راهبرد ضد تعلیق ایراندر کشور امکانات اجماعسازی در سطوح مختلف حکمرانی بیش از همیشه فراهم است. در وضعیت اجماع، پیشبرد امور و اقدامات سهلتر انجام میشود و در صورت وجود ایده، راه برای حل بحرانها و چالشها ممکنتر میشود.
چطور میتوان از تعلیق اجتماعی_سیاسی عبور کرد؟

گزاره مطلوب برای دشمنان ایران نگهداشتن کشور در وضعیت خلأ نه جنگ، نه صلح است. در این موقعیت است که رکود در تمام سطوح حکمرانی حاکم میشود، ناامیدی به مردم منتقل میشود و پروژه تضعیف اتوپایلوت پیشمیرود. تعریف چشمانداز و ارائه راهکارهای روشن در حوزههای مختلف و فاصلهگرفتن از بنبست نمایی میتواند کشور را از قرار گرفتن در وضعیت خلأ که نه تصمیمی گرفته میشود و نه اقدامی شروع میشود، خارج کند. وجود اجماع و همگرایی در سطوح مختلف کشور راه را برای خروج از این وضعیت هموار میکند. موضوعی که رهبر انقلاب روز یکشنبه در دیدار با اعضای هیئت دولت به آن اشاره کردند، تأکیدی بر این کارویژه اساسی بعد از توقف جنگ بود. حالا در کشور امکانات اجماعسازی در سطوح مختلف حکمرانی بیش از همیشه فراهم است. در وضعیت اجماع، پیشبرد امور و اقدامات سهلتر انجام میشود و در صورت وجود ایده، راه برای حل بحرانها و چالشها ممکنتر میشود. دولت میتواند باتکیهبر همین اجماع برای انجام اقدامات مهم و کلیدی گام بردارد در ادامه نیز تمرکز روی حل این چالشها و بحرانها بهخودیخود کشور را از وضعیت نه جنگ نه صلح خارج میکند و علاوه برآنکه اجماع شکلگرفته را مستحکمتر میکند، امکان باز تولید روایت قدرت از توانمندیها و اقدامات دولت را در اختیار رسانهها قرار میدهد و در گام بعد اثر مثبت آن در افکار عمومی منعکس میشود.
از اجماع برای انجام اقدامات مهم استفاده کنید
اختلافنظرها و چنددستگی در سطوح مدیریتی کشور بهمثابه اصلیترین مانع برای پیشبرد و مدیریت کارآمد چالشها عمل میکنند، در سایه سنگاندازیها و نبود اتفاقنظر، حل چالشها به روشی مؤثر و کارآمد تقریبا دور از دسترس میشود؛ چراکه هر بخشی ساز خود را میزند و با مواجهه یک نهاد و دستگاه با یک چالش به دلایل مختلف، مخالفت میکند و اساساً پیشرفتی رخ نمیدهد. ایران بعد از عبور از جنگ تا حد زیادی از این وضعیت فاصله گرفت. اگرچه پیشازاین گفتمان دولت مبتنی بر برقراری وفاق در حکمرانی هم بود اما جنگ فیالنفسه ضرورت حفظ این اجماع را دوچندان میکرد. رهبر انقلاب اما با تأکید بر این اجماع یک گام فراتر رفتند و به این گزاره تأکید کردند باید برای اجماع ایجاد شده برای انجام اقدامات مهم گام برداشت. وجود انسجام، بدون انجام اقدامات مهم کارکردی به نفع کشور ندارد و در واقع باید اثر وجود این اجماع برای مردم ملموس باشد، برایناساس گام بعدی دولت میبایست تصمیمسازی در این وضعیت برای حل چالشها باشد.
تمرکز روی کار و تلاش به دعواهای سیاستزده خاتمه میدهد
خروج ایران از وضعیت نه جنگ نه صلح، چند الزام مهم دارد که رهبر انقلاب به اصلیترین آن اشاره کردند. تمرکز دولتمردان روی کار و تلاش، علاوه برآنکه پروژه دشمن برای متوقف کردن کشور را به شکست میکشاند، دعواهای جناحی، سیاستزده و بیحاصل را به حاشیه میبرد و مجال خودنمایی به آنها نمیدهد. تمرکز روی کلانمسئلهها و چالشهای موجود در کشور با هدف پیداکردن راهکار برای مواجهه با آنها و نه تبدیلکردن آن چالش به ابزاری برای اعمال فشار بر دولت، در فضای رسانهای و سیاسی نیز دغدغهها را متوجه حل این چالشها میکند و در گام نهایی نیز افکار عمومی را از احساس ناامیدی و ناکارآمدی از دستگاه اجرایی کشور دور میکند. تحقق این مهم اما نیازمند تعریف دستور کار و تصمیمات مهم در کشور از جمله در حوزه اقتصادی است، در این موقعیت است که ارائه روایت قدرت از توانمندیها توسط رسانهها راحتتر و برای افکار عمومی قابلپذیرشتر خواهد بود. برای بررسی این موضوع که چه اقداماتی میتواند کشور را از این وضعیت خارج کند با مجید شاکری، کارشناس اقتصاد سیاسی گفتوگو کردیم که در ادامه از نظر میگذرانید.
مجید شاکری: امکاناتمان برای خروج از وضعیت نه جنگ، نه صلح بیش از ایدههاست
مجید شاکری ارائه چشمانداز را اصلیترین راهکار برای عبور از وضعیت نه جنگ، نه صلح دانست و گفت: «جنس موضوع نه جنگ، نه صلح از جنس چشمانداز است؛ به این معنی که آدمها نمیدانند با چه چیزی مواجهند، چه تصمیمگیری باید انجام دهند و متناسب با این امر، تصمیمات هم در حوزه مصرف و هم در حوزه سرمایهگذاری، عقب میافتند. هم با موج قابلتوجهی از رکود تقاضا و اخراجها مواجهیم که احتمالاً در پاییز بیشتر خواهد شد. در واقع وضعیت نه جنگ، نه صلح آثار و تبعات خود را ظرف دو سه ماه آینده در اقتصاد و اعداد و آمارهای فصلی، شامخ و تولید کارگاههای بزرگ نشان خواهد داد. این مسئله از هر چیز دیگری خطرناکتر است. منظور از اینکه مسئله چشمانداز این نیست که نیازی به کار و تلاش نیست و اگر روایتی از آینده داشته باشیم بهتنهایی کار میکند. هر روایتی از آینده، باید معانیای در اقدامات عملی امروز داشته باشد، حتی بهعنوان ایستگاه اول. دولت بهعنوان بخش اجرایی جمهوری اسلامی ایران، هنوز نتوانسته چشماندازی برای فضای بعد از جنگ تعریف کند و همچنین نتوانسته این چشمانداز را به مردم منتقل کند.»
تمدید ماشه ایران را از وضعیت نه جنگ نه صلح خارج نمیکند
شاکری اولین قدم برای جلوگیری از ادامه بحران و نداشتن چشمانداز را جلوگیری از تمدید مکانیسم ماشه دانست و گفت: «اگرچه نمیتوان کوچکترین تفاوتی میان سیاست اقتصادی - به معنای اقداماتی که در سیاستگذاری داخلی و سیاست خارجی انجام میشود - دید، اگر موضوع را در دو حوزه سیاست داخلی و خارجی تقسیم کنیم، در حوزه سیاست خارجی، مهمترین مسئله برای جلوگیری از ادامه بحران چشمانداز، اجتناب از هر نوع تمدید مکانیسم ماشه است. مکانیسم ماشه - اعم از اینکه در مقابل هر امتیازی از طرف مقابل تمدید شود - عملاً یک بلاتکلیفی وسیع به جامعه تحمیل میکند. این کار نباید انجام شود و اشتباه بزرگی است. اگر میگوییم ماشه نباید تمدید شود، معنایش این نیست که بپذیریم قطعنامهها برمیگردد؟ خیر. سه گزینه پیشروی ماست که باید از بین سه مسیر انتخاب کنید که هر سه اینها مانعالجمع هستند، هر سه با صفاتی ممکن است عقلایی باشند.
تصمیم بگیریم بدون توافق با آمریکا مسیر را ادامه دهیم.
آمادگی توافق با آمریکا را داشته باشیم، اما از مسیر یک واسطه ضامن، نه واسطه گفتوگو.
توافق با آمریکا بهصورت گفتوگوی مستقیم یا از طریق واسطه غیرضامن، مثل عمان یا ایتالیا.
به لحاظ کارکردی، گفتوگوی مستقیم و گفتوگوی غیرمستقیم بهوسیله یک واسطه غیر ضامن تفاوتی ندارد؛ هر کدام از این سه روش میتواند خردمندانه باشد یا نباشد. اما نهایتاً باید دقت کنیم اینها مانعالجمع هستند و هر سه نمیتوانند با یکدیگر رخ دهند و باید از فرصت باقیمانده تا انتهای اجرای شدن ماشه بعد از اعلام درخواست کشورهای اروپایی در شورای امنیت، برای تعیین یکی از این سه مسیر، استفاده کنیم؛ چراکه بسته به اینکه کدام را انتخاب کنیم، پاسخ ما به ماشه، متفاوت خواهد بود. پس اولین تلاش، تصمیمگیری است و پذیرش اینکه این تصمیمات دارای هزینههایی هستند و هزینهها را باید با هم بپردازیم و نباید مانند برجام یک دوقطبی جدید در جامعه ایجاد شود و سالها محصور و زندانی در گذشته باقی بمانیم.»
گلوگاه ابتدایی، نداشتن چشمانداز است
مهمترین چالش برای عبور از وضعیت نه جنگ، نه صلح در داخل کشور عبور از وضعیت توقف سرمایهگذاری در کشور است. شاکری در این مورد توضیح داد: «در داخل، مهمترین مسئله این است که بپذیریم نباید روند و چرخه سرمایهگذاری در کشور متوقف شود. برای چنین چیزی، توصیه مستقیم با توجه به نرخهای بهره بالا و رفتار انقباضی این است که سراغ تعمیق مستقیم بازار اوراق شرکتی، با بازارگردانی شبکه بانکی برویم. به این وسیله، نرخ بهره بازار آزاد را کاهش میدهیم، هزینه تأمین مالی شرکتهای بزرگ را پایین بیاوریم و با یک تیر دو نشان بزنیم. هم نرخ بهره را پایین بیاوریم و هم چون این اوراق را میتوانیم به طراحی سرمایهگذاری متصل کنیم، موضوع کاهش سرمایه را پاسخ میدهیم. در بلندمدت باید به جامعه چشماندازی از یک دارایی فیزیکی گسترده و قابلدسترس ارائه کنیم. پیشنهاد من این است که این کار را در بخش مسکن انجام دهیم و حتی آمادگی داشته باشیم شکلی از وامهای خرید- نه ساخت- یعنی وامهای تجزیه خرید را برای بافتهای مشخصی روی زمینهای در اختیار دولت آماده کنیم. اینکه به چه شکلی میتوان این وام را ارزانتر کرد تا به بانکهای تجاری هم فشار نیاید، راهحل دارد. بهطور سنتی، من طرفدار ضمانت سکونت هستم نه ضمانت مالکیت، اما اکنون که بحث، بحث چشمانداز است، باید به بازگرداندن نسبت مالکیت در خانوارهای شهری به اعداد دهه ۸۰ که بالای ۵۰ درصد بوده، چشمانداز مهمی است. مجموعاً تصور میکنم، امکانات حکمرانی ایران برای خروج از وضعیت «نه جنگ، نه صلح» بهمراتب از ایدههایش بیشتر است. الان گلوگاه، ابتدا ایده است؛ ابتدا نداشتن چشمانداز شخصیشده در سه نفر اول کشور برای فروش به جامعه است.»
نیازمند کار واقعی هستیم
شاکری به این موضوع هم اشاره کرد که برای تحقق واقعی وضعیت نه جنگ، نه صلح، نیازمند کار واقعی هستیم و گفت: «ما نیازمند کار واقعی هستیم. با عملیات روانی و عملیات توییتری از وضعیت نه جنگ نه صلح خارج نمیشویم. مسئله کشور کارآمدی است، نه تبلیغات. باید کاری انجام دهیم و این کار خودش ایستگاه آن مسیر باشد درباره آینده آن مسیر با یکدیگر حرف میزنیم، اما بدون انجام هیچ کاری که نمیشود موضوع را حل کرد.»
مطالب پیشنهادی













