محمدمهدی عباسی، کارشناس مسائل آمریکا در گفتوگو با «فرهیختگان»:عباسی با اشاره به اینکه در فضای صلح از طریق قدرت اساساً آنچه در یادداشت آقای ظریف، مطرح شده قابل تحقق نیست و گفت: ما با دولت ترامپی مواجهیم که اساساً چنین رویکردهایی را به رسمیت نمیشناسد؛ اگر کنش دولت اول ترامپ را با دولت دوم او ببینیم.
در رویکرد ترامپ، ایده ظریف اجرا نمیشود

«مسیر پیش رو میتواند شامل ایجاد یک شبکه منطقهای برای عدم اشاعه و همکاری هستهای صلحآمیز (طرح مناره)، احتمالاً همراه با یک توافق عدم تجاوز بین ایران و آمریکا باشد.» بخش انتهایی یادداشتی که محمد جواد ظریف، در فارن پالسی منتشر کرده، تأکیدی دوباره بر برقراری مذاکره ایران و آمریکا دارد. موضوعی که نشان میدهد، محمدجواد ظریف همچنان درک نزدیکی از واقعیتهای روابط بینالملل و آنچه در حال رقم خوردن است، ندارد.
به تعبیری ترامپ حتی با متحدان خود نیز بنای نوعی ناسازگاری دارد، طبیعتاً در چنین فضایی گسترش روابط ایران با آمریکا و حتی به نتیجه رسیدن یک توافق عدم تجاوز نمیتواند، خواستههای ایران را از واقعیت روابط بینالملل محقق کند. در گفتوگو با محمدمهدی عباسی، کارشناس مسائل آمریکا، به بررسی این بخش از یادداشت محمدجواد ظریف پرداختیم که در ادامه مشروح آن را از نظر میگذرانید.
در رویکرد ترامپ، ایده ظریف اجرا نمیشود
عباسی به این موضوع اشاره کرد که در فضای صلح از طریق قدرت اساساً آنچه در یادداشت آقای ظریف، مطرح شده قابل تحقق نیست و گفت: «ما با دولت ترامپی مواجهیم که اساساً چنین رویکردهایی را به رسمیت نمیشناسد؛ اگر کنش دولت اول ترامپ را با دولت دوم او ببینیم. حالا که از ابتدای دولت صلح از طریق قدرت را دنبال میکند و حتی در طرح تعرفهها که موضوع اقتصادی است نیز این موضوع را میبینیم؛ تهدید میکند، فشار اقتصادی وارد میکند، حتی به متحد خودش. برای مثال هندوستانی که روابط بسیار نزدیکی با آمریکا دارد و حتی خود آقای مودی، دوست نزدیک ترامپ است و ترامپ بارها این را گفته بود؛ اما هندوستان را هم تهدید به تعرفه 25 درصدی و حتی 100درصدی میکند که نباید از روسیه نفت بخرد. حتی به متحدان اروپاییاش و کانادا میگوید باید ایالت پنجاه و یکم آمریکا شوید. حتی با متحدان خودش نیز چنین فضایی را رقم میزند.
طبیعتاً نگاهی که امثال آقای ظریف در قالب نگاه سازهانگاری دارند، حتی با فرض آنکه دولتی در واشنگتن باشد که بتواند چنین تعاملاتی داشته باشد، دولت ترامپ چنین دولتی نیست و این واضح و بدیهی است که چنین طرحهایی در منطقه غرب آسیا، قابل تحقق نیست. سفیر آقای ترامپ در سرزمینهای اشغالی اخیراً یک مصاحبه با پیرس مورگان داشته است، نگاه کنید چه دیدگاههای رادیکال و افراطی دارد، حتی معتقد است که کرانه باختری باید به اسرائیل ملحق شود. پس از آن آقای ظریف به نوعی یادداشت مینویسند که گویی ایران نیز بخشی از مشکل است. اینها صریحاً دنبال اسرائیل بزرگ هستند، موضوع کوچ اجباری غزه به کنار، اینها اساساً دو دولتی را به رسمیت نمیشناسند که بخواهند در چنین فضایی در منطقه سیر کنیم و امثال ایدههای آقای ظریف را جلو ببریم. در واقع آن بازیگر مقابل باید شناخته شود و پس از آن بیاییم در مورد چنین مسائلی، طرح دهیم.»
تغییر پارادایم با این استانداردها!
عباسی در مورد تغییر پارادایمی که ظریف در یادداشتش اشاره کرد، گفت: «چیزی که آقای ظریف طرح میکنند، مستلزم عقبنشینی از خیلی از خط قرمزهاست. یکی از راهبردهای جدی که دولت دوم ترامپ به طور خاص به دنبال آن است این است که پیمانهای ابراهیم را گسترش دهد و به دنبال ابراهیم پلاس است. بحثی که آقای جولانی و رژیم برای عادیسازی جلو بردند و سفری که ترامپ به کشورهای عربی داشت و فشاری که ترامپ به بنسلمان برای عادیسازی روابط وارد میکند و فضایی که الان با ترکیه رقم میزند. به این معنی است که شما باید در این پازل بازی کنید، چیزی که نه با آرمانهای ما همخوانی دارد و نه منافع ما را تأمین میکند. این تغییر مستلزم عقبنشینی از این مسئله است. حداقلیتر این است که ارتباط با رژیمی که منفور است، گسترش پیدا کند. چندی قبل مؤسسه واشنگتن برای خاور نزدیک، از کشورهای عربی منطقه یک نظر سنجی انجام داده بود، حتی عربستان و امارات بیش از 85 درصد منتقد بوده و مخالف بودند. در چنین فضایی تغییر پارادایم معنایی ندارد.»
عباسی در مورد اینکه کنش مطلوب از جانب ایران در این شرایط چیست، توضیح داد: «اگر مصاحبه آقای ترامپ با فاکسنیوز را ببینید، یکی از موضوعات جالبی که ترامپ به آن اشاره میکند این است که بایدن و اوباما اشتباهی انجام دادند و چین و روسیه را کنار هم قرار دادند و موجب اتحاد این دو شدند. از آن مهمتر یکی از هشدارهای آقای کیسینجر این بود که نباید اجازه دهیم مثلثی بین ایران و روسیه و چین شکل بگیرد. طبیعتاً چنین نگاهی وجود دارد و حتی آقای ترامپ، بریکس را تهدید میکند. نکته این نیست که آقای ترامپ، نگاه منفی به شانگهای و بریکس دارد. چیزی که واشنگتن، دولت ترامپ و استراتژیستهای غربی، میفهمند این است که بریکس، شانگهای، اتحاد روسیه و چین برای غرب یک تهدید است و طبیعتاً برای ما میتواند یک فرصت باشد و باید به طور جدی به سمت آن حرکت کرد و معتقدم علت اینکه روابط تا الان راهبردی نبوده، کوتاهی از طرف ما بوده و باید روابط ما از جمله با چین اصلاح شود. از این منظر چین، مهمتر است چراکه تعارض منافع جدیتری با آمریکا در منطقه غرب آسیا، چه در موضوع کریدورها چه در مسئله امنیتی و مواردی از این دست دارد.»
مطالب پیشنهادی












