نشست مهم تهران با حضور سران ایران روسیه و ترکیه حاوی پیامهای راهبردی است؛ آیا ائتلاف جدیدی در منطقه در حال شکلگیری است؟نشست تهران و جمع شدن روسای جمهور ایران، روسیه و ترکیه چند پیام واضح و روشن دارد؛ پیامهایی که سوای میزان حصول یک نتیجه دقیق، رو به جلو، متحدانه و فراگیر در نشست دیروز، صریحا رسیدن به یک دوران جدید در منطقه را تداعی بیان میکرد.
ائتلاف خط سوم
به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، نشست سه جانبه روسای جمهوری ایران، روسیه و ترکیه با حضور حسن روحانی، ولادیمیر پوتین و رجب طیب اردوغان روز جمعه در سالن اجلاس سران کشورهای اسلامی برگزار شد.
چرا تهران؟
نشست تهران و جمع شدن روسای جمهور ایران، روسیه و ترکیه چند پیام واضح و روشن دارد؛ پیامهایی که سوای میزان حصول یک نتیجه دقیق، رو به جلو، متحدانه و فراگیر در نشست دیروز، صریحا رسیدن به یک دوران جدید در منطقه را تداعی بیان میکرد. لازمه اینکه بیپرده سخن بگوییم، باید به چند سال قبل برگردیم. حدود پنج یا 6 سال قبل، در سوریه دولت مرکزی فاقد حداقلهایی از اقتدار برای مبارزه با تروریستهایی بود که نه شهرهای مرزی که مناطق مهمی از دمشق را اشغال کرده بودند و تا پای دیوارهای کاخ ریاستجمهوری هم رسیده بودند، روسها سردرگم بودند که چه میشود، ترکها با تمام قوا پشت برخی گروههای تروریست بودند و با اهدافی متفاوت از عربستان، اسرائیل و آمریکا همراهشان شده بودند. ایران اما متفاوتترین راه را انتخاب کرده بود و میگفت سوریه باید یکپارچه بماند. پنج سال از آن دوران گذشته، درگیریها در این مدت میان طرفین حاضر در میدان بالا گرفت و... . کلام را خلاصه کنیم، پس از فراز و فرودهای فراوان، این اقتدار میدانی و قوت نیروی مقاومت بود که باعث شد:
1- داعش سقوط کند، 2- قریب به اتفاق خاک سوریه بازپس گرفته شود، 3- فریادهای رسانهای آمریکا به زدن چند موشک به چند هدف نهچندان مهم خلاصه شود، 4-اسرائیل پشت مرزهای جولان تنها نظارهگر نزدیک شدن سوریها به مناطق اشغالی باشد، 5- ترکیه بیانیه دهد و القاعده را تروریست اعلام کند و... و نهایتا اینکه در روزی مانند جمعه 16 شهریور پوتین و اردوغان پای میز مذاکره با روحانی بنشینند و نظراتشان در باب آخرین قدم یعنی مساله ادلب را با او درمیان بگذارند.
نشستن سه رئیسجمهور در تهران دور یک میز (نه مثل ایامی که یکی وزیر میفرستاد و آن یکی معاون وزیر و دیگری نماینده) و گفتوگو در مورد آینده بخش مهمی از منطقه که میتواند سرنوشتساز هم باشد، آنقدر مهم هست که قبل از هرچیز بگوییم کشورهای منطقه نشست با هم را به نشستن با آمریکا، اروپا و حتی سعودی ترجیح دادهاند و فهمیدهاند که مسیر حل بحران از همین جغرافیا میگذرد نه وین، ژنو و حتی نیویورک!
ادلب، تقاطع منافع و تهدیدها
سرنوشت سوریه و حالا پرونده بقای تروریستها در این کشور که پس از مدتها امروز به مرزهای جغرافیایی استان ادلب محدود شدهاند، به دلایل مختلف فراتر از گذشته به نحوی از انحا گره خورده با نظرات و تصمیمهای قدرتهای منطقهای و حتی فرامنطقهای شده است. سوریها حق دارند عزم پاکسازی کل خاک کشورشان را داشته باشند و بخواهند آخرین بخشی را که رسما تحت حاکمیت تروریستهاست، به سرزمینهای تحت تسلط دولت مرکزی در محدوده جغرافیایی کشور سوریه بازگردانند. روسها هم که میدانند بقای هرگونه گروهک تروریستی مخصوصا از جنس وابستگان القاعده ادامه همان تهدید گذشته برای نقاطی درون خاک کشورشان است و علاوهبر این تهدیدکننده منافع آنها در خاک سوریه و بهطور کلی غرب آسیاست، اراده پاکسازی کامل ادلب را دارند تا هم تروریستها را از لاذقیه دور کنند و هم خود را به نزدیکی پایگاههای آمریکاییها در کردستان سوریه برسانند. ترکها اما نظری متفاوت از این دو دارند؛ آنها که دشمن اصلی خود در خاک سوریه را تنها و تنها کردهای ساکن مرزهای مشترکشان با سوریه میدانند نگرانند که اگر ادلب آزاد شود، هم گروهکهای نظامی نزدیک به آنکارا که بعضا آماده عملیات علیه کردها هستند از بقا ساقط شوند و هم فتح ادلب مقدمهای برای بازپسگیری منبج باشد؛ همان شهری که بخشهایی از آن چند وقتی هست تحت تسلط ترکها قرار گرفته و آنها تلاش میکنند از این شهر برای فشار بر گروههای کردی استفاده کنند. همین تفاسیر هم البته باعث شده در نشست تهران ترکها همچنان سماجت کنند و برخلاف چراغ سبز چند روز پیش، اعلامکنند که ادلب بخشی از امنیت ملی ترکیه است. دولت اردوغان که ظاهرا میداند دیر یا زود نیروهای مقاومت وارد ادلب خواهند شد، دقیقا هفت روز پیش گروه تروریستی تحریرالشام یا همان جبههالنصره را تحت فشار سیاسی داخلی و منطقهای تروریست اعلام کرده بود و عملا پیغام داده بود که آمادگی دست برداشتن از ادلب را دارد. با توجه به این نکته و اقدام متناقض اردوغان در کمتر از 10 روز، به نظر میرسد آنها آماده معامله شدهاند، ولی همچنان میخواهند امتیازات حداکثری از سوریها، روسها و ایران بگیرند و سرسختی دیروز اردوغان هم در همین راستا قابلتعریف است.
فرصت؛ مقابله با تهدیدهای مشترک
نگاه واقعبینانه به عرصه سیاست خارجی در وهله اول به هر سیاستمداری میگوید که حتیالامکان به دنبال روابط مستحکم برای منافع حداکثری و پایدار باش! اصل توجه ویژه به همسایگان راهبردی برای این هدف است. قاعدتا نشستن پوتین، اردوغان و روحانی کنار یکدیگر، میگوید که آنها میخواهند همزمان بر سر امنیت، اقتصاد و منافع سیاسی خود به توافق برسند؛ همسایگانی که هم تهدیداتشان مشترک است، هم منافعشان و هم دوام این تهدیدات و منافع در طول زمان، تصمیم گرفتهاند بر سر ادلب توافقی کنند که سرنوشت گرهخوردهشان، با امنیت و آرامش همراه شود. ایران، روسیه و ترکیه علاوهبر اینکه امروز تهدید مشترکی به نام تروریسم دارند و میخواهند شر آن را از سر خود باز کنند، به یک چالش مهم اقتصادی هم برخوردهاند؛ چالشی که آنها را بیش از گذشته از غرب به معنای کامل آن یعنی هم ایالات متحده آمریکا و هم اروپا ناامید کرده است. آمریکای ترامپ امروز با تهدیدها و تحریمهای خود یک طرف جنگ اقتصادی با سه کشور و البته بسیاری دیگر از کشورهای جهان ایستاده و اروپاییها هم اگر همراه او نشدهاند، حداقل با این طرف هم همکاری نکردهاند.
آمریکا امروز از ابزار دلار و بازی کردن با آن از یک سو و برخی نهادهای بینالمللی تحت تسلط خود از سوی دیگر تلاش میکند هر رقیبی را از میدان به در کند؛ چه این رقیب چین و روسیه و آلمان باشند، چه ایران و ترکیه که منافع او و متحدانش در غرب آسیا را به خطر انداختهاند و چه حتی کشوری چون کانادا که بیش از هر کشور دیگری در ارتباط تنگاتنگ با ایالات متحده قرار گرفته است. تندیهای ترامپ البته نهتنها مسیر هرگونه گفتوگویی را برای سیاستمدارانی چون روحانی و اردوغان بسته است، بلکه جنگ اقتصادی پرحجمی را آغاز کرده که ظاهرا اگر هرکسی به تنهایی بخواهد به میدان آن برود، شاید نتواند به راحتی مقاومت کند. کاهش ارزش پول سه کشور یک چالش بالفعل است، تحریمها چالش بعدی و روابط بانک آخرین آنها. امروز به نظر میرسد ادامه توافقهای سه کشور پس از مسائل سیاسی و امنیتی، مسائلی اقتصادی باشد که اجتنابی از آن نیست.
حسن هانیزاده، کارشناس مسائل بینالملل:
اردوغان می خواهد امتیاز بیشتری بگیرد

حسن هانیزاده، کارشناس مسائل بینالملل با اشاره به نشست سهجانبه تهران این نشست را یکی از مهمترین نشستهای منطقهای در طول سالهای گذشته تلقی کرد و گفت: «با توجه به اینکه ادلب مدتهاست که به کانون حضور گروهکهای تروریستی جبههالنصره، داعش، القاعده، جیشالاسلام و فیلقالرحمن تبدیل شده و حدود 40 هزار عنصر تروریستی در این شهر حضور دارند، به نظر میرسد دولت سوریه و محور مقاومت و روسیه به این جمعبندی رسیدهاند که شهر ادلب هر چه زودتر باید آزاد شود.»
وی با اشاره به مواضع پایانی اردوغان پیرامون آزادسازی ادلب ادامه داد: «با توجه به اینکه ترکیه شهر مندج در در استان ادلب را در اشغال خود دارد، نگران آن است که بعد از آزادسازی ادلب، گروهکهای تروریستی وارد خاک ترکیه شوند و ناامنیهایی را در این کشور ایجاد کنند.»
این کارشناس مسائل منطقه در تحلیل چرایی طرح پیشنهاد آتشبس از سوی اردوغان خاطرنشان کرد: «دولت ترکیه سعی دارد امتیازات بیشتری را در برابر آزادسازی ادلب دریافت کند.»
به گفته هانیزاده، با توجه به اینکه دولت ترکیه، داعش و همچنین جبههالنصره و جیشالاسلام را جزء گروهکهای تروریستی میداند، به نظر میرسد تغییر رویکرد این کشور با توجه به شرایط منطقه و مخالفت آن با آزادسازی ادلب، از این جهت است که اردوغان در موضوع آزادسازی ادلب تلاش دارد امتیازات بیشتری را از دولتهای سوریه و روسیه و ایران بگیرد.
وی افزود: «در گذشته جبهه النصره از سوی ترکیه بهعنوان یک گروهک تروریستی شناخته شده و خط قرمز اعلام شدن آزادسازی ادلب از سوی اردوغان نشان میدهد مساله آینده کردهای سوریه در مورد آزادسازی ادلب و اینکه گردانهای مدافع خلق کرد سوریه در آینده چه نقشی ایفا خواهند کرد، یکی از مسائلی است که نگرانی ترکیه را برانگیخته و به همین واسطه سعی میکند شرایط خود را بر سوریه و ایران و روسیه تحمیل کند.»
این کارشناس مسائل غرب آسیا ادامه داد: «با توجه به حضور ترکیه در شهر ادلب به نظر میرسد ترکیه قصد ندارد خاک ادلب را ترک کند و اگر عملیاتی از سوی دولت سوریه برای آزادسازی ادلب انجام شود، ممکن است برخورد نظامی بین ترکیه و سوریه صورت گیرد.»
هانیزاده در توضیح امتیازات مدنظر ترکیه گفت: «هدف این کشور آن است که دولتهای سوریه، ایران و روسیه تضمین بدهند که در آینده نیروهای خلق کرد در سوریه خودمختاری نداشته و مضاف بر آن از مرز مشترک ترکیه و سوریه خارج شده و به نقطه دیگری منتقل شوند. در حقیقت اردوغان در پی آن است که مرزهای مشترک سوریه و ترکیه از وجود نیروهای خلق کرد پاکسازی شود.»
وی درباره نظر سوریها در اینباره گفت: «دولت سوریه قول داده به کردهای سوریه خودمختاری نسبی بدهد، مشروط بر اینکه نیروهای خلق کرد کمک کنند گروهکهای تروریستی از سوریه خارج شوند، لذا هدف سوریه این است که کردهای سوریه پس از سالها به خودگردانی نسبی برسند.»
این کارشناس مسائل منطقه ادامه داد: «این امر با مخالفت ترکیه مواجه شده، زیرا بیم آن را دارند که نیروهای کرد سوریه ارتباطی با کردهای ترکیه برقرار کنند و برای دولت مرکزی ترکیه به چالش تبدیل شوند.»
هانیزاده در پیشبینی آینده تحولات ادلب گفت: «الان نوعی نرمش از سوی آمریکا در رابطه با آزادسازی ادلب صورت گرفته و آمریکا دیگر تهدید نمیکند اگر ارتش سوریه به ادلب حمله کند ارتش آمریکا به سوریه حمله خواهد کرد. دلیل آن هم این است که هزینههای آمریکا در مورد سوریه بسیار بالا رفته، ضمن اینکه هزینه مالی 60 میلیارد دلاری عربستان در طول بحران سوریه بینتیجه مانده و آمریکاییها سعی دارند راهحل میانهای ایجاد کنند تا هم به ترکیه فشار وارد کنند و هم از روسیه و ایران و سوریه امتیاز بگیرند، لذا ممکن است هدف آمریکا این باشد که گروهکهای تروریستی همچنان در نقطهای از خاک سوریه باقی بمانند تا بعدها مشکلاتی برای ترکیه ایجاد کنند، زیرا مساله در اینجا تسویهحساب بین آمریکا و ترکیه است.»
وی در پایان خاطرنشان کرد: «درنهایت ادلب باید آزاد شود و طرح عملیاتی از سوی نیروهای مسلح سوریه و محور مقاومت تهیه شده که با هزینه کمتری این اتفاق بیفتد.»
سفیر اسبق ایران در اردن:
بحران ۷ساله یکشبه حل نمی شود
نصرتالله تاجیک، سفیر اسبق ایران در اردن با اشاره به اجلاس تهران و محورهای مذاکرات مطرحشده در آن، اظهارات اردوغان درباره ادلب را امری قابل پیشبینی دانست و گفت این مواضع دور از انتظار نبود. به گفته تاجیک، ترکیه به دنبال آن است تا فرصتی فراهم شود و در سایه این فرصت مسائل دیگر را با روشهای خود ساماندهی کنند.
وی با اشاره به اینکه روسها هم به دنبال ختم ماجرا هستند، گفت: «از قبل برخی تحلیلگران این پیشنهاد را داشتند شرایطی ایجاد شود که هم خسارات انسانی سنگین نباشد و هم ماجرای سوریه ادامه نیابد.»
این کارشناس مسائل منطقه با بیان اینکه ادلب اکنون محل تمرکز همه پیچیدگیهای صحنه سیاسی و میدانی سوریه است، ادامه داد: «تمام گروههایی که در طول این هفت سال چه با هم و چه با دولت سوریه میجنگیدند اکنون در ادلب جمع شدهاند و این منطقه، آخرین کانون تروریستها در سوریه است.»
تاجیک خاطرنشان کرد: «فراهم کردن نوعی توازن بین کاستن از حجم خسارات انسانی و حل مسالمتآمیز بحران سوریه و مشخصا ادلب، نیاز به مصالحه و همکاری کشورهای منطقهای و فرامنطقهای دخیل در این مساله داشت.»
وی افزود: «ناظران تحولات سوریه آگاه بودند که از سویی روسها در پی هر چه سریعتر فیصله دادن به بحران سوریه و ادلب بودند و از دیگر سو ترکیه درصدد خریدن زمان برای خاتمه دادن به مناقشه ادلب بود.»
این کارشناس مسائل غرب آسیا در توضیح علت موضع ترکیه درباره ادلب گفت: «ترکها به دلیل ارتباط با گروههایی که در سالهای اخیر مشغول جنگ نیابتی بودند و فراهم کردن لجستیک برای آنها و حمایت از آنها، بهطور طبیعی برای افزایش نقشآفرینی خود در تحولات سیاسی و میدانی سوریه از اهرم این گروهها استفاده سیاسی میکنند.»
تاجیک با بیان اینکه در مجموع بهتر است به سمت کمتر کردن خسارات انسانی برویم، ادامه داد: «اگرچه اقدامات مربوطه باید با طمأنینه کافی و به صورت حسابشده انجام شود، ولی علت عدم شفافیت کافی در مواضع اردوغان آن است که این کشور اهداف شفاف و مشخصی ندارد و به نظر میرسد ترکها در پس تابلو کم کردن خسارات انسانی، بیش از هر چیز درصدد رقم زدن شرایطی هستند که منافع سیاسی درازمدت و کوتاهمدت و حتی منافع سرزمینی آنها را تامین کند.»
وی اضافه کرد: «اگرچه انتظار این بود که ایران بتواند نقش ایجاد توازن میان نگاههای یادشده را ایفا کند، اما چنانچه این اتفاق نیفتاده باشد هم نمیتوان ناامید بود. مسیر حل گرههای سیاسی و دیپلماتیک در عرصه بینالملل طولانی است و ممکن است در مقطعی لازم باشد مذاکرات ادامه یابد و ادامه آن به زمان و شرایط دیگری موکول شود.»
سفیر سابق ایران در اردن با اشاره به تفاوت دیدگاهها میان طرفها بر سر چگونگی حل بحران ادلب گفت: «چند موضوع را باید از هم جدا کنیم. مسائل سوریه بسیار پیچیده است و این پیچیدگی در ادلب به آخرین نقطه خود رسیده، چراکه منافع بازیگران منطقهای و فرامنطقهای در مرحله تعیینتکلیف قرار دارد. مضاف بر آنکه باید در نظر داشت پروسه ایجاد صلح و امنیت، امری مرحلهای و مقطعی بوده و مشخصا آخرین مرحله آن پیچیدگیهای زیادی را به همراه دارد، لذا به همین واسطه پیدا کردن راهحل بسیار دشوار است.»
تاجیک خاطرنشان کرد: «صرف اینکه اجلاس مذکور برای حل بحران سوریه آن هم در حساسترین مقطع خود در تهران بوده و نقطه نظرات در این اجلاس جمعبندی میشود، در نوع خود بسیار حائز اهمیت و رویدادی مثبت است.»
وی ادامه داد: «هیچگاه نباید انتظار داشت مساله پیچیدهای که در هفت سال گذشته بازیگران مختلفی در آن دخیل بودهاند، به راحتی به سرمنزل مقصود برسد. ضمن آنکه نباید فراموش کرد در موضوع ادلب، مهمترین مساله، دخالت خارجی و مخصوصا آمریکا ست.»
این کارشناس مسائل غرب آسیا با بیان آنکه ما فراموش نمیکنیم صحنه سوریه را آمریکا و همپیمانان آن از جمله ترکیه به هم ریختند، گفت: «ترکیه یکی از فاکتورهای اصلی حمایت از گروههای مبارز جنگهای نیابتی در کنار عربستان و قطر بود، لذا همین شرایط ایجاب میکند با ملاحظات فراوانی به دنبال راهحل این مساله برویم.»
تاجیک با اشاره به طرح موضوع آتشبس از سوی رئیسجمهور ترکیه و تاکید وی بر یافتن راهحلهای سیاسی و غیرنظامی برای ادلب تصریح کرد که این موضوع نمیتواند به صورت یک مساله درازمدت و بدون برنامه در یک فاصله زمانی بسیار زیاد بررسی شود، چراکه ممکن است برخی از این آتشبسها بیشتر به دنبال گرفتن امکانات و قدرت و پیچیده کردن شرایط کنونی باشند، لذا باید با زمانبندی معقول و با بینش عقلگرایانه به دنبال حل مساله ادلب بود.
مطالب پیشنهادی










