اما قاسم سلیمانی را روی لبخند تمام آلمانی‌های در حال بازداشت می‌بینیم، در رد موشک‌های یمنی، در دود تظاهرات فرانسوی، در رقص خیابانی اسپانیایی و در بازگشت مردم به خانه‌های غزه! ما سلیمانی را در تمام دنیا می‌بینیم و شک نداریم آن‌ها هر روز به او فکر می‌کنند، وگرنه این‌قدر نام او روی زبانشان نبود!

یک پایان تکراری

میثم تمار در بارگاه ابن زیاد، چشم در چشم پسر مرجانه ایستاد و گفت «این خصلت حرام‌زاده است که با تمسخر و تحقیر دشمنانش را آزار کند!» تاریخ درباره سابقه ابن‌زیاد و صحت حرف‌های میثم شهادت می‌دهد، درباره یک یادآوری! و احتمالاً همین باعث شد که ابن‌زیاد به جنازه او هم رحم نکند! هرچند، تاریخ نشان داد کدام پیروز شدند.

نظرات کاربران