خداحافظی با صدای بندر

ملودی مونوفونیک و ساده این گونه آثار موجب فروکش کردن اضطراب جمعی می‌شد و مخاطبان هدف را در معرض نوعی رضایت قرار می‌داد که در ملودی‌های پیچیده‌تر کم‌تر فرصت بروز پیدا می‌کرد، به‌گونه‌ای که سخت‌تر می‌شد با آن‌ها ارتباط برقرار کرد.

  • ۱۴۰۴-۰۶-۲۳ - ۰۹:۴۸
  • 00
خداحافظی با صدای بندر

امید جهان، موسیقی کوچه‌بازاری و اهمیت سرگرمی

امید جهان، موسیقی کوچه‌بازاری و اهمیت سرگرمی
ایمان عظیمیایمان عظیمیخبرنگار

امید جهان در ۴۴ سالگی و حین اجرای کنسرت چشم از جهان فروبست. او خواننده موسیقی محلی جنوبی بود ولی در اجرای ترانه‌های پاپ هم دستی بر آتش داشت و همچون پدر مرحومش عمری را به شاد کردن مردم گذراند. رسالت موسیقی عامه‌پسند نیز چیزی جز این نیست ولی در کشور ما بسیاری سعی دارند از خواننده، فوتبالیست و بازیگرجماعت فعال اجتماعی و سیاسی بسازند و از آن‌ها برای اهداف خود بهره‌برداری کنند.

امید جهان مانند بسیاری از خوانندگان پیش و پس از انقلاب اسلامی برای شادی دل مخاطبان هدفش میکروفن دست می‌گرفت و در کمتر رسانه جریان اصلی و فرعی‌ای جدی گرفته می‌شد که این مسئله با بازخوانی دوباره تاریخ موسیقی پاپ و کوچه‌بازاری ایران مجددا قابل بررسی است و می‌توان این سوال را به‌شکلی واضح از گردانندگان صنعت موسیقی ما در همه این 50 سال پرسید که چرا علی‌رغم پولساز بودن خوانندگانی نظیر «نعمت‌الله آغاسی»، «قاسم جبلی»، «علی نظری»، «جواد یساری»، «داوود مقامی»، «ایرج مهدیان» و... با کم‌محلی از کنار آن‌ها رد شده‌اند و ادامه‌دهندگان سنت آوازی سازضربی نظیر محمود جهان و پسرش را در حاشیه و پاپکی‌های بی‌استعداد، فالش‌خوان و پِلی‌بک‌دوست را در متن برنامه‌هایشان قرار دادند و حتی رسانه‌ها را به تبعیت از مرام خود به صف کردند؟

سال‌ها پیش، «فریدون فرخزاد» به بهانه اجرای برنامه سرگرم‌کننده «میخک نقره‌ای» به مخاطبان تلویزیون درس زندگی می‌داد و از خوانندگان حاضر در ضبط می‌خواست تا در مورد وضعیت سیاسی پیرامونشان و تحولات منطقه نظر بدهند، اما او نمی‌دانست یا نمی‌خواست بداند که اظهار فضل و خودنمایی‌اش در جلوی دوربین به‌عنوان دانش‌آموخته سرخورده علوم سیاسی هیچ نسبتی با اجرای یک برنامه‌ سرگرم‌کننده برای جمعیت میلیونی ایران ندارد! درواقع فرخزاد تمایل داشت انتقام عدم موفقیت در رشته تحصیلی‌اش، یعنی «علوم سیاسی» را با بردن آبروی خوانندگان جوان روی آنتن جبران کند. میخک نقره‌ای شاید از نقطه‌نظر طالبان نوستالژی برنامه‌ای موفق به‌نظر برسد، اما مجری آن با نقض‌غرضی آشکار به سنت نادرستی در صنعت نیم‌بند سرگرمی ایران دامن زد که سال‌ها بعد، هم نقد را از موضوعیت انداخت و هم ذات شادی را در مقام امری ناپسند و مذموم در نظر مردم به‌عنوان گزاره‌ای جاافتاده ثبت کرد. 

همان‌طور که اقتصاد سینمای ایران لااقل تا سال 1386 -فارغ از ارزشگذاری‌های مرسوم- مدیون فروش فیلم‌های کمدی در گیشه است، ظهور و بروز موسیقی پاپ جدید از میانه دهه چهل تا به این سو هم وامدار طیف عامه‌پسند کوچه‌بازاری و محلی آن است، اما حتی همین مسئله هم به دلیل آنچه پیش‌تر بیان شد باعث نگردید تا منتقدان عرصه موسیقی به تفسیر و نحوه تسلط تمام‌قد این ژانر در بازار و گردانندگان اصلی آن روی خوش نشان دهند و چرایی اقبال عمومی نسبت به خوانندگانی نظیر مقامی، تاجیک، آغاسی و... را بشکافند! چه خوشمان بیاید و چه از بیان این واقعیت دل‌آزرده شویم نمی‌توانیم ذات شادخوارانه موسیقی عامه‌پسند را در میان طیف وسیعی از طبقات فرادست و فرودست جامعه ایران منکر شویم و آن را به هیچ بگیریم. یکی از خصوصیات بارز موسیقی کوچه‌بازاری و سازضربی لاله‌زاری را می‌توان در تخلیه انرژی شنوندگان آن در حین گوش سپردن به ترانه‌ها و تصنیف‌های موردنظر جست‌وجو کرد.

ملودی مونوفونیک و ساده این گونه آثار موجب فروکش کردن اضطراب جمعی می‌شد و مخاطبان هدف را در معرض نوعی رضایت قرار می‌داد که در ملودی‌های پیچیده‌تر کم‌تر فرصت بروز پیدا می‌کرد، به‌گونه‌ای که سخت‌تر می‌شد با آن‌ها ارتباط برقرار کرد. ترانه‌هایی که امید جهان در طول عمر کوتاهش خواند شاید در نگاه اول هیچ گریزی به تحلیل‌های زیبایی‌شناسانه نداشته باشد، اما می‌توان از رهگذر آن، اقتصاد سیاسی موسیقی مردم‌پسند و نحوه شکل‌گیری سلیقه عموم مردم را از نظر گذراند و فهم کهنه در باب این پدیده به‌ظاهر سطحی و در باطن جدی را از میان برداشت، اگر موسیقی کوچه‌بازاری بیش و پیش از هرچیز در مقام وسیله‌ای برای سرگرمی شناسایی شود.

نظرات کاربران