اقتدارگرایی علیه مهاجراندر هفتههای اخیر، عملیات گسترده اخراج مهاجران از ایالات متحده به ویژه اتباع ایرانی، توجهات را به خود جلب کرده است. بیش از ۱۲۰ نفر از شهروندان ایرانی که در سالهای گذشته با زور و زحمت و هزینه گزاف خود را به آمریکا رسانده بودند، از ایالات متحده اخراج شدند.
ترامپ ۱۲۰ ایرانی را با روشهای تحقیرآمیز از آمریکا اخراج کرد

«ما را در حالی که دست و پا بسته بودیم، روی دوش مأموران کشاندند و با زور روی صندلیها نشاندند. برخی گریه میکردند، بعضی مقاومت میکردند، اما هیچکس صدایش شنیده نشد.» این بخشی از توضیح یکی از اتباع ایرانی است که توسط دولت ترامپ از آمریکا اخراج شده است.
در هفتههای اخیر، عملیات گسترده اخراج مهاجران از ایالات متحده به ویژه اتباع ایرانی، توجهات را به خود جلب کرده است. بیش از ۱۲۰ نفر از شهروندان ایرانی که در سالهای گذشته با زور و زحمت و هزینه گزاف خود را به آمریکا رسانده بودند تا تحت تأثیر پروپاگاندای غرب، زندگی رؤیایی در این کشور داشته باشند، با بدترین شیوه ممکن از ایالات متحده اخراج شدند. این عملیات با پروازی از لوئیزیانا آغاز شد و پس از عبور از مسیر طولانی چند ایستگاه، در یکی از فرودگاههای منطقه فرود آمد. احتمال بازگرداندن صدها نفر دیگر در هفتههای آینده نیز وجود دارد.
بسیاری از ایرانیان بازگرداندهشده ماهها در بازداشتگاههای اداره مهاجرت آمریکا نگهداری شدهاند. این بازداشتگاهها شرایطی مشابه زندانهای امنیتی دارند. فضای محدود، نبود مراقبت پزشکی کافی و فشار روانی برای امضای فرمهای «بازگشت داوطلبانه». بسیاری از بازداشتشدگان از دسترسی به وکیل محروم مانده و در عمل امکان دفاع قانونی از خود را نداشتهاند.
جداسازی خانوادهها نیز گزارش شده است. کودکانی که در خاک آمریکا به دنیا آمده بودند از والدین جدا شدند و در مراکز نگهداری ویژه کودکان بیسرپرست قرار گرفتند. چنین اقدامی، حتی طبق قوانین داخلی آمریکا، مصداق نقض حقوق خانواده است. با این حال، دستگاه مهاجرتی آمریکا با استناد به ملاحظات امنیتی، آن را توجیه کرده است. فرایند انتقال نیز همراه با برخوردهای خشن بوده است. افراد در مسیر فرودگاه با دستبند و پابند منتقل شدهاند و برخی در شرایط بیماری یا ضعف جسمی، بدون دسترسی به دارو یا مراقبت اولیه، سوار پرواز شدهاند.
در ظاهر، دولت آمریکا تلاش دارد این اقدامات را با عنوان «اجرای قانون» توجیه کند، اما واقعیت میدانی نشان میدهد که هدف اصلی، نمایش اقتدار سیاسی است نه حفظ امنیت عمومی. اگر مقصود ترامپ از اخراج مهاجرین، برقراری امنیت در ایالات متحده بود، طرح اقامت دائم در ازای پرداخت یک میلیون دلار را اجرایی نمیکرد.
نمایش اقتدارگرایی با اخراج تحقیرآمیز مهاجران
اخراج دستهجمعی ایرانیان از آمریکا را نمیتوان جدا از فضای سیاسی کنونی ایالات متحده تحلیل کرد. این کشور در سالهای اخیر از سیاست مهاجرتی به عنوان ابزار فشار در سیاست خارجی استفاده کرده است. مهاجران، بهویژه از کشورهای هدف واشنگتن، نه بر اساس تخلف یا خطر امنیتی، بلکه بر پایه ملاحظات سیاسی مورد برخورد قرار میگیرند.
در این چهارچوب، اخراج ایرانیان پیام روشنی دارد. واشنگتن آماده است برای حفظ چهره اقتدارگرای خود، از زندگی و سرنوشت انسانها هزینه بگیرد. سیاستگذاران آمریکایی میدانند که انتشار چنین اقداماتی میتواند در فضای داخلی کشور، میان رأیدهندگان محافظهکار و حامیان سیاستهای ضد مهاجرت، محبوبیت ایجاد کند.
همزمان، استفاده از اتباع خارجی بهویژه ایرانیان در بازیهای دیپلماتیک، در امتداد همان سیاست فشار حداکثری است که واشنگتن سالها دنبال کرده است. به این معنا که ایالات متحده از مهاجران برای ارسال پیام سیاسی استفاده میکند. اخراج سازمانیافته ایرانیان، در واقع ترجمه انسانی همان تحریمهای اقتصادی برای جبران خلأهای سیاسی داخلی ایالات متحده است.
در ظاهر، دولت آمریکا اخراج ایرانیان را اقدامی قانونی معرفی میکند، اما واقعیت این است که این عملیات بخشی از نمایش قدرت داخلی همزمان با تعطیلی دولت فدرال و چالشهای داخلی ترامپ است. واشنگتن میکوشد از هر پرونده انسانی برای بازسازی چهرهای سختگیر و مقتدر استفاده کند.
این سیاست، ریشه در ذهنیت امنیتزده دیپاستیت دارد که هر خارجی را بالقوه تهدید میبیند. در چنین ذهنیتی، ایرانیان نه به عنوان مهاجران عادی، بلکه به عنوان «نماد دشمن خارجی» در نظر گرفته میشوند. بنابراین برخورد با آنان نوعی نمایش «اقتدار ملی» محسوب میشود.
تاریخ نشان داده هرگاه دولت آمریکا با بحران داخلی روبهرو شود، نخستین قربانیانش مهاجران و اقلیتها هستند. از بازداشت دستهجمعی ژاپنیها در جنگ جهانی دوم گرفته تا ممنوعیت ورود اتباع مسلمان در دورههای اخیر، همه یک الگو را دنبال میکنند که طی آن، بحران داخلی با قربانیسازی خارجی جبران میشود.
اخراج اجباری ایرانیان نیز دقیقاً در همین چهارچوب قرار میگیرد. دولت آمریکا از این اقدام برای انتقال پیام قدرت در داخل و ایجاد فشار روانی در خارج استفاده میکند. قربانیان واقعی، مردان و زنانیاند که سالها در این کشور زندگی کرده، مالیات داده و در جامعه ادغام شده بودند، اما ناگهان به ابزار تبلیغاتی در رقابت سیاسی تبدیل شدند.
مشتی از خروار فشار همهجانبه بر جامعه ایرانی
در مقابل، ایران بلافاصله واکنش نشان داد و اقدامات لازم برای بازگشت امن اتباع خود را آغاز کرد. وزارت امور خارجه اعلام کرد که برای همه بازگرداندهشدگان خدمات کنسولی، مدارک هویتی و امکان ارتباط با خانواده فراهم شده است. همچنین تمهیداتی برای اسکان موقت و حمایت اجتماعی در نظر گرفته شد.
تهران این اقدام آمریکا را «رفتاری غیرانسانی و مغایر با اصول بینالمللی» توصیف کرده و تأکید دارد که رفتار آمریکا با مهاجران ایرانی، نشاندهنده استاندارد دوگانه و رویکرد سیاسی این کشور در قبال ملت ایران است. واشنگتن از یک سو ادعای حمایت از مردم ایران را مطرح میکند و از سوی دیگر، همان مردم را در خاک خود تحقیر و اخراج میکند.
در فضای افکار عمومی ایران نیز این موضوع بازتاب گستردهای داشته است. کاربران شبکههای اجتماعی و فعالان رسانهای با اشاره به این رفتار، سیاست آمریکا را مصداقی از نفاق و بیاعتباری شعارهای دموکراسیخواهانه این کشور دانستهاند. بسیاری از فرزندان متولد آمریکا اکنون از والدین خود جدا ماندهاند و در شرایطی مبهم بهسر میبرند. دولت آمریکا هیچ برنامه روشنی برای حمایت از این کودکان ارائه نکرده و عملاً مسئولیت آنها را نادیده گرفته است.
رفتار اخیر واشنگتن را میتوان در ادامه همان رویکرد ساختاری دید که در تمام سیاست خارجی این کشور ریشه دارد. آمریکا همیشه از مفاهیمی مانند حقوق بشر، دموکراسی و آزادی به عنوان ابزار فشار بر کشورهای دیگر استفاده کرده اما در واقع به شکل گستردهای آنها را نقض کرده است. تاریخ سیاسی آمریکا پر از این نمونههاست، از شکنجه زندانیان در گوانتانامو و ابوغریب گرفته تا تبعیض نژادی سیستماتیک علیه سیاهپوستان و مهاجران.
در مورد ایرانیان نیز همین الگو تکرار شده است. آمریکا در حالی مدعی حمایت از «ملت ایران» است که در عمل، مردم عادی ایرانی را هدف مستقیم فشار، تحریم و تحقیر قرار میدهد. تحریمهای اقتصادی، مسدودسازی حسابهای بانکی دانشجویان ایرانی و حالا اخراج اجباری مهاجران، اجزای یک سیاست واحد هستند؛ «فشار بر جامعه ایران در همه سطوح ممکن.»
2500 ایرانی در صف اخراج از آمریکا
شبکه صهیونیستی اینترنشنال گفتوگویی اختصاصی با یکی از ایرانیانی که اخیراً همراه با بیش از صد نفر دیگر از خاک آمریکا اخراج شده، انجام داده و از بدرفتاری سیستماتیک، تحقیر انسانی و شکنجه روانی و جسمی در بازداشتگاههای ایالات متحده سخن گفته است.
این شهروند تأکید کرده است که «۱۳۰ ایرانی تنها طی یک هفته در تیرماه سال جاری» در ایالات مختلف آمریکا بازداشت شدند و اکنون «بیش از ۲۵۰۰ نفر دیگر نیز در صف اخراج اجباری» قرار دارند؛ اقدامی که در سایه سکوت رسانههای غربی در حال اجراست.
تبعه ایرانی بازگرداندهشده در شرح شرایط بازداشت خود گفته است: «ما را مثل مجرمان خطرناک با پابند و دستبند به هم زنجیر کرده بودند. ساعتها بدون آب، غذا یا سرویس بهداشتی در همان وضعیت میماندیم. حتی بیماران یا افراد دارای مشکلات جسمی را به حال خود رها میکردند.»
او روایت کرده است که «درخواست درمان ساده برای بیماری معدهاش پنج ماه بیپاسخ ماند...نهایت درمانشان تایلنول و ایبوپروفن بود. اگر کسی سرما میخورد، فقط یک قرص میوسنیکس میدادند. حتی یک بار شاهد بودم که یکی از همبندیهایم از درد بیهوش شد و نگهبانها فقط دستور دادند او را بیرون ببرند، نه اینکه درمانش کنند.» حتی گفته میشود «کودکان از والدین جدا میشوند» و خانوادهها اجازه تماس با وکیل یا رسانهها را ندارند.
پرواز از فرودگاه نظامی الکساندریا در ایالت لوئیزیانا آغاز شد و پس از توقفهایی در پورتوریکو، مصر و قطر، سرانجام وارد ایران شد. در پایگاه نظامی قطر، مأموران قطری با همکاری نیروهای آمریکایی از شوکر برقی برای سوار کردن بازداشتشدگان استفاده کردند: «افرادی را که مقاومت میکردند روی زمین میکشیدند. فحش میدادند، لگد میزدند و آنها را با شوکر مجبور به سوار شدن میکردند... یکی از زندانیان برای فرار از بازگشت، رگ دستش را زد و دهها قرص خورد. او را در حالت تشنج با برانکارد بردند. نفر دیگری هم خودش را مجروح کرد، اما مأموران فقط باندپیچی کردند و همانطور با هواپیما فرستادند ایران.»
مأموران ایرانی برایمان تاکسی و اتوبوس تهیه کردند
لحظه ورود به ایران برای بسیاری از بازداشتشدگان، نقطهای غیرمنتظره بود. آنان انتظار داشتند با برخورد تند مواجه شوند، اما به گفته آنها، رفتار مأموران ایرانی کاملاً محترمانه بود: «ما تصور میکردیم رفتار بسیار بدی با ما شود، اما برخلاف انتظار، برخوردها محترمانه بود. فرمهای محرمانه را از طرف مسئولان مربوطه به ما دادند تا علت حضورمان در آمریکا را بنویسیم، بعد مدارک سفر و پاسپورتها را به ما برگرداندند و حتی برای کسانی که پول یا خانواده نداشتند تاکسی رایگان و بلیت اتوبوس تهیه کردند.» اینجا اینترنشنال احساس خطر میکند و برای اینکه وظیفه ذاتیاش یعنی تحریف واقعیت را به انجام برساند، ادعا میکند که پناهجویان دیپورتشده بعدها در ایران مورد برخورد قرار میگیرند. چیزی که در تضاد کامل با گفتههای مصاحبهشونده است.
مدرکسازی نهادهای آمریکایی علیه مهاجرین
یکی از بخشهای مهم این روایت، «اتهام ساختگی و جعل مدرک» از سوی نهادهای امنیتی آمریکا است. این شهروند ایرانی گفته است که در پروندهاش «مکالمههای تلفنی تحریف شده» و نسخه جعلی آن به دادگاه ارائه شده است: «نسخه اصلی مکالمه حذف شد و متن ساختگی علیه من استفاده کردند. بسیاری از ما قربانی همین دروغسازیها شدیم.»
او اضافه کرده است که برخی پناهجویان برای رسیدن به آمریکا، هزاران کیلومتر مسیر خطرناک از آمریکای لاتین تا مرز ایالات متحده را طی کردهاند و حتی تا ۵۰ هزار دلار هزینه کردهاند، اما در نهایت در اردوگاههایی گرفتار شدهاند که از زندانهای قرن نوزدهم نیز وضعیت بدتری دارند.
چرخه ویرانگر رؤیافروشی
رسانههایی که از آمریکا تغذیه میکنند نقش مؤثری در شکلدهی انتظارات مهاجران دارند. این رسانهها بارها تصویر آمریکای ایدئال را تبلیغ میکنند و اتباع کشورهای مختلف را ترغیب میکنند که برای زندگی بهتر، مهاجرت کنند. بسیاری از ایرانیان قربانی این پروپاگاندا شدند؛ آنها با امید به آیندهای روشن و بر اساس تبلیغات رسانهای وارد آمریکا شدند، اما تجربه واقعیشان با تصوراتشان فاصله زیادی داشت.
آنها پس از مواجهه با بازداشتگاهها، شرایط غیرانسانی و اخراج تحقیرآمیز، متوجه شدند که وعدههای رسانهای واقعی نیست و آمریکا آنطور که تصور میکردند، نیست. جالب اینکه همین رسانهها دوباره سراغ این اخراجشدهها میروند و با آنها مصاحبه میکنند، روایت شکست و تبعات مهاجرتشان را منتشر میکنند، اما غالباً هنوز برخی قربانیان با وجود تجربه تلخ، بر اساس همان ذهنیت رسانهای، آمریکا را کشوری میدانند که فقط کافی است واردش شوی و سپس به قلههای موفقیت برسی.
این چرخه نشان میدهد که رسانههای غربی نه تنها واقعیت را تحریف میکنند، بلکه با بازی با انتظارات و برداشتهای مهاجران، روند مهاجرت را به ابزاری برای تبلیغ سیاستهای ایدئولوژیک و تصویرسازی از آمریکا تبدیل کردهاند.
مطالب پیشنهادی













