کاهش ۵۹ میلیونی مخاطبان سینمای آمریکا و کانادا چه پیامی دارد؟

اقبال کاربران از گروه و دسته‌های سنی مختلف به اجرا‌های طنازانه امثال امیرحسین قیاسی، ابوطالب حسینی، فرشاد پیرهادی (بلک‌فری)، مهیار حسن و... در بستر‌های پخش رایگان و همین‌طور سهولت در تماشای سریال‌ها و برنامه‌های سرگرم‌کننده آن‌هم فقط به‌واسطه یک گوشی تلفن هوشمند مُبَین ایجاد نوعی الگوی رفتاری در میان مردم از نقاط مختلف جهان است که باید آن را جدی گرفت. 

  • ۱۴۰۴-۰۷-۰۸ - ۱۰:۲۶
  • 01
کاهش ۵۹ میلیونی مخاطبان سینمای آمریکا و کانادا چه پیامی دارد؟

نسل z هوادار برنامه‌های مینی‌مال

نسل z هوادار برنامه‌های مینی‌مال

اگر مردم ایران را سوای مرزبندی‌های جغرافیایی شهروندان دهکده جهانی تصور کنیم در‌می‌یابیم که در عصر امپراتوری رسانه و جلوه‌های تکنولوژیک آن جایی برای فُرم‌های سنتی و از مُدافتاده نیست. روزگاری سالن‌های سینما چه در کشور ما و چه در ساختار‌های صاحب این صنعت-هنر مملو از تماشاگران سرشار و حتی سینه‌فیل‌های حرفه‌ای بود که سوژه هر اثری را به زمینه‌ای برای بحث و تبادل نظر در مورد موضوعات مختلف تبدیل می‌کردند، ولی در حال حاضر و با وجود رشد فزاینده جمعیت در دنیا، سالن‌های پخش فیلم از اقبال مطلوبی برخوردار نیستند و جُز در موارد خاص به مکان‌های سوت‌وکوری تبدیل شده‌اند.

از آن طرف تلویزیون‌های دولتی و خصوصی نیز در وضعیت خوبی قرار ندارند و نسل Z برای دنبال کردن محتوای دلخواهشان در حال امتحان جایگزین‌های جذاب‌تری هستند که بتوانند آزادی عمل بیشتری را برایشان فراهم آورند. اقبال کاربران از گروه و دسته‌های سنی مختلف به اجرا‌های طنازانه امثال امیرحسین قیاسی، ابوطالب حسینی، فرشاد پیرهادی (بلک‌فری)، مهیار حسن و... در بستر‌های پخش رایگان و همین‌طور سهولت در تماشای سریال‌ها و برنامه‌های سرگرم‌کننده آن‌هم فقط به‌واسطه یک گوشی تلفن هوشمند مُبَین ایجاد نوعی الگوی رفتاری در میان مردم از نقاط مختلف جهان است که باید آن را جدی گرفت. 

بهار سینما در آمریکا به ‌سر رسید؟ 

براساس گزارش «استاتیستا» سالن‌های سینمای آمریکای شمالی (ایالات متحده و کانادا) در سال 2024 با فروش 762 میلیون بلیت از مردم میزبانی کردند که 58 میلیون بلیت فروخته شده در سال 2023 کمتر بود. سالن‌های نمایش فیلم در آمریکای شمالی تا پایان سال 2019 روندی کم‌وبیش صعودی را دنبال می‌کرد و با فروش نزدیک به 1.23 میلیارد دلار رکورد زد، اما وقوع پاندمی کرونا در جهان باعث شد تا زنگ خطر برای صنعت سینما و استودیو‌های بزرگ زودتر از موعد به صدا دربیاید. کاهش مخاطبان سینما، تأثیر بسزایی نیز بر امور مالی سالن‌ها گذاشت و درآمد گیشه در آمریکا و کانادا را روی عدد 8.6 میلیارد دلار فیکس کرد که در مقایسه با سال‌های پیش از رکود بسیار کم‌تر بود.

درآمد سینما‌های کانادا از گیشه آمریکای شمالی در سال 2023 به 600 میلیون دلار کانادا رسید که در مقایسه با رکورد 1.2 میلیاردی سال 2019 حکایت از کاهش 50 درصدی ارزش خود داشت. این نکته نشان می‌دهد که کرونا نقشی تعیین‌کننده و غیرقابل چشم‌پوشی در تغییر پارادایم اینترتینمنت در دنیا دارد، ولی نباید از شکل ارائه محتوای مورد اشاره نیز غافل شد و آن را نادیده گرفت، زیرا اگر خلاقیتی در شکل ارائه محتوا به کاربران سرویس‌های استریم وجود نداشت، اکنون سینما می‌توانست توان خود را احیاء کند، ولی این پلتفرم‌ها، شبکه‌های اجتماعی و در کُل فضای مجازی جدید و در دسترس بودند که توانستند بهار سینما در آمریکا و همچنین متعلقات مربوط به آن را به پایان برسانند و آغازگر دوره جدیدی باشند، اتفاقی که در کشور ما نیز به‌نحوی متفاوت در حال وقوع است و سینماگران باید آن را زنگ خطری برای کسب‌وکارشان قلمداد کنند.

طبق نظرسنجی مرکز تحقیقات امور عمومی آسوشیتدپرس، نزدیک به سه‌چهارم بزرگسالان در ایالات متحده حداقل یک مرتبه به جای انتخاب سالن‌های سینما، آثار دلخواهشان را از طریق سرویس‌های پخش آنلاین تماشا کرده‌اند و از هر ده نفر سه نفر حداقل ماهی یک اثر جدید را از طریق سرویس‌های موجود دنبال کرده‌اند. مخاطبان پَروپاقرص فیلم‌های سینمایی در آمریکا در پاسخ به این پرسش که چرا تمایل بیشتری به تماشای فیلم در موقعیت‌ها و مکان‌هایی غیر از سالن‌های سینما اشتیاق پیدا کرده‌اند پای دو اصل «راحتی» و «هزینه کم‌تر» را مطرح می‌کنند؛ برای نمونه میانگین قیمت بلیت در سال جاری میلادی در آمریکا 13.17 دلار است که در مقایسه با میانگین 11 دلاری بهای بلیت در سال 2022 دو دلار افزایش پیدا کرده است.

اتفاقی که ایران نیز از آن مستثنی نبوده و در مسئله کاهش سه میلیونی مخاطبان سینما در شش‌ماهه نخست سال 1404 نسبت به دوره مشابه در سال 1403 نیز می‌توان به همین نکته، یعنی افزایش میانگین بهای بلیت اشاره کرد. اگر اتفاقاتی نظیر جنگ دوازده روزه و تغییر شیوه مدیریت در صدور پروانه ساخت و نمایش نسبت به دولت سیزدهم را فاکتور بگیریم باز هم نمی‌توانیم منکر آن شویم که محیط متنوع و رنگارنگ پلتفرم‌ها برای کاربران ایرانی آن‌ها را از تماشای فیلم در سالن‌های سینما بی‌نیاز کرده است.

بگذارید با بیان نمونه‌ای از سینمای آمریکا، خاصه هالیوود موقعیت سینمای ایران و تولیدات آن را شفاف‌تر توضیح دهیم. تا سال 2017 اکران آثار سینمایی در ایالات متحده در قالب یک دوره نمایش نَوَد روزه صورت می‌گرفت، اما در حال حاضر فیلم‌ها برای حضوری چهل‌وپنج روزه در سالن‌های سینما تلاش می‌کنند. البته نقشه راه می‌تواند براساس اهمیت فیلم موردنظر با تغییراتی همراه شود و فیلم اُسکاری «آنورا» را با فرصت اکران 70 روزه از این قاعده مستثنی کند، ولی این رویکرد برمبنای قاعده رقم نمی‌خورد و معلول موارد فراوانی است که مسئله پخش قدرتمند تنها یکی از آن‌ها به‌شمار می‌آید. در مورد مشابه ایران می‌توان از فیلم «اُتاقک گِلی» مثال زد. این اثر سیمرغ رشته بهترین کارگردان اوّل را از چهل‌ویکمین دوره جشنواره فجر به دست آورد و از هشتم مُردادماه 1404 در چرخه اکران سراسری سینما‌های کشور قرار گرفت و با فروش پایین 1 میلیارد و دویست‌وپنجاه‌ونُه میلیونی روانه اکران آنلاین در پلتفرم شد تا در آن بستر، بخشی از هزینه‌های تولید را جبران کند. 

تلویزیون! به پایانت سلام کن

وضع کاهش مخاطب در مورد تلویزیون‌های رسمی-دولتی و حتی کابْلی اگر از صنعت سینما بدتر نباشد بهتر نیست، چون این مدیوم هم چندسالی است که با رقیب تازه‌ای در میدان مواجه شده و امورش برخلاف گذشته به‌راحتی نمی‌گذرد. براساس گزارش آماری «مرکز تحقیقاتی نیلسن» -که تعداد مخاطبان رسانه‌ها، ازجمله تلویزیون، رادیو، تئاتر، فیلم و جراید را محاسبه می‌کند- پخش تلویزیونی و کابْلی در آمریکا 44.2 درصد از کُل مخاطبان را دراختیار دارد که در مقایسه با سهم 44.8 درصدی سرویس‌های پخش استریم در رتبه دوّم جای گرفته است! این اولین‌بار است که بستر‌های آنلاین پخش محتوای سرگرم‌کننده از چهارچوب‌های سنتی نظیر تلویزیون و شبکه کابْلی پیشی گرفته‌اند و به همین خاطر باید فاصله میان سال 2024 تا 2025 را به‌عنوان نقطه‌عطفی برای فُرم‌های جدید درنظر گرفت.

نیلسن در ادامه به این نکته اشاره می‌کند که از ماه مِی 2021 تا ماه مِی 2025 استفاده از سرویس‌های پخش آنلاین 71 درصد افزایش یافته و این درحالی‌ است که پخش تلویزیونی و کابلی در آمریکا به ترتیب 21 و 39 درصد کاهش پیدا کرده است. یوتوب به‌عنوان کاربردی‌ترین سرویس رایگان پخش ویدئو در جهان از سال 2021 تا 2025 با رشد 120 درصدی در جذب مخاطب بسیار موفق عمل کرده و به تنهایی 12.5 درصد از کُل تماشاگران تلویزیونی را به خود اختصاص داده است. در این میان نقش پلتفرم‌های کوچک‌تر نظیر Roku، Pluto Tv و Tubi نیز حائز اهمیت تلقی می‌شود، زیرا آن‌ها 5.7 درصد از بازدید‌ها را تا ماه مِی سال جاری به دست آورده‌اند که این عدد بسیار قابل اعتنا است.

در ایران این صداوسیما است که متولی اصلی تولید محتوا برای جمعیت میلیونی کشور محسوب می‌شود و با بهره‌مندی از بودجه عمومی امورش را می‌گذراند، اما آمار مشخص و شفافی در مورد اقبال به این رسانه و کم و زیاد شدن درصد مخاطبان آن وجود ندارد! اما با وجود این، می‌توان در گفت‌وگو با مردم کوچه و خیابان و همین‌طور رجوع به آمار برنامه‌های مختلف سازمان در تلوبیون پِی به یک واقعیتِ آشکار نظیر آنچه در آمریکا در حال وقوع است بُرد: واینر‌های اینستاگرامی و یوتیوبر‌ها با محتوایشان در حال رقابت جدی با رقیب سنتی و قدیمی‌اند و روز‌به‌روز به تعداد دنبال‌کنندگانشان اضافه می‌کنند.

در نظرسنجی مهرماه سال 1403 «مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران (ایسپا)» در قالب یک گزارش آماری به وضعیت فرهنگی-اجتماعی دانشجویان دانشگاه‌های دولتی پرداخت و به این نکته اشاره کرد که سهم پلتفرم‌های داخلی از تماشای فیلم‌ها، سریال‌ها، رئالیتی‌شو‌ها و باقی محتواهای سرگرم‌کننده توسط دانشجویان دانشگاه‌های دولتی 18.7 درصد، سهم پلتفرم‌های خارجی برای این منظور 11.6 و سهم رسانه‌های رسمی تنها 11.5 درصد است.

در این صورت کاملاً بدیهی است که بسیاری از افراد برای نمایش و عرضه خلاقیت خود به مردم، VOD‌ها و بستر‌های آنلاین نظیر یوتیوب و آپارات را به تلویزیون ترجیح دهند. مخاطب با یک گوشی هوشمند ساده در هر زمان و مکانی که لازم بداند می‌تواند به محتوای موردپسندش در نبود باید‌ها و نباید‌های دست‌وپاگیر دسترسی داشته باشد.

از طرف دیگر، کاهش اقبال به محتوای شبکه‌های رسمی فارغ از مسائل مربوط به ممیزی در ادامه یک روند همه‌گیر و جهانی صورت گرفته و نمی‌تواند فقط یک مسئله داخلی در درون جغرافیای ایران درنظر گرفته شود. امیرحسین قیاسی پس از موفقیت در برنامه خندوانه به‌عنوان یکی از استندآپ‌کمدین‌های برتر، حضور در پروژه‌های تلویزیونی را نپذیرفت تا با اتکا به متن خودش وارد میدان شود و رقبای گردن‌کلفت را در تصاحب نگاه تماشاگران پُشت سر بگذارد. دنیای مُدرن فهم کهنه از جهان را برنمی‌تابد و واینر‌های شبکه‌های اجتماعی این نکته را فارغ از ارزش‌گذاری کار‌هایشان به‌خوبی درک کرده‌اند. 

نظرات کاربران