آیپَک ستون فقرات لابی اسرائیل در آمریکا

زهرا شمیرانی، فرهیختگان آنلاین: دانشگاه سیتی نیویورک در سال 2014 در پی مذاکرات هستهای ایران مقالهای را چاپ کرد و به بررسی تاریخچه لابی اسراییل در آمریکا پرداخت. این دانشگاه که به سانی نیز معروف است جز بزرگترین و قدیمی ترین کالجهای نیویورک محسوب میشود.
لابی اسرائیل که مدتهاست یکی از قدرتمندترین و مهمترین گروه های لابی در واشنگتن محسوب میشود و عاملی از قدرت در مقابل اقدامات رئیسجمهور در دیپلماسی ظهور کرده است.
لابی اسرائیل شبکهای از سازمانهای یهودی است که به همراه کارشناسان، اندیشکدهها و گروههای اجتماعی، مدتهاست که نیروی پیشرو در تأثیرگذاری بر سیاست ایالات متحده در مورد اسرائیل و خاورمیانه بودهاند. موفقیت آن در انجام این کار، آن را به الگویی برای سایر نهادهای لابیگر در واشنگتن، به ویژه آنهایی که از منافع خارجی حمایت میکنند، تبدیل کرده است. محور اصلی این سازمانها، آیپک است. اگرچه آیپک نقش خود را در دفاع از حمایت مالی آمریکا از اسرائیل از طریق تخصیص بودجه کنگره تعریف میکند، اما این حمایت به امری غیرجنجالی و روتین تبدیل شده است. تمرکز اصلی این لابی به طور گسترده بر همسو کردن سیاست آمریکا با سیاست دولت تندرو اسرائیل (به ویژه آنهایی که از تندروترین گروههای سیاسی اسرائیل مانند لیکود سرچشمه میگیرند) بوده است. در سالهای اخیر، بیشترین انرژی این لابی به اعمال فشار بر واشنگتن برای پذیرش دیدگاه اسرائیل در مورد ایران به عنوان تهدیدی برای امنیت و ثبات بینالمللی اختصاص یافته است.
نمونهای از اثربخشی این استراتژی، تأثیر آن بر «کنفرانس رؤسای سازمانهای بزرگ یهودی» است که در آن «انتخاب مالکوم هوینلین به عنوان رئیس اجرایی مستقیماً به حمایت عناصر لیکود در دولت اسرائیل نسبت داده میشود». این سازمان قدرتمند با نفوذ قابل توجه در واشنگتن، نفوذ خود را نه از طریق پول یا لابیگری، بلکه منحصراً از طریق این واقعیت به دست میآورد که آنها به عنوان سخنگوی جامعه یهودی فعال سیاسی و مدنی در آمریکا در نظر گرفته میشوند. این سازمان و رئیس اجرایی آن قرار است از طرف ۵۱ گروه عضو صحبت کنند، اما این همیشه اتفاق نمیافتد. گروههای بزرگتر و میانهروتر مانند «اتحادیه اجتماعات عبری آمریکا» و «کنیسه متحد یهودیت محافظهکار» هر کدام یک رأی دارند. سازمانهای کوچکتر مانند «آگودات اسرائیل آمریکا»، «سازمان صهیونیستی آمریکا» و «گروه آمریکایی لیکود» بسیار تندروتر هستند و همچنین یک رأی دریافت میکنند. این امر منجر به این میشود که گروههای محافظهکار و کوچکتر به طور قاطع از گروههای میانهرو و بزرگتر پیشی بگیرند، بنابراین نفوذ آنها را خنثی میکنند و به مالکوم هونلین، رئیس اجرایی، در توصیف دیدگاههای جامعه یهودیان آمریکایی در واشنگتن، اختیار عمل قابل توجهی میدهند. این امر حتی منجر به اختلاف نظر لابی با دولت اسرائیل در مواقعی شده است که تحت کنترل سیاستمدارانی از گروههای میانهرو یا طیف چپ سیاسی اسرائیل است. به عنوان مثال، در سال ۱۹۹۴، این لابی (به رهبری سازمان صهیونیستی جنگطلب آمریکا) با موفقیت برای اصلاح لایحه کمکهای خارجی لابی کرد. این لایحه محدودیتهای زیادی در کمکهای ایالات متحده به تشکیلات خودگردان فلسطین اعمال میکرد. اگرچه دولت کلینتون و دولت رابین در اسرائیل با آن مخالف بودند.
در آستانه توافق ژنو، یکی از مخالفان اصلی تلاشهای دیپلماتیک دولت اوباما، سازمانهای سیاسی قدرتمندی بودند که به نمایندگی از منافع اسرائیل، در دولت ایالات متحده لابی میکردند و همچنان نیز خواهند کرد. اکثر لابیهای اسرائیل، در هماهنگی با دولت اسرائیل، رویکرد دولت را در سطوح مختلف مورد انتقاد قرار دادهاند، در حالی که رویکرد دیپلماتیک را محکوم نکردهاند. نفوذ نیروهای طرفدار اسرائیل در واشنگتن حتی قبل از انعقاد توافق موقت نیز مشهود بود. هنگامی که طرح کلی و احتمال توافق در اواسط نوامبر آشکار شد، دولت در مورد ماهیت و ساختار توافق، درگیر جنگ اطلاعاتی با این نیروها در واشنگتن شد. دولت روند توجیه اعضای کنگره در مورد توافق و روند دیپلماتیک را آغاز کرد، در حالی که نیروهای طرفدار اسرائیل نیز شروع به حضور در راهروهای کنگره کردند تا روایت متفاوتی از آنچه توافق موقت احتمالی شامل آن خواهد بود، ارائه دهند. آنها مجموعهای از حقایق و دادههای متضاد را در مورد طرح کلی توافقی که توسط طرفین در ژنو در حال بررسی است، ارائه دادند. اگرچه، همانطور که قبلاً گفته شد، اصطلاح لابی اسرائیل به طیف وسیعی از سازمانها و افراد اشاره دارد، در این مورد وظایف واکنش سریع در درجه اول به قدرتمندترین این گروهها یعنی آیپک محول شد.
دلایل اثربخشی سازمانی آیپک و دیگر گروههای تندرو طرفدار اسرائیل بسیار زیاد است؛ از جمله قدرت جمعآوری کمکهای مالی، توانایی سازمانی، جمعیتهای یهودی-آمریکایی قوی و فعال در امور مدنی، اتحادهای معنادار با صهیونیستهای مسیحی و نومحافظهکاران. یکی دیگر از دلایل اصلی موفقیت آنها، عدم وجود مخالفتهای جدی در واشنگتن در مورد سیاستگذاری منطقهای است. با این حال، در این مورد، لابی باید برای اولین بار متعادلانه رفتار میکرد.، نه به شکل یک دستگاه لابی قدرتمند، بلکه باید احتیاط قالب مردم آمریکا را در مواجهه با جنگ و مصایب بعد از جنگ در نظر بگیرند.
بسیاری از افراد در ایالات متحده اکنون سعی کردهاند به این گروهها و حامیان آنها هشدار دهند که از دست دادن حمایت بسیاری از لیبرالها ممکن است تلاشهای لابیهای اسرائیل را در آینده برای همیشه مختل کند و برخی حتی هشدار دادهاند که لفاظیهای شوم و کوبیدن بر طبل تحریم و جنگ از سوی لابی اسرائیل میتواند منجر به ایجاد تردیدهای جدید در افکار عمومی آمریکا نسبت به این لابی و شاید تغییر ساختاری در نحوه نگاه مردم آمریکا به خود اسرائیل شود. در عوض، این امر میتواند پیامدهای بلندمدت و غیرقابل محاسبهای برای روابط آمریکا و اسرائیل و منافع اسرائیل داشته باشد. این هشدارها هنوز بر موضع تهاجمی این گروههای تندرو تأثیری نگذاشته است. جی استریت (گروه میانهرو و طرفدار اسرائیل) با تردید توافق موقت ژنو را تأیید کرد، اما توسط سازمان صهیونیستی آمریکا که تندروتر است، به عنوان "چپ افراطی" مورد حمله قرار گرفت.
جذابیت دو حزبی آیپک و حضور آن در سیاست آمریکا، این لابی را به نهادی ایدهآل برای سیاستمداران جوان و جاهطلب از هر دو سوی جزیره تبدیل میکند تا برای پیشرفت شغلی خود از آن کمک بگیرند. سپس این سیاستمداران به حامیان وفادار این سازمان و اسرائیل تبدیل میشوند. انجام این کار در سیاست آمریکا حرکتی هوشمندانه تلقی میشود. سردبیران مجله نیشن زمانی این پدیده را اینگونه توصیف کردند: «جویندگان مقام در اوایل دوران حرفهای خود یاد میگیرند که اگر به آیپک وفادار نباشند، به سرعت مجازات خواهند شد و زندگی سیاسی آنها میتواند کوتاه باشد. بنابراین، اکثر آنها به جای آزمودن محدودیتهای قدرت لابی، با آن همراهی میکنند. با این حال، لکهدار شدن وجهه آیپک توسط شبح حزبگرایی میتواند اتحاد نزدیک با این گروه لابی را برای سیاستمداران جوانی که از جنجال بیزارند، نامطلوب کند.»
حمایت و ارتباطات قوی آیپک با هر دو حزب، آیپک و اسرائیل را تا حد زیادی از بررسی دقیق مصون نگه میدارد. بسیاری از جمهوریخواهانی که نگران تأثیر حمایت بیقید و شرط ایالات متحده از اسرائیل هستند، از تصمیمگیریهای حزب در مورد سیاست خارجی کنار گذاشته شدهاند، زیرا این حزب تحت سلطه ایدئولوگهای نومحافظهکار با روابط نزدیک با لابی اسرائیل قرار گرفته است. آنها همچنین اسرائیل را متحدی میدانند که دیدگاه آنها را برای خاورمیانه به اشتراک میگذارد و اغلب به کشورهایی با رهبری مسلمان مشکوک هستند. نامزدی چاک هیگل برای وزارت دفاع در ابتدا توسط جمهوریخواهان رد شد زیرا با وجود اینکه دوازده سال به عنوان سناتور جمهوریخواه خدمت کرده بود، از لابی اسرائیل انتقاد کرده بود. این اولین باری بود که نامزدی برای پست وزارت دفاع در تاریخ آمریکا با تاخیر مواجه میشد، اگرچه جمهوریخواهان در نهایت کوتاه آمدند و اجازه تأیید دادند.
دموکراتهایی که از اشغال و بدرفتاری اسرائیل با فلسطینیها انتقاد میکنند، به دلیل ارتباط با لابی اسرائیل، با فشارهای حزب خود مواجه هستند. شورای روابط جامعه یهودیان (JCRC) در کمپینی برای متقاعد کردن دموکراتها در مجلس قانونگذاری ایالت نیویورک به قطع بودجه سازمانها و مؤسسات دانشگاهی رآی داد که در جنبش بایکوت، عدم سرمایهگذاری و تحریم (BDS) علیه اسرائیل شرکت میکنند.
آیپک و لابی اسرائیل (شاید به طور کلی همه گروههای لابی) زمانی در پشت صحنه قانونگذاران بسیار مؤثرتر عمل میکنند که نفوذشان تا حد زیادی پنهان میماند. همانطور که استیو روزن، مدیر سابق سیاست خارجی آیپک، گفت: «لابی مانند گل شب است: در تاریکی شکوفا میشود و در روشنایی میمیرد.» بسیاری از تندروها معتقدند که این تأکید استراتژیک بر دو حزبی بودن برای آیپک در دوران ریاست جمهوری اوباما دشوار بوده است، چرا که به گفته آنها، اوباما به اندازه بسیاری از دولتهای قبلی با اسرائیل دوستانه نبوده است. گروههای لابی سابقهای طولانی و غنی در سیاست آمریکا دارند و لابیگرهایی وجود دارند که تقریباً نمایندهی هر منافع و موقعیت ویژهای در کشور هستند. نماینده منافع کشورها در واشنگتن سفارتخانههای کشورها است، اما اکنون بیش از صد کشور خارجی برای محافظت و ارتقای منافع ملت خود در برابر دولت ایالات متحده به لابیگرها متکی هستند.
مطالب پیشنهادی












