در گفت‌وگوی الله‌کرم مشتاقی با «فرهیختگان» بررسی شد

پاسخ هوشمندانه حماس به طرح آتش‌بس ترامپ، با پذیرش گزینشی و حفظ ابزارهای مقاومت، نشان‌دهنده تقویت جایگاه سیاسی و میدانی آن در برابر اسرائیل و تداوم مسیر استقلال فلسطین است.

  • ۱۴۰۴-۰۷-۱۳ - ۰۹:۴۶
  • 00
در گفت‌وگوی الله‌کرم مشتاقی با «فرهیختگان» بررسی شد

تحلیل پاسخ حماس به ترامپ و آینده نوار غزه

تحلیل پاسخ حماس به ترامپ و آینده نوار غزه
زهرا طیبیزهرا طیبیخبرنگار

بعد از آنکه ترامپ در نشست خبری با نتانیاهو رسماً از پیشنهادش برای آتش‌بس در غزه رونمایی کرد و برای پذیرش آن ضرب‌الاجل داد، قابل پیش‌بینی بود که حماس با بخش‌هایی از طرح مخالفت خواهد کرد، اما حماس با پذیرش بخش‌هایی از پیشنهاد، زیرکانه با بخش‌های دیگری از آن مخالفت کرد. سؤال اساسی همچنان به قوت خود باقی است؛ آیا چراغ سبز حماس برای تبادل اسرا منجر به پایان جنگ غزه خواهد شد یا این تبادل تنها راه را برای ادامه تجاوز اسرائیل هموار می‌کند؟ برای بررسی پاسخ حماس و آینده نوار غزه با الله‌کرم مشتاقی، کارشناس مسائل خاورمیانه گفت‌وگو کردیم که در ادامه مشروح آن را از نظر می‌گذرانید. 

رفتار حماس در مقابل پذیرش بخشی از شروط ترامپ، قابل پیش‌بینی بود؛ اما حماس پاسخی هوشمندانه داد. تحلیل شما از پاسخ حماس به طرح ترامپ چیست؟ 
در طول دو سال نبرد طوفان الاقصی، فضای کلی گاهی به نفع مقاومت و گاهی به نفع دشمن مقاومت بوده است. به‌عنوان مثال در سه هفته اول به‌دلیل روایت‌سازی‌هایی که رژیم صهیونیستی انجام داد و رسانه‌هایی که با رژیم همدلی داشتند، وزن مقاومت کمتر بود. یا در فروردین ۱۴۰۳ که عملیات «وعده صادق۱» را انجام دادیم، فضا به نفع مقاومت بود؛ اما اسرائیلی‌ها آتش‌بس را نمی‌پذیرفتند. در شهریور و مهر ۱۴۰۳ وزن دشمن بیشتر از ما بود و باز به دلایل متعدد آتش‌بس انجام نشد. همچنین باید بپذیریم که در بهمن ۱۴۰۳، علی‌رغم تهدید‌هایی که علیه حماس می‌شد، حماس به‌دلیل اعتمادبه‌نفس و وزنی که برای خودش قائل بود، آتش‌بس را در آن وضعیت نمی‌پذیرفت. در مرداد ۱۴۰۴، علی‌رغم تهدید‌های متعدد ترامپ، حماس آتش‌بس را به‌صلاح خود نمی‌دانست. اما واقعیت این است که الان وزن مقاومت در میدان و در سیاست بیشتر از دشمن است. از مرداد ۱۴۰۴ حماس با تهدید‌های بی‌سابقه ترامپ مواجه شد و گفت: «در‌های جهنم را به روی شما باز می‌کنیم اگر صلح و آتش‌بس را نپذیرید.» و حماس هم اتفاقاً نپذیرفت؛ چه اتفاقی رخ داد؟ وزن مقاومت بیشتر شد. فشار اروپایی‌ها علیه رژیم صهیونیستی به حداکثر رسید در حدی که وزیر خارجه‌شان گفت: «ما هیچ‌وقت در طول دوران حاکمیتمان این‌قدر از سوی دوستانمان تحت فشار نبوده‌ایم.» فشار دنیای عرب زیاد شد. تلفات بیشتری در غزه دادند؛ نیرو‌های نظامی دشمن هر ماه حداقل ۲۰ نفرشان کشته شدند. فشار‌های داخلی اسرائیل علیه کابینه بسیار زیاد شده بود، اسرائیل نتوانست از مرداد ۱۴۰۴ یک اسیر را آزاد کند. مقاومت در حال بازسازی انسانی و لجستیک خودش بود. بنابراین مقاومت حماس در حال حاضر با یک اعتمادبه‌نفس بیشتر، خود را دارای یک وزن قابل‌توجه نسبی می‌داند و به این نتیجه رسید که الان وقت مناسبی برای آتش‌بس است. 

چقدر این احتمال وجود دارد که با آزاد کردن اسرا و از دست دادن این اهرم فشار، حملات اسرائیل مجدداً شروع شود؟ 
تحلیل من این است که صهیونیست‌ها، حمله نخواهند کرد. ابزار‌های موجود در دست حماس لزوماً اسرا نیستند. این تحلیل اشتباهی است که اسرا تنها برگ موجود در اختیار حماس هستند. یک برگ برنده حماس، خودکفایی در سلاح‌های ساده است؛ سلاح‌هایی که نیاز به تکنولوژی ندارند و حماس می‌تواند آنها را به‌راحتی بسازد. یک ابزار دیگر، زمان است. همچنان‌که زمان می‌گذرد، نتانیاهو به شکست و سقوط کابینه‌اش نزدیک‌تر می‌شود. نتانیاهو این گذر زمان را به ضرر خودش می‌داند. ابزار دیگر، بافت معماری و شهرسازی غزه است. در شهر غزه ۳۳ هزار ساختمان بالای پنج طبقه داریم. اسرائیلی‌ها می‌توانند چند برج را فرو بریزند؟ کافی است تک‌تیرانداز‌های حماس، در یکی از هزار ساختمان بالای پنج طبقه که در غزه وجود دارد کمین کنند و تلفات بگیرند. 
فشار‌های بین‌المللی هم ابزار دیگر است. با وجود اینکه دو سال از طوفان الاقصی گذشته، ولی مردم همچنان به خیابان‌ها می‌ریزند، همچنان ناوگان کشتی‌ها مانند «صمود» به سمت غزه ‌می‌روند که انگار تازه جنگ شروع شده است و در آخر، ابزار تعهد دنیای عرب و تعهد و اعتبار و آبروی ترامپ است. ترامپ هرچقدر که بی‌آبروی دو عالم است و ما معتقدیم این آدم اعتبار و آبرویی ندارد، اما در دنیای غرب خودش را به‌عنوان نماد صلح‌خواهی و نامزد نوبل صلح مطرح می‌کند و حتماً دنبال نوبل صلح است و می‌خواهد خودش را «مرد صلح» معرفی کند و اجازه نمی‌دهد در دنیای غرب اعتبارش فرو بریزد. 
نکته دیگر آنکه اگر رژیم صهیونیستی به این یقین می‌رسید که در صورت یورش همه‌جانبه و گسترده به حماس می‌تواند حماس را از بین ببرد - ولو منجر به کشته‌شدن تعداد معدودی از اسیران زنده‌ای که در دست حماس هستند - این کار را حتماً انجام می‌داد. درواقع عدم‌یورش گسترده و از بین بردن حماس لزوماً به تعداد اسرا یا به این‌که اسیران در نزد حماس باشند مربوط نیست؛ این یکی از چندین علتی بوده که رژیم صهیونیستی از پس حماس برنمی‌آمد. 

حماس زیر بار پذیرش خلع سلاح خواهد رفت؟ 
برخی تصور می‌کنند حماس خلع سلاح خواهد شد. در حال حاضر سلاح آنچنانی یا موشک یا سلاح پیشرفته‌ای در اختیار حماس نیست که بخواهد تحویل بدهد. منظور از خلع سلاح این است که حماس اعلام کند «من دیگر شاخه نظامی نخواهم داشت»، مثل جنبش فتح که در سال ۲۰۰۷ اعلام کرد «از این به بعد بال نظامی نخواهم داشت.» این را از حماس می‌خواهند وگرنه این‌طور نیست که ادعا کنند «موشک‌هایت را تحویل بده.» موشکی در کار نیست و موشکی باقی نمانده است. حماس با ابزار‌های دست‌ساز و تسلیحاتی که در کارگاه‌های کوچک ساخته می‌شوند با رژیم صهیونیستی می‌جنگد. لذا این تحلیل اشتباه را نباید داشته باشیم که «حالا حماس و غزه در اختیار بازرسان سازمان ملل قرار خواهد گرفت و آن‌ها تسلیحات را جمع می‌کنند.» تسلیحاتی به آن صورت وجود ندارد. هدف از خلع سلاح حزب‌الله، خلع همیشگی بال نظامی حزب‌الله است. درواقع حماس که همان کتائب یا گروه عزالدین قسام است، چنین چیزی را نپذیرفته و اصلاً امکان‌پذیر نیست. 

چقدر احتمال به نتیجه رسیدن یک توافق در مذاکرات را محتمل می‌دانید؟ 
حماس دموکراتیک‌ترین و مردم‌پایه‌ترین گروه مقاومت در تاریخ معاصر است؛ آن‌قدر که در حماس دموکراسی وجود دارد، بعضاً در کشور‌های غربی هم این سبک دموکراسی و شفافیت را نمی‌بینیم. انتخاب رئیس دفتر سیاسی حماس که همان رئیس حماس است، انتخاب اعضای شورای سیاسی حماس، انتخاب شورا‌های محلی حماس در غزه در کرانه باختری و در خارج، همه به شفاف‌ترین و دموکراتیک‌ترین روش ممکن انجام می‌شود. نکته این است که حماس تأکید و تکیه بسیار زیادی بر مردم خودش دارد؛ یعنی اعتماد بسیار زیادی به مردم دارد. حتی یقین دارد که در بدترین شرایط هم مردم طرف‌دار حماس خواهند بود و وزن حماس بیشتر از گروه‌های دیگر خواهد بود. مگر در سال ۲۰۰۶ حماس و فلسطینی‌ها از یک نبرد تاریخی چهار ساله بیرون نیامده بودند؟ از ۲۰۰۰ تا اوایل ۲۰۰۵ ما شاهد انتفاضه فلسطین و کشتار و ظلمی بودیم که رژیم صهیونیستی علیه فلسطین روا می‌داشت، ولی حماس رأی آورد. در سال ۲۰۲۱ که فلسطینی‌ها تا آستانه انتخابات رفته بودند، چندین جنگ علیه فلسطین انجام شده بود و مردم در شرایط بسیار سخت محاصره قرار داشتند، اما کشور‌های غربی، تحلیلگران غربی، دولت خودگردان، رژیم صهیونیستی و آمریکا به یقین رسیده بودند که اگر انتخابات برگزار شود حماس پیروز خواهد شد و به همین دلیل انتخابات ۲۰۲۱ شورای قانون‌گذاری فلسطین را لغو کردند. 
نکته دوم اینکه برای تشکیل کشور فلسطین، دنیا باید تکلیف خودش را با اشغالگری روشن کند. یکی از دستاورد‌های روشن حماس در طوفان الاقصی این بود که تکلیف اشغالگری روشن شد؛ یعنی الان همه دنیا تمرکز دارند روی اینکه رژیم صهیونیستی باید دست از اشغالگری بردارد. بعید نمی‌دانم که به واسطه فشار‌های بسیار گسترده دنیای غرب، حتی اگر آمریکا و ترامپ این کار را نکنند، دولت بعدی آمریکا مجبور شود رأی به استقلال و تشکیل، یعنی به رسمیت شناختن فلسطین برای عضویت در سازمان ملل بدهد. 
نکته دیگر اینکه فضای بین‌المللی، کشور‌های اروپایی و عربی یک گام غیرقابل بازگشت به‌سوی تشکیل کشور فلسطین برداشتند. در دو سه دهه گذشته گام‌هایی به سمت تشکیل کشور فلسطین برداشته بودیم، اما آن گام‌ها مجدداً به عقب برمی‌گشت. نمونه‌های فراوانی داریم؛ آخرینش مذاکرات سال ۲۰۰۹ با میانجی‌گری هیلاری کلینتون، وزیر خارجه وقت آمریکا و بعد از آن مذاکرات ۲۰۱۳ و ۲۰۱۴ با میانجی‌گری جان کری بود که به نتیجه نرسید. آن گام‌ها یک حرکت به جلو بود؛ اما دوباره به عقب برگشت. اما این بار این گامی که برداشته شده و این ورقی که ‌زده شده، دیگر بازگشت‌پذیر نخواهد بود و فلسطین یک گام غیرقابل برگشت به‌سوی استقلال، به رسمیت شناخته شدن و عضویت در سازمان ملل برداشته است و همه این‌ها مرهون مجاهدت‌های مقاومت در طوفان الاقصی است. 

با مطرح شدن پیشنهاد ترامپ می‌توان گفت که رئیس جمهور آمریکا بالاخره به این نتیجه رسیده که باید صلح را در خاورمیانه برقرار و نتانیاهو را مهار کند؟ 
منظومه غرب به این نتیجه رسیده که ادامه این وضعیت به ضرر رژیم صهیونیستی است و نتانیاهو دارد اسرائیل را فدای سرنوشت خودش می‌کند. این یک طرف است و از طرف دیگر غرب دارد فدای اسرائیل می‌شود؛ یعنی تمدن غرب و ادعا‌های حقوق بشری، دموکراسی‌خواهی و صلح و سرنوشت انسان‌ها و شعار‌های مشابه، دارند فدای رفتار‌های رژیم صهیونیستی می‌شوند و هرچه زودتر این باید متوقف شود. بالاخره فشار مردم بر دولت‌ها مؤثر است و آنها هم به دلایل مختلف به نتانیاهو فشار وارد می‌کنند تا بالاخره این را بپذیرد و ترامپ هم همین استدلال را داشت. 
نکته دوم این‌که ادامه این وضعیت را مخالف یا در تضاد با سیاست‌های خاورمیانه‌ای خودش می‌دانست؛ یعنی می‌گفت اگر بنا باشد این جنگ ادامه پیدا کند، ظاهراً حماس توانایی دارد که تا ماه‌ها یا سال‌های آینده این جنگ را فرسایشی بکند. در این صورت سیاست‌های آمریکا در منطقه کاملاً معلق می‌شد و در تعلیق کامل و چندساله قرار می‌گرفت. نتانیاهو و ترامپ این را نمی‌خواستند. اما نکته قابل‌تأمل وضعیت این است که همه می‌دانند نتانیاهو سرنوشت خودش را به جنگ گره ‌زده؛ یعنی دچار «زندگی جنگی» شده و زندگی‌اش منوط به شرایط امنیتی و جنگی در منطقه است. اینکه پذیرفته آتش در غزه فروکش کند، یک ابهام و سؤال به وجود می‌آورد: آیا این تحلیل نتانیاهو عوض شده و زندگی جنگی او تمام شده و دیگر زندگی سیاسی‌اش منوط به جنگ نیست؟ خیر، همچنان منوط به جنگ است. 
نتانیاهو به دلایل مختلف داخلی و خارجی به این نتیجه رسیده که بهتر است آتش جنگ در پیرامون سرزمین‌های اشغالی مثل لبنان، سوریه و غزه کمتر شود و در عوض شعله جنگ در مناطق دوردست‌تر مثل یمن، عراق و ایران افزایش پیدا کند. لذا این پیش‌بینی و هشدار وجود دارد که نتانیاهو ممکن است آتش‌بس در غزه را بپذیرد، ولی برای استمرار زندگی سیاسی خودش و برای قانع کردن مؤتلفان جنایتکارتر از خودش وعده بدهد که ما با جمهوری اسلامی ایران و با پشتیبانانش که مثلاً در عراق و یمن هستند، همچنان در جنگ خواهیم بود. 

نظرات کاربران