تحلیل ماموریت منطقهای لاریجانی با نقشی جدید پس از دو تحول در ساختار امنیتی ایرانلاریجانی پیش از این و در حین جنگ لبنان و رژیم صهیونی و عملیات تروریستها در سوریه که در نهایت به سقوط دمشق انجامید، راهی منطقه شام شده بود. سفر او در آن برهه تحت عنوان نماینده رهبری صورت گرفت. ادامه یافتن این سفرها در مقام دبیری شورای عالی امنیت ملی نشان میدهد با آمدن لاریجانی به مسوولیت جدید، از پرونده هایی که پیش از این برعهده او قرار گرفته بودند، بخشی از پرونده منطقه با او به شعام آمده است.
تقویت مقاومت در برابر خلع سلاح

چند روز پس از دو تحول مهم در ساختار امنیتی جمهوری اسلامی ایران، علی لاریجانی، دبیرشورای عالی امنیت ملی راهی عراق و لبنان شده است.
هفته گذشته شورای عالی دفاع در قالب شورای عالی امنیت ملی تشکیل شده و سپس با تغییر دبیر این شورا، مسولیت آن برعهده لاریجانی قرار گرفت. این دو تحول ریشه در جنگ ۱۲ روزه میان ایران و رژیم صهیونی داشت. با اینحال سفر لاریجانی امتداد سفرهای سال گذشته او به کشورهای مقاومت است که در راستای مشورت به آن ها و تقویتشان است.
خلع سلاح مقاومت
تلاش دشمن برای مطرح کردن خلع سلاح مقاومت شاید مهمترین موضوع سفرهای دبیر شعام باشد؛ این مساله در هردو کشور عراق و لبنان درحال اوج گیری است. حل و فصل آن نیازمند به کارگیری ترکیبی حساس از مذاکرات سیاسی، معاملات امنیتی و تحرکات نظامی در دو قالب انعطاف و تهدید است. تمام رفت و آمدهای بین المللی، ریزنیهای داخلی و زد وخوردهای نظامی باید در ترکیبی خاص وارد دوقالب مزبور شوند.
نشان دادن انعطاف بیش از اندازه میتواند دشمن را تحریک به پیشروی بیشتر کرده و عدم انعطاف نیز میتواند زمینه ضربه را در اختیار دشمن قرار دهد. همچنین عدم تهدید میتواند نشانهای از ضعف تلقی شده و تهدید بیش از حد ضمن نامعتبر کردن این گزینه باعث تحریک دشمن و دوری طرف های نزدیک و دوست شود.
بر این اساس در مجموعه رایزنیهای سیاسی و تحرکات نظامی باید ترکیبی خاص متناسب با شرایط فعلی بدست آید که طی آن مقاومت با نشان دادن انعطافها و تهدیدات بتواند وضعیت کنونی را پشتسر بگذارد.
در همین راستا مقاومت لبنان که در برابر نقض آتش بس توسط رژیم صهیونی و تحولات در دولت لبنان خویشتنداری نشان داده بود، پس از ورود دشمن به فاز جدیدی از پروژه خلع سلاح ضمن ورود اجتماعی به خیابان و تهدید دولت، برای نخستینبار از زمان آتش بس رژیم صهیونی را به از سرگیری حملات نظامی کردید کرد.
در همین رابطه شیخ نعیم قاسم دبیرکل مقاومت لبنان رژیم صهیونی را تهدید کرد در صورت اصرار بر اقداماتش علیه مقاومت، ظرف یکساعت امنیت ۸ ماه اخیر در شمال فسطین اشغالی فروخواهد پاشید. مقاومت تصاویری از شهرهای موشکی خود برای معتبرسازی این تهدیدات منتشر کرده است.
نکات
در خصوص سفر دبیرشورای عالی امنیت به عراق و لبنان نکاتی وجود دارد که در ادامه آمدهاند.
۱. لاریجانی پیش از این و در حین جنگ لبنان و رژیم صهیونی و عملیات تروریستها در سوریه که در نهایت به سقوط دمشق انجامید، راهی منطقه شام شده بود. سفر او در آن برهه تحت عنوان نماینده رهبری صورت گرفت. ادامه یافتن این سفرها در مقام دبیری شورای عالی امنیت ملی نشان میدهد با آمدن لاریجانی به مسوولیت جدید، از پرونده هایی که پیش از این برعهده او قرار گرفته بودند، بخشی از پرونده منطقه با او به شعام آمده است.
لاریجانی مسوولیت پیشبرد روابط با چین را هم برعهده داشت و احتمالا این پرونده نیز همچنان در اختیار او باقی میماند.
۲. در پرونده عراق چهار تهدید علیه ایران وجود دارد. این تهدیدات به شرح ذیلاند:
الف) در جریان حمله ۵ آبان و جنگ ۱۲ روزه آسمان عراق معبر اصلی حملات بود. جنگندههای رژیم صهیونی بدون هیچگونه تهدیدی از آسمان عراق وارد خاک ایران شده و یا از همان تقطه دست به پرتاب موشک میزدند. همچنین تعدادی ریزپرنده از مبدا عراق به سمت ایران پرتاب شدند. پس از پایان جنگ پرتاب ریزپرندهها برای مدتی علیه استانهای مرزی ادامه داشت.
دولت عراق باید در خصوص نقض حریم هوایی خود واکنش نشان دهد. خرید و استقرار سامانههای پدافند هوایی یکی از این راههاست که آمریکا به استناد توافقات قبلی با دولت بغداد و اعمال فشار مانع آن میشود. راه دوم اعمال فشار به آمریکاست تا برای مسلح نشدن عراق به پدافند هوایی به تعهد خود عمل کرده و مانع از پرواز جنگنده های صهیونیست در آسمان این کشور شود.
اگر این اقدامات اجرایی نشوند یا موثر نباشند، مقاومت عراق این مشروعیت را مییابد تا برای حفاظت از آسمان رها شده این کشور دست به استقرار سامانههای پدافندی بزند.
ب) دولت عراف باید با کنترل گروه های تروریستی مستقر در اقلیم از انتقال سلاح، تجهیزات و تیم های تروریستی به داخل ایران جلوگیری کند. این گروهک ها در هفته های اخیر حملاتی انجام داده و با ورود نیرو و تجهیزات دست به اجرای کمین علیه نیروهای گشت مرزی ایران زده اند.
دولت عراق باید ضمن اعمال فشار و اعاده حاکمیت بر اقلیم کردستان، در مرزهایش با ایران به طور گسترده تری مستقر شود. در غیر این صورت و ادامه سواستفاده از خاک این کشور علیه ایران، تهران حق خواهد داشت به طور مستقیم مراکز توطئه علیه خود را هدف گیرد.
پس از وقایع سال ۱۴۰۱ که گروهگهای کردی نقش فعالی در آن ها ایفا کرده و درصدد تهاجم زمینی از سمت مرز بودند، ایران حملاتی سنگین به مواضع این گروه ها در شمال عراق انجام داد. پس از آن بود که دولت عراق نیروهایی به مرزهای خود با ایران در سمت اقلیم کردستان مستقر کرد و دولت محلی اقلیم نیز قول داد با خارج کردن سلاح های سنگین از دستان تروریست ها آن ها را به اردوگاه هایی دور از مرز با ایران منتقل کند.
ج) احتمال بالایی وجود دارد که طرف های فرامنطقه ای و منطقه ای درصدد ضربات نظامی به عراق برآیند. محتمل ترین گزینه حملات هوایی رژیم صهیونی برای ترور فرماندهان مقاومت عراق، ضربه به تاسیسات تولید و ذخیره سازی سلاح و پادگان های مهم است.
تهدید دیگر اعزام تروریست های جولانی از سوریه به سمت شمال غرب و غرب عراق برای تضعیف تسلط دولت مرکزی بر این مناطق است تا بتوان درون این کشور، منطقه خودمختاری تحت عنوان «اقلیم سنی» ایجاد کرد. این اقلیم عملا در راستای گسترش کریدور داوود، تجزیه کشورهای منطقه و ایجاد سرپل برای تزریق گروه های تروریست به ایران عمل خواهد کرد.
د) احتمال طرحی برای دست زدن به حملات ترکیبی جهت فروپاشی نظام سیاسی یا ساقط کردن دولت عراق همانند رخدادهای سوریه وجود دارد. این طرح پیش از این در سال ۲۰۱۴ و توسط داعش اجرا شده بود.
به دلیل بافت مردمی، دلایل مذهبی و قدرت نظامی حشدالشعبی و گروه های مقاومت سرنگونی نظام سیاسی عراق به سهولت آنچه در سوریه رخ داد نیست.
سوریه پیش از سرنگونی ۱۴ سال درگیری پیوسته به همراه تحریم را تجربه کرده و از سوی دیگر ایران برای حمایت مرز مستقیمی با آن نداشت.
۳. دولت و طبقه سیاسی عراق و لبنان در معرض تهدیدات مداوم و تشدید شده آمریکا و دیگر طرف ها قرار دارند.
هرچند نظرات برخی در عراق دچار تزلزل شده و یا افرادی مخالف مقاومت در دولت لبنان بر سرکار آمده اند، اما این تحولات نباید باعث شود ایران صحنه این کشورها را از نظر رایزنی خالی کند.
۴. وزارتخارجه به دلیل اوضاع متشنج جهان و منطقه باید از کمک هایی در رایزنیها بهره گیرد؛ چه اینکه آمریکا در منطقه برای رایزنیها از ظرفیتهایی خارج از وزارتخارجه خود استفاده میکند. استفاده از فرماندهان سنتکام، لابیگران محلی مانند خلیلزاد و متحدان منطقهای بخشی از این اقدامات هستند.
به نظر میرسد لاریجانی پیش از دبیری شورا وارد حیطه رایزنیهای منطقهای شد تا ضلعی برای کمک در این حوزه باشد. حالا او تحت عنوان دبیری شورای عالی امنیت ملی و در جایگاهی رسمی تر و تعریف شده نقش خود را ایفا خواهد کرد.
۵. امنیت منطقه ارتباط مهمی با امنیت ملی ایران دارد و نمیتوان با برخی تجویزها آن را نادیده گرفت. برخی معتقدند ایران برای امنیت خود نیازی به ورود به مسائل منطقهای ندارد اما پیوستگیهای موجود این قضیه را به چالش میکشند. با تحولات منطقه اجماعی میان نخبگان و توده مردم در این خصوص ایجاد شده است.
با اعلام شهادت دبیرکل مقاومت لبنان، در یک لحظه بسیاری از ایرانیان، حتی آنانکه تحت تاثیر تبلیغات قرار داشتند، خطر را حس کردند؛ این درحالی بود که سوریه در آن زمان سقوط نکرده بود. با سقوط سوریه نظرات ملی درباره پیوستگی امنیت منطقه با ایران تقویت شد و با حمله رژیم صهیونی به اوج رسید. صهیونیستها تنها ۷ ماه پس از سقوط سوریه به ایران حمله کردند.
تا پیش از این استدلال میشد حضور مقاومت در سوریه مانع مهمی در خودداری رژیم صهیونی از آغاز جنگ با ایران بوده و حمله تل آویو ۷ ماه پس از سقوط دمشق آن را اثبات کرد. در این مقطع ایران دو مساله امنیتی در رابطه با منطقه دارد؛ افزایش اهمیت تحولات غرب آسیا در امنیت ملی و دوم تقویت خواست ملی برای توجه بیشتر به مسائل امنیتی منطقه جهت تامین آرامش کشور.
۶. تمرکز بر نقش عربستان سعودی و امارات یکی از ویژگی های لاریجانی بوده است. همزمان با مقدمات سفر او به بیروت، یزید بن فرحان وزیر مشاور در امور خارجی و نماینده امور لبنان در دولت عربستان سعودی با سفر به این کشور در پی اخلال در سفر دبیر شعام برآمده است.
روی کار آمدن لاریجانی چندیس از بازگشت عربستان به سیاست مخرب خود در منطقه صورت گرفته و حکایت از جدیدت تهران در برخورد با ریاض در صورت لزوم دارد.
مطالب پیشنهادی













