رسانه‌های غربی از نظم تازه خبر می‌دهند

دریای سرخ این روزها به صحنه جدال پنهان میان شرق و غرب تبدیل شده است. جایی که سه بازیگر کلیدی ایران، روسیه و چین هر کدام با اهدافی متفاوت اما مقصدی مشترک، معادله قدرت را علیه آمریکا و متحدانش به چالش می‌کشند.

  • ۱۴۰۴-۰۶-۰۵ - ۱۱:۵۵
  • 00
رسانه‌های غربی از نظم تازه خبر می‌دهند

مثلث ایران، روسیه و چین در دریای سرخ

مثلث ایران، روسیه و چین در دریای سرخ

ناعمه اصفهانیان، وقایع اسرائیلیه: در هفته دوم جولای، دریای سرخ شاهد مرگبارترین رخدادهای خود بود؛ از حمله لیزری و غرق شدن دو کشتی تجاری یونانی با پرچم لیبریا تا کشته شدن چهار ملوان و اسارت شش نفر دیگر به‌دست حوثی‌ها. مجموعه‌ای از تحقیرهای راهبردی که غرب را غافلگیر کرد و نشان داد آنچه رخ می‌دهد تصادفی نیست، بلکه پرده‌برداری از نظمی تازه در معادلات دریایی است.

رسانه‌ها چه می‌گویند؟

در یک سال گذشته، مجموعه‌ای از گزارش‌ها از رسانه‌های معتبر غربی تصویری پیچیده از نقش‌آفرینی قدرت‌های جهانی در بحران دریای سرخ ارائه داده‌اند. در آوریل ۲۰۲۵، وال‌استریت ژورنال فاش کرد که شرکت ماهواره‌ای چینی Chang Guang Satellite Technology (CGSTL) تصاویر ماهواره‌ای و قطعات پهپادی پیشرفته از جمله سلول‌های سوخت هیدروژنی در اختیار انصارالله قرار داده است؛ داده‌هایی که بنا به تأیید وزارت خارجه آمریکا برای هدف‌گیری کشتی‌های جنگی ایالات متحده و شناورهای بین‌المللی استفاده می‌شود CGSTLکه در چهارچوب سیاست «ادغام نظامی ‌مدنی» چین فعالیت می‌کند، به ارتش این کشور نزدیک است و توسعه شبکه ماهواره‌ای خود را شتاب داده است. این افشاگری، تنش میان واشنگتن و پکن را در خاورمیانه افزایش داد.

پیش‌تر، در اکتبر ۲۰۲۴، وال‌استریت ژورنال با استناد به گزارش‌های اورشلیم‌پست، تایمز آو اسرائیل و دیفنس‌پست نوشته بود که روسیه نیز داده‌های هدف‌گیری، احتمالاً ماهواره‌ای، در اختیار انصارالله گذاشته است؛ داده‌هایی که به ادعای آن‌ها از طریق نیروهای سپاه پاسداران در یمن منتقل و بستر بیش از صد حمله موشکی و پهپادی علیه کشتی‌های غربی شدند.

در مارس ۲۰۲۵، نیویورک‌پست با نگاهی حمایتی به کارزار نظامی رئیس‌جمهور آمریکا، مدعی شد که روسیه در ازای دریافت موشک‌های بالستیک ایرانی برای جنگ اوکراین، اطلاعات ماهواره‌ای به انصارالله می‌دهد. این روزنامه تأکید کرد که انصارالله به‌طور معنادار از هدف‌گیری کشتی‌های روسی و چینی پرهیز کرده‌اند؛ نشانه‌ای از یک هم‌پیمانی ضمنی سه‌جانبه میان مسکو، پکن و تهران علیه غرب.

فارین پالیسی در مقاله‌ای به قلم الیزابت براو در نوامبر ۲۰۲۴ هشدار داد که اقدام روسیه در انتقال داده‌های هدف‌گیری به حوثی‌ها، نقض آشکار قوانین بین‌المللی دریانوردی است و الگویی خطرناک برای سایر کشورها در حمایت از گروه‌های نیابتی می‌تواند ایجاد کند. براو، کاهش محسوس ترافیک کشتیرانی در کانال سوئز را پیامد مستقیم این حملات دانست.

در مه ۲۰۲۵ نیز تایمز انگلستان تحلیلی ارائه داد که چرایی تاب‌آوری و موقعیت برتر انصارالله را شرح می‌داد؛ اتکا به حمایت ایران، توان تولید محلی سلاح، مقاومت در برابر بیش از ۸۰۰ حمله هوایی و هزینه‌های سنگین آمریکا و متحدانش؛ از جمله سقوط یک جنگنده F/A-18 و صرف حدود ۷ میلیارد دلار در ۱۵ ماه.

در تازه‌ترین ارزیابی، استیمسون سنتر در آگوست ۲۰۲۵ سیاست چین را «عملگرایانه و حساب‌شده» توصیف کرد؛ حفظ ظاهری بی‌طرفانه همراه با انتقال فناوری‌های دوکاره به یمنی‌ها، هماهنگی با ایران و رهبران انصارالله برای تضمین ایمنی کشتی‌های چینی و بهره‌برداری از بی‌ثباتی منطقه‌ای برای تضعیف نفوذ آمریکا. آتلانتیک کانسل هم در مقاله‌ای تحلیلی که جولای ۲۰۲۵ منتشر کرده، تصریح می‌کند که تمایل غرب به اجتناب از ورود به یک درگیری در دریای سرخ به هنگام نیاز به اقدام قاطع، به فلج تصمیم‌گیری منجر شد. مسیر تشدید بحران پس از آن، شکاف راهبردی بنیادی درون اتحاد غربی را بر سر نحوه مواجهه با انصارالله آشکار کرد. از نگاه این مقاله، بحران دریای سرخ نشان داد چگونه قدرت‌های رقیب می‌توانند با پیگیری موازی منافع فردی خود به همگرایی راهبردی برسند؛ همگرایی‌ای که اثرات تجمعی آن فراتر از توان هر یک به تنهایی است. این قدرت‌ها دریافته‌اند که پیگیری موازی منافع شخصی، اثرات سیستماتیک تقویت‌کننده‌ای ایجاد می‌کند. بنابراین، غرب با یک «توطئه» روبه‌رو نیست، بلکه با چیزی احتمالاً دشوارتر مواجه است: هم‌سویی ارگانیک منافع متخاصمان که برای تداوم خود نیازی به برنامه‌ریزی مرکزی ندارد و هیچ نقطه فشار واحدی هم برای مهار آن وجود ندارد.

مجموع این گزارش‌ها تصویری روشن می‌سازد؛ چین، روسیه و ایران هر یک با سازوکارهای متفاوت اما در مسیری همسو، به انصارالله یمن امکان داده‌اند تا دریای سرخ را به صحنه‌ای از رقابت ژئوپلیتیک و فشار بر غرب بدل کند.

به‌وضوح، دریای سرخ دیگر تنها یک گذرگاه استراتژیک برای تجارت جهانی نیست؛ این روزها به صحنه جدال پنهان میان شرق و غرب تبدیل شده است. جایی که سه بازیگر کلیدی ایران، روسیه و چین هر کدام با اهدافی متفاوت اما مقصدی مشترک، معادله قدرت را علیه آمریکا و متحدانش به چالش می‌کشند. یک دیپلمات غربی در گفت‌وگو با فایننشال تایمز هشدار داده بود: «بحران دریای سرخ به آزمایش واقعی نظم جهانی پس از جنگ اوکراین بدل شده است. ایران موتور محرک میدانی است، روسیه پشت صحنه به آن مشروعیت می‌بخشد و چین حسابگرانه منافعش را مدیریت می‌کند.»

متن کامل را در وقایع اسرائیلیه بخوانید.

نظرات کاربران