احسان محمدی، دکترای فرهنگ و ارتباطات در گفتوگو با «فرهیختگان» مطرح کرداحسان محمدی، دکترای فرهنگ و ارتباطات در گفتوگو با «فرهیختگان» اظهار کرد:الان در سریالهایی که برای نمایش خانگی تولید میشود اختلاف طبقاتی فاحش را میبینید. مثلاً آدمهایی که پولدار هستند و سوء استفاده مستقیم از فقرا میکنند.
نمایش خانگی و بازنمایی پررنگ اختلاف طبقاتی

فرهیختگان: در سالهای اخیر نمایش خانگی بیشتر از قبل مورد توجه قرار گرفته و هرکدام بهنوعی تلاش میکنند تا برای جذب مخاطب بیشتر، با یکدیگر رقابت کنند. از اینرو فیلمسازان سعی میکنند با انتخاب سوژهای جذاب در دل بیننده خود جا پیدا کنند. آنها یا سراغ قشر فرودست میروند و با نشان دادن چالشهای زندگی که دارند داستان میگویند و یا سراغ قشر فرادست میروند و از رویایی که در ذهن قشر متوسط و فرودست وجود دارد، اثری خلق میکنند. در این میان اما قشر متوسط که تعداد زیادی از افراد جامعه را شامل میشود کجاست و دوربین چند فیلمساز روی این طبقه تمرکز دارد؟ برای بررسی این موضوع و کمرنگ شدن طبقه متوسط در آثار نمایش خانگی سراغ احسان محمدی، دکتری فرهنگ و ارتباطات رفتیم تا این موضوع را از بعد فرهنگی و جامعهشناسی بررسی کنیم.
در ابتدای گفتوگو محمدی تعریفی از سه طبقه میدهد و میگوید: «من نمیخواهم یک تعریف کلاسیک دانشگاهی ارائه کنم، بلکه میخواهم برداشت اجتماعی که در نتیجه سالها فعالیتم به آن رسیدم را بگویم. در ذهن من طبقه فرودست آن طبقه کمبرخوردار، طبقه آسیبپذیر است که این اسمهای شیک را روی آن گذاشتیم که نگوییم طبقه فقیر. در تقسیمبندی اقتصادی آن طبقهای است که همان نیازهای اولیهاش را نمیتواند تأمین کند و به همین دلیل نمیتوان از این طبقه انتظار داشت که دنبال خوراک فرهنگی باشد و برای ارتقای شخصیتیاش کتاب، روزنامه، فیلم یا موسیقی در نظر بگیرد.»
او در ادامه درباره تعریفی که برای قشر متوسط دارد، گفت: «یک طبقه متوسط داریم که این طبقه میتواند نیازهای اقتصادیاش را در حد خورد و خوراک برآورده کند. یعنی از پس نیازهای اولیه برمیآید اما آرزوهای دیگری هم دارد. یعنی آنکه عضو طبقه متوسط جامعه است دنبال ارتقای خودش هست برای همین نشانههایی دارد. افراد طبقه متوسط بعضی اوقات سمت خریدهای فیک میروند چون طبقه برخوردار میتواند یک جنس اصل را بخرد اما طبقه متوسط نه. این طبقه تقلا میکند خودش را بالا بکشد و به طبقه برخوردار نزدیک کند. این کار را هم از نظر اقتصادی و هم اجتماعی و هویتی انجام میدهد. برای مثال تحصیلات برای طبقه متوسط مهم است چون از آن مرحله غم داشتن نان دیگر گذر کرده و از طرفی هم دیگر مثل طبقه فرادست نیست که بگوید بدون تحصیلات هم میتوانم زندگی را بچرخانم. طبقه متوسط در هر جامعهای دنبال اصلاح و تغییر است. از نظر سیاسی طبقه فرودست همیشه عصیان و شورش میکند اما طبقه متوسط که آنقدر دارد که بتواند گذران کند و آنقدر ندارد که رضایت کامل داشته باشد دنبال تغییر است و به همین خاطر معمولاً جنبش میکند. این طبقه همان است که بخشی از تولیدات هنری و فرهنگی را هم به خود اختصاص میدهد.»
محمدی در ادامه از ویژگیهای قشر فرادست میگوید: «در این میان طبقه فرادست آن است که علاوه بر توانایی برای خرید محصولات مورد نیاز، توانایی خرید غیرضروری هم دارد، یعنی لباسهایی میخرد که نمیپوشد، سفرهایی میرود که خیلی به آن نیاز ندارد اما حالش را خوب میکند. این طبقه خیلی درگیر چالشهای سیاسی نمیشود و معمولاً در جزیره خودش سیر میکند و رقابتی هم با سایر طبقات ندارد.»
اغراق در سریالهای نمایش خانگی زیاد است
شبکه نمایش خانگی در سالهای اخیر سراغ داستان طبقه فرودست یا ثروتمند رفته و تمرکزش روی قشر طبقه متوسط کمتر شده. محمدی درباره این موضوع گفت: «خاطرم هست زمانی که شبکههای اجتماعی نبودند و مهمترین رسانه مردم تلویزیون بود یکی از نقدهایی که اتفاقاً وجود داشت و بسیاری از روزنامهنگاران طبقه متوسط به آن اشاره داشتند، این بود که چرا تلویزیون اینقدر مرفهان را نشان میدهد. همه مبلمان داشتند در زمانی که کسی مبل نداشت. یا آب پرتقال میخوردند و به قولی زندگی لاکچری داشتند و به این موضوعات نقد میشد. در طرف دیگر سریالی ساخته میشد که فقط تمرکز روی طبقه فرودست داشت. مثلاً رضا عطاران برای تلویزیون سریال ماه رمضانی میساخت که طبقه فرودست را نشان میداد. اما الان در سریالهایی که برای نمایش خانگی تولید میشود اختلاف طبقاتی فاحش را میبینید. مثلاً آدمهایی که پولدار هستند و سوء استفاده مستقیم از فقرا میکنند.»
او در ادامه درباره اغراق در سریالسازی میگوید: «من احساس میکنم آن عطشی که همه آدمهای جامعه به پول پیدا کردیم و پول جای بسیاری از مسائل را گرفته در هنر هم خودش را نشان داده و کارگردانان هم چیزی را میسازند که بعضی اوقات رؤیای آدمهاست که دوست دارند پولدار شوند. من نکتهای در این موضوع نمیبینم. اما الان در سریالها موضوعاتی نشان داده میشود که آنها برایم بیشتر مسئله است. یکی خشونت و دیگری خیانت. من منکر وجود این موضوعات نیستم اما به نظر من به صورت اغراقشده در این سریالها به تصویر کشیده میشود.»
محمدی همچنین درباره کمرنگ شدن قشر متوسط در آثار میگوید: «به عنوان کسی که سریالها را دنبال میکنم، میتوانم بگویم دیگر طبقه متوسطی وجود ندارد. ما یا طبقه فرودستی هستیم که رؤیای فرادستی را داریم و یا طبقه بالانشین هستیم. البته این شکاف با موضوعات سیاسی و اجتماعی از سالهای اخیر شکل گرفته که جامعه کلاً به سمت فرادست و فرودست رفته و قشر متوسط کلاً حذف شده است.»
در قبال آنچه ترویج میدهیم مسئولیم
محمدی در ادامه فیلمسازان را مخاطب قرار میدهد و میگوید: «یک روزی جوان بودیم و به ما میگفتند بعضی از فیلمسازان در ایران با سیاهنمایی فقط دنبال این هستند که ایران را سیاه و تاریک نشان بدهند و در جشنوارههای مختلف جایزه بگیرند. من فکر میکردم اینها برچسب زدن است اما بعدها دیدم که روال در جشنوارههای جهانی همین است که از چنین آثاری حمایت میکنند. از گفتن این صحبتها مقصودم این است که امیدوارم سریالها یا هر چیزی که در داخل کشور ساخته میشود واقعیت جامعه را منتشر کنند. باید یادمان باشد در قبال جامعه و ترویج یکسری مسائل مسئولیم.»
مطالب پیشنهادی













