عملیات نظامی گستردهٔ طالبان در امتداد خط دیورند

از زمان بازگشت طالبان به قدرت، پاکستان حملات متعددی به خاک افغانستان انجام داده بود، اما این نخستین‌بار بود که پایتخت را هدف قرار می‌داد. عدم واکنش از سوی طالبان در برابر این نقض آشکار، می‌توانست به ضعف و استیصال آن‌ها در برابر پاکستان تعبیر شود.

  • ۱۴۰۴-۰۷-۲۱ - ۲۲:۳۹
  • 00
عملیات نظامی گستردهٔ طالبان در امتداد خط دیورند

افغانستان در میدان نبرد نظامی پیروز شد یا پاکستان؟

افغانستان در میدان نبرد نظامی پیروز شد یا پاکستان؟

میراحمدرضا مشرف، پژوهشگر مسائل بین الملل: عملیات نظامی فراگیر شامگاه روز جمعه طالبان علیه پاکستان در امتداد خط مرزی دیورند که به نظر می‌رسد با تلفات و خسارات نسبتاً سنگینی برای دو طرف توأم بوده است؛ شوک سنگینی به منطقه وارد کرده است. آن‌گونه که منابع داخلی طالبان اعلام کرده‌اند این حمله به صورتی فراگیر و از 7 تا 8 ولایت مرزی افغانستان انجام گرفته و در جریان آن حداقل 25 پست مرزی پاکستان تصرف و یا نابود شده است. ذبیح‌الله مجاهد، سخنگوی طالبان نیز از کشته و زخمی شدن بیش از 80 نظامی پاکستانی در جریان این حملات خبر داده و به وجود حداقل 20 کشته و زخمی در میان نیرو‌های طالبان نیز اعتراف کرده است. در مقابل طرف پاکستانی نیز از تقابل شدید و موفق با این تهاجم و عقب‌راندن مهاجمان به داخل افغانستان خبر داده است، آن هم بدون آن که به خسارات و تلفات دو طرف در جریان این تقابل اشاره صریحی داشته باشد.
اگر چه این درگیری سراسری بیش از چند ساعت به طول نینجامید و با اعلام وزارت دفاع طالبان در دستیابی به اهداف انتقامی موردنظر، تقریباً فروکش کرد، اما تردیدی وجود ندارد که باید در انتظار پیامد‌های کوتاه‌مدت و بلندمدت این رخداد بر روابط دوجانبه طالبان و پاکستان و در سطحی فراگیرتر در سطح تعاملات منطقه باشیم.

دور جدید تنش‌های کابل و اسلام‌آباد چگونه آغاز شد؟

همه چیز از شامگاه پنجشنبه آغاز شد، زمانی که صدای چند انفجار قوی در کابل شنیده شد و تقریباً هم‌زمان با آن منابع خبری از حمله هوایی جنگنده‌های پاکستان به مناطقی در استان پکتیکا خبر دادند. بلافاصله پس از وقوع انفجار‌ها منابع رسانه‌ای نزدیک به ارتش پاکستان از عملیات موفق ترور «نور ولی محسود» رهبر تحریک طالبان پاکستان در کابل خبر دادند. اگر چه پاکستان رسماً مسئولیت این عملیات را برعهده نگرفت، اما واکنش طالبان و بیانیه وزارت دفاع امارت اسلامی طالبان تردیدی باقی نگذاشت که انفجار‌های کابل با پاکستان مرتبط بوده و احتمالاً به وقوع یک حمله هوایی برنامه‌ریزی‌شده ارتباط پیدا می‌کند. از زمان بازگشت طالبان به قدرت، پاکستان حملات متعددی به خاک افغانستان انجام داده بود، اما این نخستین‌بار بود که پایتخت را هدف قرار می‌داد. عدم واکنش از سوی طالبان در برابر این نقض آشکار، می‌توانست به ضعف و استیصال آن‌ها در برابر پاکستان تعبیر شود.

نور ولی محسود کشته شده است؟

اخبار در این زمینه بسیار ضدونقیض است. برخی منابع رسانه‌ای در همان ابتدای امر خبر کشته‌شدن نور ولی محسود، رهبر تحریک طالبان پاکستان (تی‌تی‌پی) را منتشر کردند، اما انتشار کلیپ صوتی از وی و سکوت سیاست‌مداران و نظامیان پاکستانی تردید‌هایی را در این مورد به وجود آورد. خلیل‌زاد، نماینده پیشین آمریکا در آخرین اظهارنظرش در این مورد تأکید کرده است که عملیات ترور ناموفق بوده و اساساً محسود در آن هنگام در کابل حضور نداشته است. برخی منابع دیگر از جمله یک منبع نزدیک به سازمان سیا از کشته‌شدن دو تن از فرماندهان برجسته تحریک طالبان پاکستان و زخمی‌شدن رهبر این گروه خبر داده‌اند. در نهایت برخی نیز باور دارند که این واکنش شدید طالبان می‌تواند نشان‌دهنده وقوع اتفاقی مهم و حتی موفقیت ترور محسود و تقویت انگیزه‌های انتقام‌جویانه طالبان و تی‌تی‌پی باشد.

چه کسی در میدان نبرد نظامی پیروز شده است؟

به نظر می‌رسد عملیات نظامی چندساعته و به لحاظ میدانی وسیع طالبان در امتداد خط مرزی دیورند، کاملاً برای پاکستان غافلگیر‌کننده بوده است. بدون تردید تسلط طالبان بر عملیات‌های نامنظم و نامتقارن نظامی، سرعت عمل بالا در جابه‌جایی نیرو‌ها، استفاده آن‌ها از تجهیزات نظامی سبک و پیشرفته نظامی، انجام عملیات در شب باتوجه‌به دسترسی طالبان به تجهیزات پیشرفته همچون دوربین‌های دید در شب و سرانجام همراهی تحریک طالبان پاکستان و ضعف عقبه نظامی ارتش پاکستان، در موفقیت اولیه و نسبی طالبان در انجام یک تهاجم غافلگیر‌کننده بسیار تأثیر‌گذار بوده است. اما باتوجه‌به تفاوت شدید توانایی‌ها و ظرفیت نظامی ارتش پاکستان و نیرو‌های امارت، مقامات نظامی طالبان ترجیح دادند که این جنگ خیلی به درازا نکشد. علاوه بر این آن‌ها از تاکتیک حملات در گستره وسیع جغرافیایی، ولی با عمق کم استفاده کردند که جنبه تبلیغاتی آن قوی بود و درعین‌حال به لحاظ نفوذ و گریز قدرت مانور بیشتری در اختیارشان قرار می‌‌داد. اما در مقابل ارتش پاکستان نیز مدعی تصرف موقت 21 پایگاه نظامی مرزی افغانستان و کشتن بیش 200 نفر از نیرو‌های طالبان و افراد وابسته به آن‌ها شد. در عین حال پاکستان در طی روز گذشته به حملات جسته و گریخته هوایی خود به مناطق مرزی افغانستان به‌ویژه در نواحی اطراف قندهار ادامه داد تا بر تداوم عزم خود در مبارزه با تروریسم فرامرزی تأکید کند. در نهایت در بعد کسب دستاورد‌های نظامی فوری و ملموس و موفقیت در وجه تبلیغاتی این حملات می‌توان برتری و موفقیت نسبی طالبان را پذیرفت.

عوامل جانبی اثرگذار بر بالارفتن سطوح تنش میان طالبان و پاکستان

الف) سفر متقی به هند و تلاش طالبان برای ارتقای روابط با هند؛ در شرایطی که حمایت چندین دهه‌ای پاکستان از طالبان عمدتاً با پشتوانه برخورداری از حمایت افغانستان در تقابل با هند و آنچه در پاکستان به‌عنوان کسب عمق راهبردی شناخته می‌شود، انجام گرفته بود؛ سفر متقی به هند و تلاش طالبان برای ارتقای روابط با دهلی‌نو به‌شدت برای پاکستانی‌ها گران آمده است، به‌ویژه آن که این رویکرد در شرایط تشدید تنش‌های اسلام‌آباد با کابل و دهلی‌نو رخ می‌داد. در این شرایط بیانیه جنجالی مشترکی که از سوی دهلی‌نو و کابل در جریان این سفر منتشر شد و به‌نوعی مشروعیت‌بخشی حاکمیت هند بر جامو و کشمیر از سوی طالبان و محکومیت پاکستان در واقعه پهلگام تعبیر شد، خشم مضاعفی را در پاکستان ایجاد کرد: «حمله به کابل تاریخی است و پیام روشنی مبنی بر این که افغانستان باید در درگیری‌های نیابتی هند بی‌طرف بماند، ارسال می‌کند.» (جان اچکزی وزیر اطلاع‌رسانی ایالت بلوچستان)

ب) وخامت اوضاع داخلی پاکستان؛ بالاگرفتن تنش‌ها میان پاکستان و طالبان در زمانی به وقوع می‌پیوندد که پاکستان در این روز‌ها شرایط داخلی آشفته‌ای را سپری می‌کند. افزایش شدید حملات تحریک طالبان پاکستان که با خسارات و تلفات سنگین به نظامیان توأم شده است، صبر دولت و ارتش پاکستان را لبریز کرده است. دراین‌رابطه اسلام‌آباد تقصیر اصلی را متوجه طالبان می‌داند؛ چرا که از زمان بازگشت آن‌ها به قدرت در کابل، امکان استقرار تی‌تی‌پی در افغانستان و متعاقب آن تشدید حملات در داخل پاکستان بیش‌ازپیش فراهم شده است.
اما موضوع بحران در دولت ایالتی خیبرپختونخوا و استعفای امین گنداپور سروزیر این ایالت نیز در تشدید بحران میان کابل و اسلام‌آباد اثرگذار بوده است؛ چرا که دولت ایالتی روش ارتش در مقابله نظامی با تحریک طالبان پاکستان را رد کرده و بر گشایش باب مذاکره با حاکمیت کابل و تحریک طالبان پاکستان اصرار نشان می‌دهد. با توجه به وابستگی دولت ایالتی به حزب مخالف تحریک انصاف عمران‌خان این مسئله از سطح ایالتی فراتر رفته و به یک بحران ملی در پاکستان تبدیل شده است. با این اوصاف اقدام ارتش در ترور رهبر تحریک طالبان در کابل پیام واضحی به حامیان مذاکره محسوب می‌شود.

واکنش‌ها به بالاگرفتن تنش نظامی میان پاکستان و طالبان

واکنش‌ها به تنش نظامی اخیر در مرز‌های پاکستان و افغانستان در دو سطح داخلی و بین‌المللی قابل‌بررسی است؛

1) در سطوح داخلی پاکستان و افغانستان؛ در پاکستان به استثنای دولت ایالتی خیبرپختونخوا و جناح مخالف تحریک انصاف، واکنش سایر مقامات سیاسی و نظامی در قبال تشدید تنش با طالبان تا حدی یک‌دست و مبتنی بر محکومیت قاطع طالبان و حمایت از ارتش بوده است.
اما در افغانستان و در میان طالبان ملاحظاتی در این زمینه وجود دارد. عدم تشکیل جلسات فوق‌العاده از سوی کابینه در شرایط بحرانی اخیر و عدم انتشار اخباری دررابطه‌با مواضع برخی مقامات برجسته طالبان همچون رئیس الوزراء و معاون اقتصادی وی ملابرادر و مهم‌تر از همه سراج‌الدین حقانی وزیر کشور طالبان نسبت به این تحولات می‌تواند پیام‌هایی را در زمینه انسجام درونی حاکمیت طالبان در خود جای داده باشد. از سوی دیگر این بحران جبهه مخالف طالبان را نیر در شرایط دشواری مواجه کرده است. اقبال عمومی به تنبیه تجاوز پاکستان به کابل، باعث می‌شود تا آن‌ها به‌ناچار خود را در مواضعی یکسان با طالبان ببینند و به‌نوعی بر اقدامات حاکمیت کابل مهر تأیید بزنند. البته دراین‌بین افرادی همچون حنیف اتمر مسیر میانه‌ای را در پیش گرفتند: «دفاع از مردم و خاک پرافتخار میهن وظیفه هر افغان است. علی‌رغم اختلافات شدید ما با سیاست‌های نظام طالبان، در انجام این مسئولیت همگی به‌مثابه یک ملت ایستاده‌ایم... برای طالبان دفاع از خاک باید هم‌زمان با دفاع از حقوق اساسی مردم افغانستان هم باشد. اگر حقوق و آزادی مردم افغانستان پایمال شود، دفاع از خاک هرگز ممکن و پایدار نخواهد بود.»

2) واکنش‌های بین‌المللی؛ درحالی‌که در جریان حمله هوایی پاکستان به کابل و برخی نواحی مرزی افغانستان، هیچ‌گونه واکنش خاصی از سوی کشور‌های منطقه و یا فرامنطقه‌ای مشاهده نشد، درگیری‌های گسترده اخیر نظامی در امتداد مرز دیورند واکنش‌های تقریباً یکسانی را برانگیخت. جمهوری اسلامی ایران به‌عنوان کشوری هم‌مرز با هر افغانستان و پاکستان، ضمن تأکید بر رابطه حسنه تهران با هر دوطرف، آن‌ها را به خویشتن‌داری دعوت کرد. البته نکته جالب این است که آقای عراقچی در رسانه ملی از گفت‌وگو و رایزنی با مقامات پاکستانی خبر داد، اما به برقراری ارتباط با حاکمیت طالبان در این زمینه اشاره‌ای نکرد. دولت‌های قطر و عربستان نیز دو طرف را به خویشتن‌داری دعوت کردند، با این تفاوت که با توجه امضای معاهده امنیتی اخیر میان عربستان و پاکستان، این واکنش انتظار پاکستانی‌ها برای اعلام حمایت عربستان از اسلام‌آباد را برآورده نکرد. این موضوع شبهاتی را در مورد ماهیت مفاد توافق پاکستان و عربستان در حوزه دفاع مشترک در برابر تجاوز به وجود آورده است. اما سایر کشور‌ها همچون چین و روسیه تا لحظه نگارش این گزارش واکنش مشخصی به این تحولات نشان نداده و سکوت را ارجح دانسته‌اند.

پاکستان به ایجاد تنش‌های عمدی با طالبان می‌اندیشد؟

در نهایت تحولات اخیر پای ایده دیگری را هم به میان آورده است؛ اینکه تشدید تنش میان کابل و اسلام‌آباد در چهارچوب یک برنامه ازپیش‌تعیین‌شده از جانب پاکستان به مرحله اجرا درآمده است. اگرچه شواهد رسمی در این زمینه وجود ندارد، اما برخی قرابت‌های زمانی و اظهارت از سوی مقامات دو طرف می‌تواند در راستای تقویت این دیدگاه عمل کند. در وجه اول شاید بتوان به قرابت زمانی این رخداد‌ها با نشست فرمت مسکو اشاره کرد؛ نشستی که برای اولین‌بار به حضور طالبان در یک اجلاس بین‌المللی رسمیت بخشید و امضای نمایندگان آن را در کنار نمایندگان دیگر کشور‌ها، من‌جمله پاکستان، در بیانیه پایانی به ثبت رساند. این تحول بسیاری را بر آن داشت که کار شناسایی رسمی طالبان از سوی کشور‌های منطقه را تقریباً تمام‌شده تلقی کنند. اما در سایه تحولات اخیر ورق برگشته است و به نظر می‌رسد که طالبان یک‌بار دیگر از شناسایی رسمی به‌وسیله کشور‌های منطقه فاصله گرفته‌ است.
اما از جهتی دیگر این موضوع را می‌توان در پیوند روابط پاکستان و آمریکا و در کنار آن ادعای اخیر ترامپ در مورد بگرام نگریست. با بازگشت ترامپ به صحنه قدرت در آمریکا، طالبان در ابتدای امر و باتوجه‌به پیشینه ارتباطشان با رئیس‌جمهور جدید، امیدوار به بهبود روابط با واشنگتن بودند. اما زیرکی پاکستانی‌ها در یافتن مسیر‌های ارتباطی نزدیک با ترامپ، تغییر معادلات آمریکا در منطقه به نفع پاکستان و به زیان هند و در نهایت اصرار عجیب ترامپ برای بازگشت آمریکا به بگرام، تمامی ذهنیت‌ها و شرایط را به ضرر طالبان دگرگون کرد. باتوجه‌به نارضایتی عمیق پاکستان از طالبان، احتمالاً اسلام‌آباد اکنون به ارتقای روابط راهبردی و حتی همکاری‌های نظامی با واشنگتن در منطقه و به‌خصوص در سرکوب تروریسم در افغانستان می‌اندیشد. بازنمایی آشفتگی اوضاع در افغانستان و نیاز به مداخله دوباره ایالات متحده برای خروج منطقه و افغانستان از این وضعیت می‌تواند همان راهکاری باشد که پاکستان در پس پرده اهداف خود از بالابردن سطوح تنش با طالبان دنبال می‌کند؛ بنابراین اگر طالبان خواسته و یا ناخواسته اقدامی در این راستا مرتکب شود، عملاً در میدان پاکستان به بازی گرفته شده‌ است.

نظرات کاربران