نقطۀ نزاع را اشتباه نگیریدرهبر انقلاب در سخنرانی اخیر خود، ریشه دشمنی ۴۵ ساله آمریکا با ایران را با وضوح تبیین کردند. ایشان با اشاره به سخنان صریح مقامات آمریکایی، تأکید کردند علت اصلی این دشمنی، نه بهانههای حقوق بشری یا مقابله با تروریسم، بلکه صرفاً «گوش به فرمان نبودن» ایران است. این تحلیل، یک واقعیتی تلخ اما مهم را پیش روی ما میگذارد که آمریکا خواهان حل مشکلات با ایران نیست، بلکه هدفش تسلیم کردن کشور است.
نقدی بر خوانشهای جناحی از سخنان رهبری

فرهیختگان: هرگاه رهبر انقلاب در یک سخنرانی کلیدی، نقشه راه کشور را ترسیم میکنند و با صراحت، نقطه نزاع اصلی را از داخل به خارج منتقل میسازند، شاهد دنده معکوس کشیدن برخی افراد و جریانات سیاسی در بزنگاههای حساس هستیم. آنها به جای حرکت در مسیر تعیینشده و تمرکز بر دشمن اصلی، بلافاصله ابزار کار خود را برمیدارند و شروع به «این و آن»سازی داخلی میکنند. این رفتار نه تنها از اهداف اصلی منحرف است، بلکه در عمل، آب به آسیاب دشمن میریزد.
این پدیده، در چند حالت قابل تصور است: یا درک درستی از شرایط ندارند و به دلیل سادهلوحی و غفلت، در دام دشمن میافتند؛ یا فهم درستی دارند اما از سر لجاجت و منافع حزبی، نمیخواهند آن را اجرا کنند و یا حتی بدتر، آگاهانه و عامدانه در جهت عکس سیاستهای نظام حرکت میکنند. هر سه حالت مذموم است و درنهایت به تضعیف جبهه داخلی در برابر دشمن خارجی تبدیل میشود. این رویه، یک انحراف استراتژیک است که میتواند دستاوردهای بزرگ ملی را به خطر بیندازد و کشور را در مسیر نابودی قرار دهد.
بر نقطهٔ نزاع اصلی تمرکز کنید
رهبر انقلاب در سخنرانی اخیر خود، ریشه دشمنی ۴۵ ساله آمریکا با ایران را با وضوح تبیین کردند. ایشان با اشاره به سخنان صریح مقامات آمریکایی، تأکید کردند علت اصلی این دشمنی، نه بهانههای حقوق بشری یا مقابله با تروریسم، بلکه صرفاً «گوش به فرمان نبودن» ایران است. این تحلیل، یک واقعیتی تلخ اما مهم را پیش روی ما میگذارد که آمریکا خواهان حل مشکلات با ایران نیست، بلکه هدفش تسلیم کردن کشور است.
از این رو، هرگونه تلاش برای مذاکره صرف و مستقیم با آمریکا تنها یک سادهانگاری خطرناک است. این گروهها با این توهم که با کنار گذاشتن شعار «مرگ بر آمریکا» مشکلات حل میشود، از هدف اصلی دشمن غافلند. آنها درک نمیکنند که هدف آمریکا از مذاکره، نه رسیدن به یک راهحل برد - برد، بلکه تحقق همان تسلیم شدن است. اینجاست که بارها و بارها تأکید شده است که نقطه نزاع اصلی، در خارج از مرزها و در برابر دشمنان قسمخوردهای چون آمریکا و رژیم صهیونیستی قرار دارد و نه در داخل. این تبیین استراتژیک، یک فرمان هوشمندانه برای کل نظام است تا از گرفتار شدن در دامهای داخلی و حاشیهای بپرهیزند.
رهبر انقلاب با این تحلیل، یک حقیقت تلخ تاریخی را بازخوانی میکنند. از دههها قبل و حتی پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، هرگاه ملت ایران اراده کرده تا بر مسیر استقلال و عزت خود حرکت کند، با موانع و کارشکنیهای قدرتها روبهرو شده است. این دشمنی، یک دشمنی ایدئولوژیک و ماهوی است. دشمنی با نفس وجود یک ملت مستقل که نمیخواهد تحت سلطه قرار گیرد. بنابراین، سادهانگاری کسانی که فکر میکنند با لبخند و مذاکره و حذف شعار میتوان این دشمنی را از بین برد، نشان از عدم درک عمیق ماهیت دشمنیها با ایران است.
تاکتیک نخنمای سیاستبازان
با وجود این تحلیل صریح و بیابهام، بلافاصله پس از سخنرانی، شاهد بودیم که برخی از جریانات سیاسی، به جای تمرکز بر پیام اصلی وحدت و مقابله با دشمن، با یک چرخش ۱۸۰ درجهای، به حاشیهسازی و اختلافات داخلی دامن زدند. این رفتار مصداق بارز «مصادره به مطلوب کردن» سخنان رهبری است. آنها به جای آنکه از خط مشیها تبعیت کنند، سعی میکنند سخنان ایشان را به نفع خود و علیه رقبای سیاسی به کار بگیرند.
این افراد با برجسته کردن پاورقیهای سخنرانی و نادیده گرفتن متن اصلی، به دنبال تحقق اهداف شخصی و حزبی خود هستند. درحالیکه رهبر انقلاب از تلاش دشمن برای ایجاد چندصدایی و اختلاف خبر میدهند، این افراد خود با دامن زدن به مباحثی مانند استیضاح رئیسجمهور یا حمله به فلان جریان سیاسی در میانه جنگ، تبدیل به عامل اصلی ایجاد این چندصدایی و اختلاف میشوند. این رفتار نه تنها وحدت ملی را مخدوش میکند، بلکه اهرم طرف مقابل در رسیدن به مطلوبش است. این انحراف تاکتیکی، نشان میدهد برای این جریانات، منافع حزبی و جناحی بر منافع کلان ملی اولویت دارد. آنها حاضرند برای پیروزی در یک نزاع داخلی، از دستورالعملهای اصلی کشور چشمپوشی کنند.
این مصادره به مطلوب کردن مفاهیم به یک تاکتیک نخنما و تکراری تبدیل شده است. آنها هرگاه در یک بحث سیاسی به بنبست میرسند، برای خود مشروعیتتراشی میکنند، به سیاستهای نظام پناه میبرند و سعی میکنند آن را به نفع خود تفسیر کنند. این کار، نوعی استفاده ابزاری از خطمشیهای کلانی است که هم اعتماد عمومی نسبت به حاکمیت را تحت تأثیر قرار میدهد و هم بر منافع کشور تیغ میکشد.
سادهانگاری، لجاجت یا فریبخوردگی؟
رفتارشناسی این جریانات در سه سطح قابل بررسی است.
سادهانگاری و غفلت: برخی از این افراد ممکن است به دلیل فقدان تحلیل عمیق سیاسی، واقعاً درک درستی از شرایط نداشته باشند. آنها ناخواسته و به دلیل سادهاندیشی، در زمین دشمن بازی میکنند. این گروه، به دلیل عدم فهم صحیح از سیاستهای کلان نظام، به جای حرکت در مسیر وحدت، به تفرقه دامن میزند. این اتفاق در فضای سیاسی امروز که رسانههای دشمن به شدت فعال هستند، بسیار رایج است. برخی افراد به دلیل بمباران اطلاعاتی و تحلیلهای سطحی، از عمق مسائل غافل میمانند و ناخواسته در پازل دشمن قرار میگیرند.
لجاجت و منافع حزبی: گروهی دیگر، پیام رهبری را به خوبی درک میکنند، اما از سر لجاجت و برای تأمین منافع حزبی، نمیخواهند آن را اجرا کنند. آنها با سیاستهای کلان نظام مخالفند و به همین دلیل سعی میکنند با برداشتهای نادرست، مسیر اصلی را منحرف کنند. این لجاجت درنهایت به ضرر منافع ملی، وحدت کشور و جایگاه رهبر انقلاب است. این افراد حاضرند برای پیروزی بر رقیب سیاسی، حتی دست به اقداماتی بزنند که منافع ملی را به خطر بیندازد. در این دیدگاه، منافع شخصی و جناحی از هرچیز دیگری مهمتر است.
فریبخوردگی و ترک خدمت: خطرناکترین حالت این است که این افراد آگاهانه و عامدانه در مسیر خواستههای دشمن حرکت میکنند. برخی از این رسانهها و افراد ممکن است نیروهای نفوذی باشند که هدفشان ایجاد اختلاف و تفرقه در داخل کشور است. آنها به خوبی میدانند که تنها راه مقابله با قدرت ایران، ایجاد جنگ داخلی و چنددستگی است. آنها مأموریت دارند تا با طرح مسائل حاشیهای، انرژی کشور را در داخل هرز بدهند و از تمرکز بر دشمن اصلی جلوگیری کنند. این حرکت خلاف جهت، نه تنها به نظام، بلکه به کل ملت ایران ضربه میزند و میتواند منجر به از دست رفتن دستاوردهای بزرگ ملی شود.
اتحاد مقدس؛ تنها راه پیش رو
سخنرانی اخیر رهبر انقلاب، یک بار دیگر مرز میان دوست و دشمن را مشخص کرد و مسیر حرکت کشور را روشن ساخت. هرگونه تلاش برای انحراف از این مسیر و ایجاد نزاع در داخل، بازی در زمین اغیار است. مردم و مسئولان باید هوشیار باشند و اجازه ندهند که اختلافات داخلی، وحدت ملی را مخدوش کند.
همانطور که رهبر انقلاب تأکید کردند، امروز بیشترین تلاش غرب برای خدشهدار کردن «همصدایی» و «همدلی» مردم است. این «سپر پولادین» که از ارادههای مردم و مسئولان شکل گرفته، نباید شکسته شود. کسانی که با نوشتهها و گفتار خود به این وحدت خدشه وارد میکنند، یا غافلند یا نفوذی.
مسئولان کشور باید با وحدت و همدلی، به یکدیگر کمک کنند. مردم نیز باید از مسئولان به خصوص رئیسجمهور در این برهه حساس حمایت کنند. این یک «اتحاد مقدس» است که باید با تمام وجود از آن محافظت شود، نه اینکه به بهانه حفظ آن، از هر سو به آن سنگپرانی شود. حفظ این وحدت، یک وظیفه ملی و انقلابی است که بر عهده همه ماست و هرگونه انحراف از آن، پشتپا زدن به منافع کشور است.
مطالب پیشنهادی













