پاسخی هنری و آشکاراً سیاسی به سیاستِ تصویرسازیِ رسمی

تقوایی در «اربعین» آیینِ سوگواری را نه‌صرفاً مناسکی مذهبی که کنشی فرهنگی می‌بیند؛ کنشی که در برابرِ همگون‌سازیِ فرهنگیِ تحمیلی، اصالت و توانِ خویش را حفظ و بازآفرینی می‌کند.

  • ۱۴۰۴-۰۷-۲۳ - ۱۸:۳۳
  • 00
پاسخی هنری و آشکاراً سیاسی به سیاستِ تصویرسازیِ رسمی

«اربعین» به روایت تقوایی

«اربعین» به روایت تقوایی

محمدمهدی عبداله‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ: در واپسین سال‌های دهۀ چهل خورشیدی، هنگامی که پروژۀ مدرن‌سازیِ پهلوی می‌کوشید تصویری یک‌دست و «متمدن» از ایران به جهان تحمیل کند، این مدرن‌سازی نه پدیدۀ درونی و تدریجی که امری دیکته‌شده از بالا بود؛ الگویی از تجدد که از مراکز قدرت صادر می‌شد و آیین‌های پرشورِ بومی را نشانه‌ای از «عقب‌ماندگی» می‌نامید. آن نگاه تحقیرآمیز در جملۀ به‌یادماندنیِ رئیسِ شهربانیِ بوشهر به ناصر تقوایی هنگامِ ممانعت از فیلمبرداریِ مراسم عاشورا آشکار شد: «شما می‌خواهید عقب‌ماندگی مردم ما را به خارجی‌ها نشان دهید». مستندِ «اربعین» در چنین بسترِ دیکته‌شده‌ای پدید آمد؛ پاسخی هنری و آشکاراً سیاسی به سیاستِ تصویرسازیِ رسمی.

تقوایی در این فیلم آیینِ سوگواری را نه‌صرفاً مناسکی مذهبی که کنشی فرهنگی می‌بیند؛ کنشی که در برابرِ همگون‌سازیِ فرهنگیِ تحمیلی، اصالت و توانِ خویش را حفظ و بازآفرینی می‌کند. کانونِ تحلیلیِ اثر در تقابلِ دو منظر است: منظرِ «از بالا» که با دیدی تحکم‌آمیز آئین را مایۀ شرمساری می‌داند، و منظرِ مردم‌نگارانۀ تقوایی که آن را «زیستنِ جمعی»ای سرشار از معنا، شکوه و کرامت تصویر می‌کند.

دوربینِ تقوایی آگاهانه از قاب‌هایی که حسِ ترحم یا بیگانگی برانگیزند پرهیز می‌کند. در تواضعِ خویش، دوربین می‌کوشد پنهان بماند تا سوژه —با تمامِ تمامیت و شکوهش— خود را نمایان سازد. به‌جای قضاوتِ بالا به پایین، او بر چهره‌های مصمم، نگاه‌های نافذ و بدن‌های ورزیدۀ عزاداران تمرکز می‌کند؛ بدن‌هایی که در ریتمی منظم و متین، سوگ را به حماسه‌ بدل می‌نمایند. این شکوه در تکنیک نیز بازتاب می‌یابد: تدوینی ضرب‌آهنگین که با کوبشِ سنج و دمام همصدا می‌شود و تجربه‌ای حسی و بدنی برای مخاطب خلق می‌کند.

این انتخاب‌های تصویری تنها یک گرایشِ زیبایی‌شناختی نیستند؛ آنها موضعی سیاسی‌اند در برابرِ تجددِ دیکته‌شده؛ به‌جای نمایشِ «عقب‌ماندگی»، مفاهیمی چون احترام، قدرت و کرامتِ انسانی برجسته می‌شوند و فرهنگِ بومی نه در تقابل با «پیشرفت»، که به‌عنوان منبعِ هویت و تاب‌آوریِ اجتماعی ارج نهاده می‌گردد.

اوجِ کنایۀ سیاسیِ فیلم در پایانِ  و بی‌قیدِ اثر رخ می‌دهد: «اربعین» ناگهانی با پایانِ مراسم به اتمام می‌رسد. این پایانِ ناگهانی، استعاره‌ای قدرتمند است — آیین خاتمه می‌یابد و زندگیِ روزمره با دشواری‌هایش بازمی‌گردد، اما انرژیِ متراکمِ آن کنشِ جمعی و نیروی معنویِ انباشته‌شده خاموش نمی‌شود؛ در جامعه می‌ماند و امکانِ تداوم را حمل می‌کند. تقوایی با آن پایانِ باز، مخاطب را به خوانشی سیاسی از پایداریِ فرهنگی فرامی‌خواند: آیین‌ها صرفاً بازتکرارِ سنّت نیستند، بلکه سرچشمۀ زاینده‌ای‌اند که در بزنگاه‌های تاریخ دوباره سربرمی‌آورند — نیرویی که در برابرِ تجددِ دیکته‌شده از بالا، نمادِ سرزندگی و تاب‌آوریِ جمعی است.

نظرات کاربران