ماجرای تقویت راست‌های افراطی‌

خیز راست‌های افراطی برای در دست گرفت قدرت، بدون شک متأثر از الگویی است که دونالد ترامپ به کمک آن به قدرت رسید. واقعیت این است که ترامپ به راست‌های افراطی یک مدل جایگزین معتبر ارائه داد و این دقیقاً همان چیزی بود که راست‌های اروپا به شدت به آن نیاز داشتند.

  • ۱۴۰۴-۰۶-۲۸ - ۰۹:۵۹
  • 00
ماجرای تقویت راست‌های افراطی‌

ارتش اروپایی ترامپ در لندن مجهز می‌شود

ارتش اروپایی ترامپ در لندن مجهز می‌شود

فرهیختگان: تحلیلگران «بحران مهاجرت»، «نگرانی‌های اقتصادی»، «بی‌اعتمادی به بروکسل و اتحادیه اروپا» و «جنگ‌ها و ناامنی» را از عوامل رشد راستگرایان افراطی در قلب اروپا می‌دانند؛ اما به نظر می‌رسد هیچ‌کدام از این‌ها به اندازه دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا در رشد راستگرایی در اروپا مؤثر نبوده است. ترامپ روز سه‌شنبه درحالی‌که هنوز بریتانیا در شوک تجمع حدود 150 هزار نفره حامیان راست‌افراطی است و محافظه‌کاران از مرگ چارلی کرک به‌عنوان نقطه‌ای برای بسیج مردمی استفاده می‌کنند، به لندن سفر کرد تا جان تازه‌ای به جناح راست اروپا که پس از دهه‌ها ادعای مظلومیت در کشور‌های خود، در حال اوج گرفتن است، بدهد. راست‌ها تا پیش از سال 2010، در حاشیه سیاست مشغول دست‌وپا زدن بودند؛ اما با برگزیت و پیروزی ترامپ در انتخابات ریاست‌جمهوری 2016، وضع فرق کرد؛ آن‌ها در انتخابات پیروز می‌شوند، در میان رأی‌دهندگان جوان محبوبیت پیدا می‌کنند و از حمایت ترامپ هم برخوردارند. 

برای دهه‌ها، اروپا احزاب راستگرا را محصور کرده بود و به هر شکلی مانع از ورود آن‌ها به قدرت می‌شد؛ اما اکنون آن دوران به پایان رسیده است. راست‌های افراطی اکنون در بسیاری از دموکراسی‌ها به بازیگران تثبیت‌شده‌ای تبدیل شده‌اند. برای مثال، انتخابات پارلمان اروپا در سال ۲۰۲۴ منجر به کسب بیش از ۲۰ درصد آرا توسط احزاب راست افراطی شد و اکنون احزاب راست افراطی تقریباً در تمام پارلمان‌های ملی اروپا نماینده دارند. در خارج از اروپا، راست افراطی در هند، اسرائیل و برزیل در دولت حضور داشته است. 

خیز راست‌های افراطی برای در دست گرفت قدرت، بدون شک متأثر از الگویی است که دونالد ترامپ به کمک آن به قدرت رسید. واقعیت این است که ترامپ به راست‌های افراطی یک مدل جایگزین معتبر ارائه داد و این دقیقاً همان چیزی بود که راست‌های اروپا به شدت به آن نیاز داشتند. حالا آن‌ها با یک تجربه بسیار موفق مواجه هستند و مو به مو آن را به اجرا می‌گذارند تا شاید روزگاری نه چندان دور، در اروپا نیز قدرت به دست آن‌ها بیفتد. نمونه این ادعا، سند لو رفته‌ای از حزب راست‌افراطی «آلترناتیو برای آلمان» AfD است که نشان می‌دهد چگونه احزاب راستگرا در سراسر اروپا در حال تقلید استراتژی‌های دونالد ترامپ هستند. در سندی که Politico آن را افشا کرده، AfD مرحله بعدی برنامه قدرت‌طلبی خود را توضیح می‌دهد: «هدف ما ایجاد وضعیتی است که در آن تقسیم‌بندی سیاسی دیگر بین AfD و سایر جریان‌های سیاسی نباشد، بلکه بین یک اردوگاه بورژوا-محافظه‌کار و یک اردوگاه چپ رادیکال، مشابه وضعیت در ایالات متحده باشد.» 

این واقعیت را نظرسنجی جدید شورای روابط خارجی اروپا (ECFR) نشان می‌دهد. بر پایه این نظرسنجی دونالد ترامپ نه تنها در ایالات متحده، بلکه در اروپا نیز در حال تغییر هویت‌های سیاسی و ژئوپلیتیکی است. این نظرسنجی بین‌المللی که در ماه مه ۲۰۲۵ در ۱۲ کشور اروپایی، با 16 هزار و 440 پاسخ‌دهنده انجام شده است، نشان می‌دهد انقلاب ترامپ، مانند انقلاب‌های قبلی، نه تنها درباره تغییر سیاست‌ها و نهاد‌ها، بلکه درباره هویت خود کشور است. در عرض فقط شش ماه ایالات متحده از قهرمان دموکراسی لیبرال به ترویج لیبرالیسم نامتعارف و حمایت‌گرایی اقتصادی تغییر جهت داده است. این تحول انقلابی بسیار فراتر از مرز‌های ملی است. در این معنا، نه تنها یک انقلاب آمریکایی است بلکه اروپا را نیز بازسازی می‌کند. 

در گذشته، برخی احزاب راست افراطی کمی با ولادیمیر پوتین همدردی می‌کردند و از ایده‌های او کمی استقبال می‌کردند، اما روسیه بیش از حد ضعیف و ناموفق است تا مدلی برای هر کشور اروپایی و الهام‌بخش طیف وسیعی از رأی‌دهندگان باشد ولی این در مورد ایالات متحده صدق نمی‌کند. کسانی که وضعیت فعلی اروپا را دارای مشکل می‌بینند اکنون می‌توانند به سیستم آمریکایی تحت ریاست ترامپ به عنوان سیستمی که در یک کشور ثروتمند و قدرتمند کار می‌کند اشاره کنند. رابطه بین احزاب راست افراطی اروپایی و ترامپ حتی ممکن است شبیه به رابطه بین احزاب کمونیست قدیمی اروپایی و اتحاد جماهیر شوروی شود، جایی که آن‌ها احساس وظیفه می‌کنند از ترامپ دفاع کنند و از او تقلید کنند. شاهد برای ذکر یک مثال اولیه، ویکتور اوربان و حزب آزادی راست افراطی اتریش است که از مواجهه تند رئیس‌جمهور آمریکا با همتای اوکراینی‌اش ولادیمیر زلنسکی در دفتر بیضی، دفاع و ترامپ را حتی ستایش می‌کند.

حزب جهانی ترامپ

در سراسر اروپا، رهبران راست‌گرا از دستورالعمل دونالد ترامپ، با شعارهایی مانند «اول لهستان»، «دوباره رومانی را بزرگ کنیم» و «آلبانی را بزرگ کنیم» الهام می‌گیرند. آنچه به‌عنوان یک روند سیاسی داخلی در ایالات متحده آغاز شد، به یک جنبش فراملی در میان نیروهای راست‌گرا تبدیل شده است. در واشنگتن، چهره‌های کلیدی فعلی و سابق دولت ترامپ آشکارا از نامزدهای همفکر خود در خارج از کشور، از جمله لهستان و آلبانی، حمایت کردند. در اروپا، جورج سیمیون، رهبر حزب مخالف راست افراطی رومانی، از یک نامزد ریاست‌جمهوری ملی‌گرای لهستانی حمایت کرد، در حالی که ویکتور اوربان، نخست‌وزیر مجارستان، حمایت خود را از خود سیمیون اعلام کرد. «اول کشور من» به شعار استاندارد یک اتحاد نوظهور تبدیل شده است.

سفر دونالد ترامپ به انگلیس، آن‌هم پس از تجمع بزرگ راست‌گرایان که با خشونت نیز پایان یافت به‌طور حتم به گروه‌های راست افراطی در اروپا کمک می‌کند. این کمک‌ها البته عیان نخواهد بود و نباید انتظار داشت ترامپ صراحتاً از راست‌ها حمایت کند، اما حضور او در لندن در حداقلی‌ترین حالت، مشروعیت‌بخشی به گفتمان پوپولیستی این جریان است. در سطح اروپا، احزاب راست افراطی مانند حزب اصلاحات انگلیس (Reform UK) به رهبری نایجل فاراژ که ترامپ او را «دوست» خودش خوانده، از این سفر برای تقویت موقعیت خود استفاده می‌کنند. نظرسنجی‌ها نشان می‌دهد که ۳۰ درصد رأی‌دهندگان این حزب، ریاست‌جمهوری ترامپ را برای کشورشان مثبت می‌دانند. بزرگی این رقم زمانی روشن می‌شود که بدانیم این میزان برای دیگر گروه‌ها بین ۱ تا ۸ درصد است. این سفر که با حمایت‌های غیرمستقیم مانند پست‌های ایلان ماسک در شبکه ایکس همراه است، به‌عنوان «موج ترامپ» در اروپا تفسیر می‌شود.

حضور ترامپ در اروپا از چند منظر برای راست‌های افراطی حائز اهمیت است.

۱- ترامپ به‌عنوان رئیس‌جمهور ایالات متحده و یکی از چهره‌های مطرح جهانی، برای احزاب راست افراطی در اروپا نماد مشروعیت و قابل‌قبول بودن است. وقتی او از شخصیت‌هایی مانند مارین لوپن در فرانسه یا ماتئو سالوینی در ایتالیا حمایت می‌کند، رسانه‌ها و مخاطبان داخلی آن کشورها این پیام را دریافت می‌کنند که این افراد و ایدئولوژی‌شان دارای اعتبار بین‌المللی هستند. حتی بدون حمایت مستقیم، حضور ترامپ در رسانه‌های جهانی و اشاره به احزاب راست افراطی اروپایی باعث می‌شود این گروه‌ها احساس مشروعیت و دیده‌شدن کنند. به‌عنوان نمونه، پس از انتخابات ۲۰۱۶ و پیروزی ترامپ، نظرسنجی‌ها نشان داد که محبوبیت و اعتبار احزاب راست افراطی در فرانسه و ایتالیا افزایش یافت و رسانه‌های داخلی شروع به پوشش مثبت‌تر از این احزاب کردند.

2- ترامپ به‌عنوان نماد «اول آمریکا» و گفتمان ضد مهاجرتی‌اش، بزرگ‌ترین الگو برای رهبران راست افراطی اروپا است. فاراژ سیاست‌های مهاجرتی حزب خود را «الهام‌گرفته از برنامه‌های ترامپ» توصیف کرده است. حضور ترامپ در انگلیس، این گفتمان را مشروع جلوه می‌دهد و به حزب‌هایی مانند آلترناتیو برای آلمان یا ملی‌گرایان مجارستان انگیزه می‌دهد. به‌عنوان نمونه، در کنفرانس راست افراطی در مادرید، نام ترامپ و کرک بر زبان‌ها بود و شرکت‌کنندگان آن را «همبستگی فراملی» نامیدند. پست‌های شبکه ایکس نشان می‌دهد که فعالان راست افراطی، مانند حساب‌های حامی Reform UK، این سفر را به‌عنوان «پیروزی علیه نخبگان جهانی» جشن می‌گیرند و آن را با تظاهرات اخیر مرتبط می‌دانند. البته این حضور مخالفانی هم داشت و نباید از آن چشم‌پوشی کرد. همزمان با حضور ترامپ در انگلیس، معترضان اروپایی با برگزاری تظاهرات بزرگی در لندن، در میدان پورتلند در نزدیکی دفتر مرکزی بی‌بی‌سی تجمع کردند. معترضان پلاکاردهایی با شعارهایی مانند «مرگ بر ترامپ»، «نه به نژادپرستی، نه به ترامپ»، «ترامپ را متوقف کنید»، «مرگ بر سلاح‌های هسته‌ای ترامپ» و «نسل‌کشی در غزه را متوقف کنید» به‌همراه آدمک‌هایی که ترامپ را به شکل یک کودک نشان می‌داد، حمل می‌کردند.

راست‌های افراطی موفق می‌شوند؟

به‌جز ظهور دونالد ترامپ، آنچه منجر به رشد و قدرت‌گرفتن راست‌های افراطی در اروپا شد، نگرانی شهروندان اروپایی بابت از دست دادن چیزهایی بود که داشتند. مجموعه عوامل بحران‌زا همچون مهاجرت گسترده، بحران انرژی، تورم یا جنگ اوکراین به‌طور مستقیم به نفع احزاب راست افراطی عمل کرد و باعث شد تا این احزاب سوار بر موج نارضایتی، خود را صدای مردم عادی در برابر نخبگان بی‌توجه معرفی کنند. آنها در کنار این بحران‌ها، یک برگ برنده دارند و آن «مدل ترامپ» است. آنها دریافته‌اند که یک سیاستمدار با زبان تند و ضدسیستمی می‌تواند قدرت را به چالش بکشد. طبیعتاً این الگو برای احزاب راست افراطی اروپا جذاب است و همواره سعی می‌کنند با این زبان با دولت و قدرت سخن بگویند.

البته در کشورهایی مثل فرانسه، ایتالیا، آلمان، مجارستان، لهستان و حتی پارلمان اروپا، این جریان‌ها یا به قدرت رسیده‌اند یا به‌شدت رشد کرده‌اند. با این حال، این احزاب دشمنان سرسختی هم دارند. احزاب مخالف برای ممانعت از حضور این احزاب، به هر شکل ممکن تلاش می‌کنند با یکدیگر ائتلاف کنند و از این طریق مانع از قدرت‌گرفتن راست‌ها بشوند. البته شاید این احزاب به نقطه‌ای برسند که ناچار شوند راست‌ها را هم در قدرت شریک کنند. در مجموع، اگر جریان‌های مقابل راست‌ها بتوانند بر بحران‌ها فائق آیند، امکان رشد راست‌های افراطی و تبدیل شدن آنها به یک حزب جهانی به سرکردگی دونالد ترامپ کاهش پیدا می‌کند.

البته این معادله یک بازیگر تعیین‌کننده دیگر هم دارد. اگر دونالد ترامپ در آمریکا موفق عمل کند و بتواند موفقیت‌های چشمگیری کسب کند، این موفقیت‌ها ناخواسته در سبد رأی احزاب راست افراطی خود را نشان خواهد داد. همه نگاه‌ها تا سه سال آینده به ترامپ است و راهی که او می‌رود.

نظرات کاربران