پارادایم؟ شیب؟ بام؟

. یادداشت ظریف صرفاً با طرح عنوان تغییر پارادایم که در هر موقعیتی یک اصل بدیهی برای بهبود وضعیت است به جای پاسخ به این نیاز، صرفاً به بازتولید گفتمان‌های گذشته بسنده کرده و از ارائه چشم‌اندازی تحول‌آفرین بازمانده است. مشابه همین اظهارات را در چندروز اخیر برخی دیگر از چهره‌های سیاسی و رسانه‌های وابسته به آن نیز مطرح کرده‌اند که حسن روحانی از جمله آن‌هاست.

  • ۱۴۰۴-۰۵-۲۶ - ۰۹:۰۵
  • 00
پارادایم؟ شیب؟ بام؟

نسخه‌های قدیمی و مبهم ظریف و روحانی

نسخه‌های قدیمی و مبهم ظریف و روحانی

فرهیختگان: محمدجواد ظریف که چندماهی است از مسئولیت در سیاست خارجی و حضور در دولت فارغ شده و فرصت یادداشت‌نویسی پیدا کرده است در دومین یادداشتی که در طی یک ماه اخیر نوشته و آن را در نشریه «فارن پالسی» منتشر کرده است چندین پیشنهاد ارائه داده که اولاً محتوای جدیدی در آن وجود ندارد و ثانیاً این سؤال را در مقابل ظریف قرار می‌دهد که او به عنوان یک شخصیت سابقاً مسئول در حوزه سیاست خارجی چه اقداماتی برای تحقق حداکثری پیشنهاداتش انجام داده و چه نتایجی کسب کرده است.

او در آخرین یادداشتش که روز گذشته منتشر شده است بعد از آنکه غرب آسیا را در یک نقطه عطف خطرناک توصیف می‌کند برای مواجهه با تنش‌آفرینی اسرائیل یک تغییر تاریخی برای ایران، منطقه و جهان و یک ابتکار عمل جسورانه دیپلماتیک را مطالبه می‌کند. او در ادامه پیشنهادهایی می‌دهد که برخلاف مطالبه خودش هیچ ابتکار عمل دیپلماتیکی در آن دیده نمی‌شود و صرفاً به بهانه به‌وجود آمدن شرایط جنگی گزاره‌هایی تکراری را متذکر می‌شود که در حال حاضر یا در دستورکار ایران قرار دارند و یا به دلیل موانع متعددی امکان رجوع به آن‌ها نیست که البته ظریف پیشنهاد قابل توجهی ‌هم برای عبور از موانع نداشته و صرفاً با طرح کلیاتی به موضوع می‌پردازد. 
برخلاف ادعای ظریف مبنی بر نیاز به تغییر پارادایم، پیشنهادهای او فاقد جسارتی هستند که خود مطالبه می‌کند و صرفاً ایده‌هایی را بازگو می‌کند که دهه‌هاست در گفتمان سیاست خارجی ایران مطرح بوده‌اند. 
اگرچه ظریف، ایران، منطقه و جهان را خطاب قرار داده است اما حداقل در مورد ایران این جمله که: «انتخاب برای ایران، منطقه و قدرت‌های جهانی روشن است: تکرار فاجعه‌بار گذشته، یا شجاعت ساختن مشترک آینده.» کارکردی نداشته و محتوایی دال بر تغییر پارادایم هم در آن وجود ندارد.

تأکید بر نقش مردم، همکاری منطقه‌ای و دیپلماسی جهانی، هرچند از نظر لفظی جذاب است، اما در عمل فاقد نوآوری و راهکار‌های عملی است. یادداشت ظریف صرفاً با طرح عنوان تغییر پارادایم که در هر موقعیتی یک اصل بدیهی برای بهبود وضعیت است به جای پاسخ به این نیاز، صرفاً به بازتولید گفتمان‌های گذشته بسنده کرده و از ارائه چشم‌اندازی تحول‌آفرین بازمانده است. 
مشابه همین اظهارات را در چندروز اخیر برخی دیگر از چهره‌های سیاسی و رسانه‌های وابسته به آن نیز مطرح کرده‌اند که حسن روحانی از جمله آن‌هاست. 
روحانی اخیراً در یک ویدئو که به نظر می‌رسد در راستای بازگشت به متن فضای سیاسی منتشر کرده پیشنهاداتی با عناوین کلی در حوزه‌های مختلف سیاست داخلی و خارجی ارائه داده است که یا مبهم‌ هستند و یا پایی در میدان واقعیت ندارند. 

تکرار یک حقیقت بدیهی

ظریف در بخش نخست یادداشت خود، مردم ایران را بزرگ‌ترین دارایی کشور و عامل اصلی تاب‌آوری آن در برابر چالش‌های تاریخی و معاصر معرفی می‌کند. او با اشاره به تاریخ چند هزار ساله ایران از مقاومت مردم در برابر متجاوزان و حفظ فرهنگ غنی ایرانی سخن می‌گوید. به گفته ظریف این تاب‌آوری در شکست دشمنانی مانند صدام در جنگ تحمیلی و ناکامی سیاست‌های «فشار حداکثری» و «تحریم‌های فلج‌کننده» ایالات متحده و متحدانش نمود یافته است. او استدلال می‌کند که تغییر پارادایم باید از درون آغاز شود و توانمندسازی مردم ایران کلید این تحول است. 
این دیدگاه، شاید از نظر لغوی جذاب باشد اما فاقد هرگونه نوآوری است. تأکید بر نقش محوری مردم در قدرت و تاب‌آوری ایران از بدو تأسیس جمهوری اسلامی یک اصل بنیادین در گفتمان رسمی کشور بوده است. از سخنرانی‌های رهبران انقلاب گرفته تا سیاست‌های کلان نظام، همواره بر نقش مردم به عنوان ستون اصلی مقاومت و پیشرفت تأکید شده است.

تأکید به همکاری منطقه‌ای بدون اشاره به موانع

در ادامه ظریف بر لزوم همکاری منطقه‌ای تأکید می‌کند و استدلال می‌کند که تهدیدات مشترکی مانند اقدامات اسرائیل، فرصتی برای ایجاد یک میثاق جدید منطقه‌ای فراهم کرده است. او پیشنهاد می‌دهد که ایران به همراه کشور‌های منطقه از جمله بحرین، مصر، عراق، اردن، کویت، عمان، قطر، عربستان سعودی، سوریه، ترکیه، امارات متحده، یمن، پاکستان و حتی کشور‌های قفقاز می‌توانند تحت نظارت سازمان ملل متحد، همکاری‌هایی در زمینه انرژی، عدم اشاعه تسلیحات هسته‌ای، همکاری اقتصادی و وحدت فرهنگی ایجاد کنند. او همچنین به توافق اخیر بین ارمنستان و جمهوری آذربایجان در واشنگتن اشاره می‌کند و آن را فرصتی برای احیای پیشنهاد همکاری ترانزیتی در قفقاز می‌داند. 
این بخش از یادداشت ظریف نیز فاقد نوآوری است. ایده همکاری منطقه‌ای سال‌هاست که در دیپلماسی ایران مطرح است. شرایط کنونی منطقه نشان می‌دهد که ایران بدون نیاز به توصیه‌های ظریف، در مسیر تقویت روابط منطقه‌ای گام برداشته است. برای مثال، عادی‌سازی روابط با عربستان سعودی و مذاکرات برای بهبود روابط با مصر نشان‌دهنده تحرک دیپلماتیک ایران در منطقه است. 

دیپلماسی جهانی چالشی واقعی با راهکار‌های مبهم

سخت‌ترین بخش پیشنهادات ظریف آن‌طور که خودش اذعان می‌کند به دیپلماسی جهانی مربوط می‌شود. او با اشاره به سابقه طولانی بدعهدی‌های غرب از کودتای 1332 علیه ملی‌سازی نفت ایران تا خروج آمریکا از برجام در سال 1397 استدلال می‌کند که اعتماد به دیپلماسی جهانی برای ایران دشوار است. با این حال او پیشنهاد می‌دهد که ایران و جامعه جهانی منافع مشترکی در پشت سر گذاشتن این تجربیات و ساختن آینده‌ای متفاوت دارند. ظریف به طور خاص به احیای گفت‌وگو با آمریکا و اروپا و ایجاد توافقاتی مانند «پیمان عدم تجاوز» یا شبکه همکاری هسته‌ای صلح‌آمیز اشاره می‌کند. 

متن کامل گزارش را در روزنامه فرهیختگان بخوانید.

نظرات کاربران