اگه میتونی نخند!اینطور بهنظر میرسد که کارکرد قطبنمای شناختی ساختار سیاسی و فرهنگی هندوستان پس از عملیات طوفانالاقصی مختل شده و این اختلال به مهمترین اثر سینمایی راهبردی و ایدئولوژیکشان نیز انتقال پیدا کرده است، بهطوریکه ما با تماشای تهران به درکی از مواضع رسمی دولت هند در مواجهه با تحولات منطقه نمیرسیم.
فیلم هندی«تهران»؛ کمدی ناخواسته

نوشتن و حتی فکر کردن در مورد آثار احمقانهای نظیر فیلم هندی «تهران» کار سادهای نیست، چون حجم اطلاعات بیاهمیت و سرسامآور در آنها بهحدی زیاد است که هر آن ممکن است مخاطب را از خیر تماشایشان منصرف کند و به سمت انجام کار دیگری سوق دهد. سازندگان خوشخیال و کمهوش فیلم «تهران» ادعا دارند که اثرشان، یک فیلم ماجراجویانه و جاسوسی با نقشمایه فیلمهای استراتژیک و راهبردی در مواجهه با «دیگری» بهمثابه دشمن است، اما تماشای گذری نماهای ابتدایی کافیست تا ما را به این فهم برساند که حتی قرار نیست به شوخی مضحک دوستان هندی در مواجهه با خودمان هم لبخند بزنیم!
بروز یک انفجار کوچک در نزدیکی سفارت رژیم صهیونیستی در دهلی نو و کشته شدن یک کودک باعث میشود تا نیروهای امنیتی، پلیس و رسانههای هند، انگشت اتهام را به سمت دولت پاکستان و سپس ایران نشانه بگیرند. خیلی زود مشخص میشود که پاکستان هیچ نقشی در این حادثه نداشته تا اسم ایران در خلوت و جلوت در مقام باعث و بانی این حمله معرفی شود. پیش از مطرح شدن نام ایران بهعنوان مظنون اصلی، پلیس دهلی وظیفه رسیدگی به این پرونده را به دوش افسر ارشدش، راجیو کومار میاندازد. تماشای صحنه جان دادن دختر خردسال در بیمارستان، عزم کومار برای حل کردن معمای حمله و ادب کردن عاملان آن را در پی دارد. او با قرار دادن پازلها در کنار هم متوجه میشود که این یک اقدام تلافیجویانه تروریستی از جانب ایران برای ضربه زدن به اسرائیل بوده است و از بین رفتن جان یک کودک تلفات جانبی آن. جریحهدار شدن احساسات کومار باعث میشود تا او حتی با وجود هزینههای مادی و معنوی فراوانی که خود و کشورش را تهدید میکند به دنبال عاملان حمله به ایران بیاید و مأموریتش را با موفقیت به پایان برساند، اما ای کاش همه چیز براساس طرحی که ادعا میکنند از واقعیت گرفته شده جلو میرفت تا ما با یک فیلم بیسروته، مغشوش و توهینآمیز به شعور بیننده روبهرو نشویم.
نمیتوان سینمای تجاری هند که شهرتش در جهان عالمگیر شده است را به سُخره گرفت و نادیده انگاشت، ولی باید قبول کرد که تکنسینهای این سینما قدرت فهم و در نتیجه هضم قواعد بعضی از ژانرها و سبکها را ندارند و برای مثال نمیتوانند مانند آمریکاییها فیلم نوآر یا تریلرهای جاسوسی تولید کنند، چون نه زمینههای تاریخی و فرهنگی این قبیل کارها را در جغرافیای خود دارند و نه در نظم بینالملل به اندازه ایالات متحده و حتی نظامهای سیاسی مخالف آن داعیه کنترل و مدیریت جهان را یدک میکشند که حال بخواهند سینمای استراتژیک و راهبردیشان را مبتنی بر سنتهای از پیش موجود ژانری تئوریزه و اجرایی کنند. در واقع فیلم آماتور تهران صرفاً تلاشی مذبوحانه برای برپایی گونهای از سینماست که هندیجماعت هیچ درکی از قواعد، شمایل و حتی پیشنیازهای فنی آن ندارد.
شوخی فیلمساز با مقوله شخصیتپردازی را که فاکتور بگیریم، نمیتوانیم از ملغمه اجرای پُر غلط کارگردان در تعریف منطق صحنههای اکشن و ایرادات راکوردی فاحش بهراحتی بگذریم. گویا برای «آرون گوپالان» در مقام بهاصطلاح «کارگردان اثر»، آگاهی محیطی و شناخت نسبت به سوژه حُکم توهین و ناسزا را داشته که اصلاً به آن نپرداخته است و اِلا چطور امکانپذیر است که اتفاقات نیمه دوم فیلم در ایران، خاصه در تهران بگذرد ولی ما را یاد خیابانهای پایتختهای اروپایی در دل قاره سبز بیندازد؟ چه اصراری به فارسی حرف زدن نقشهای ایرانی است، درحالیکه هریک از آنها به شیوه مطلوب خود دیالوگ میگویند؟ بدمن قضیه، یعنی «افشار» (چه اسم آیکونیک و نمادینی) نسبتاً سلیس حرف میزند، ولی فرمانده نظامی، کلمات را با لهجه ایرانیان لسآنجلس و اهالی وستوود ادا میکند! اوضاع در مورد باقی آدمکهای مثلاً ایرانی از این دو نمونه هم بدتر و مشمئزکنندهتر است، زیرا آنها اصلاً ایرانی نیستند و هر حرف، کلمه و جمله را به زور از دهان خویش خارج میکنند. افتضاح استفاده بیقاعده از نسخه رایگان هوش مصنوعی در اشاره به پسزمینه که جای خود دارد. کارگردان مثلاً خواسته با کلمات بیمعنی بر روی تابلوهای شهری به مخاطب این حس را انتقال دهد که وقایع در ایران و تهران میگذرد، اما برای اطمینان و حتی احترام به کارش هم که شده به خود زحمت تماشای چند فیلم و گزارش خبری از کشور ما را نداده است تا حداقل قدمی برای باورپذیرتر شدن فیلمش برداشته باشد!
اینطور بهنظر میرسد که کارکرد قطبنمای شناختی ساختار سیاسی و فرهنگی هندوستان پس از عملیات طوفانالاقصی مختل شده و این اختلال به مهمترین اثر سینمایی راهبردی و ایدئولوژیکشان نیز انتقال پیدا کرده است، بهطوریکه ما با تماشای تهران به درکی از مواضع رسمی دولت هند در مواجهه با تحولات منطقه نمیرسیم. هند خود را دوست اسرائیل خطاب میدهد، اما از طرف دیگر نمیتواند منافع ملیاش در رابطه با ایران را به دلیل این دوستی با رژیم صهیونی نادیده بگیرد، پس علیرغم نزدیکیاش با مواضع نتانیاهو، ایران را شر مطلق معرفی نمیکند و به حذف قطب منفی ماجرا -که او هم در میان نیروهای ایرانی بسیار منفور است- بسنده میکند.
متن دیگر مطالب پرونده گروه فرهنگ را در پیوندهای زیر بخوانید:
محمد قربانی، منتقد: یک نادرشاه معذرت!
سعید قاسمی، خبرنگار: هند و ژانری که در قوارۀ سینمایش نیست!
هومن جعفری، خبرنگار: داداش هاپوکومار وارد میشود!
مطالب پیشنهادی










