از تقسیم عثمانی تا رویای «اسرائیل بزرگ»

اگر جیمز بالفور، وزیر خارجه انگلیس در سال ۱۲۹۶ شمسی و یک سال بعد از سایکس‌-پیکو درِ ژئوپلیتیک منطقه را بر پاشنه استعمار چرخاند و اسرائیل به‌عنوان زائده آن خلق شد، حالا در ۱۴۰۴ شمسی نتانیاهو که ظاهراً با بی‌دولتی سوریه و همراهی اردن و تصور ضعف محور مقاومت، موقعیت را مناسب دیده از ایده اسرائیل بزرگ می‌گوید.

  • ۱۴۰۴-۰۶-۱۲ - ۱۵:۱۰
  • 00
از تقسیم عثمانی تا رویای «اسرائیل بزرگ»

پای استعمار و گلیم منطقه

پای استعمار و گلیم منطقه
محمدصادق علیزادهمحمدصادق علیزادهدبیر وقایع اسرائیلیه

بهار 1295 شمسی و در میانه‌های جنگ جهانی بود که نمایندگان انگلیس و فرانسه محرمانه دور هم نشستند. یک‌طرف جنگ امپراتوری عثمانی بود و فرانسه و انگلیس هم طرف مقابل. فرانسه و انگلیس با هم جلسه گذاشتند و فرض‌شان این بود که اگر فردای جنگ، عثمانی شکست‌خورده از آن بیرون آمد چگونه سرزمین‌های عربی تکه‌پاره‌شده از پهلوی امپراتوری را بین خودشان تقسیم کنند. لقمه چربی بود؛ مجموعه‌ای که امروز کشور‌های عراق، سوریه، اردن، لبنان، عربستان سعودی، فلسطین و مصر را تشکیل می‌دهند. خطی از کرکوک در شمال عراق کشیده شد تا حیفا در ساحل مدیترانه. بالای خط، سرزمین‌های تحت‌کنترل و منافع فرانسه شد و پایین خط هم سرزمین‌های تحت‌کنترل و منافع انگلیس. طرفین در مورد فلسطین به تفاهمی دست پیدا نکردند. هر دوطرف انگیزه زیادی برای سیطره بر آن داشتند.

در نهایت با استثنا کردن بندر حیفا و واگذاری آن به انگلیس، به حاکمیت بین‌المللی فلسطین رضایت دادند. بماند که در پاییز 1296 شمسی انگلیسی‌ها در قالب بیانیه بالفور قول فلسطین را هم به سازمان جهانی صهیونیسم دادند. الباقی سرزمین‌های تکه‌پاره عثمانی با خط‌کش دستگاه‌های استعماری فرانسه و انگلیس مرزبندی شد؛ مرز‌هایی که تا امروز پابرجا مانده‌اند. نتیجه‌اش کشور‌های تازه‌تأسیسی شدند که آن‌ها را به نام‌های عراق، اردن، عربستان، مصر، سوریه و لبنان می‌شناسیم. جغرافیای سیاسی خاورمیانه را نه اراده و تصمیم مردم منطقه و ساکنانش، بلکه نوک خط‌کش کارمندان دستگاه‌های استعماری انگلیس و فرانسه پدید آوردند. فلسطین هم در کنار این مرز‌های سایکس‌-پیکویی قصه پرغصه دیگری شد تا امروز؛ یک زخم ناسور چرکین که هنوز از آن خون می‌چکد. امپراتوری بریتانیا از اواسط قرن بیستم و هم‌زمان با جعل اسرائیل در سرازیری افول افتاد. ایالات متحده آمریکا آرام‌آرام از مسند ابرقدرتی بالا رفت.

صهیونیسم- که نطفه‌اش در رحم استعمار انگلیسی بسته شده بود- پس از تولد و پدیدآمدن رژیم اسرائیل و از همان اواسط قرن بیستم بقای خود را در عشق‌بازی با آمریکا دید؛ عشقی که جرقه‌اش از جنگ 1967 با مصر به‌عنوان نایب بلوک شرق در غرب آسیا‌ زده شد و تا الان هم ادامه دارد. حالا در تابستان 1404 نخست‌وزیر رژیم عبری گفته دل‌بسته ایده اسرائیل بزرگ است که شامل بخش‌هایی از سوریه، عراق و اردن هم می‌شود. نتانیاهو گفته در این مسیر مسئولیتی تاریخی برای خود قائل است. اگر جیمز بالفور، وزیر خارجه انگلیس در سال 1296 شمسی و یک سال بعد از سایکس‌-پیکو درِ ژئوپلیتیک منطقه را بر پاشنه استعمار چرخاند و اسرائیل به‌عنوان زائده آن خلق شد، حالا در 1404 شمسی نتانیاهو که ظاهراً با بی‌دولتی سوریه و همراهی اردن و تصور ضعف محور مقاومت، موقعیت را مناسب دیده از ایده اسرائیل بزرگ می‌گوید. توماس باراک، نماینده آمریکا در امور سوریه و لبنان گفته نگاه تل‌آویو به مرز‌ها پس از ۷ اکتبر دگرگون شده و خطوط ترسیم‌شده در توافقنامه سایکس-‌پیکو را «بی‌معنا» می‌داند. دوباره پای یک استعمار در میان است. در دو قرن اخیر همواره پای استعمار بوده که روی گلیم منطقه دراز شده است.

نظرات کاربران