تاریخ گذشته‌اش تاریخ نیست

سریال تاسیان همان مستند تونل زمان است به‌علاوه یک درام شکل نگرفته عاشقانه! کارگردان لنز دوربین را در جایی کار گذاشته و اصلاً کار ندارد تاریخ چیست؟ حقیقت چیست و انقلاب چرا شکل گرفته است؟ بلکه قصد دارد به ما بگوید همه چیز درست بود.

  • ۱۴۰۴-۰۵-۰۶ - ۲۳:۳۱
  • 42
تاریخ گذشته‌اش تاریخ نیست

تاسیان و کارتون فوتبالیست‌ها

تاسیان و کارتون فوتبالیست‌ها
سیدجواد نقویسیدجواد نقویخبرنگار

هر اثر هنری، ناظر به آینده هدفی دارد. وقتی کاری درباره گذشته شکل می‌گیرد، قصد دارد بگوید آنچه ما نبودیم و شکل گرفت چه میزان در امروز ما نقش دارد؟ و اینکه از امروز خودمان فاصله بگیریم و به سمت مطلوب حرکت کنیم هم ناظر به فهم ما از گذشته است. یعنی این گذشته است که آینده ما را می‌سازد و هر آنچه فهم ما از گذشته بهتر باشد آینده درخشان‌تر است.
بعد از پایان سریال «تاسیان» موجی مجدد از حسرت به همراه نمادگرایی مجدد باب شد که سعی می‌کرد به ما نشان دهد در گذشته رؤیایی زیست کردیم و عده‌ای چپ و مذهبی باعث شدند ایران از پیشرفت عقب بماند. اگر آن چپ‌ها و مذهبی‌ها و آن متینگ‌ها نبودند، امروز ما شرایط خوبی داشتیم! در واقع این نگاه به تاریخ ذیل اُتوپیا نوستالژیک شکل می‌گیرد. در مقابل اتوپیا نوستالژی نوعی دیگر از اُتوپیا وجود دارد به نام آرمان‌گرایی واقع‌گرا که سه هدف دارد؛ بازخوانی گذشته برای حال؛ درک شرایط حال؛ و ساخت آینده. به نظر ‌می‌رسد امروز ایران و فردای ایران دعوای این دوشکل اتوپیا است.

اُتوپیای اول نماینده سریال تاسیان

سریال تاسیان همان مستند تونل زمان است به‌علاوه یک درام شکل نگرفته عاشقانه! کارگردان لنز دوربین را در جایی کار گذاشته و اصلاً کار ندارد تاریخ چیست؟ حقیقت چیست و انقلاب چرا شکل گرفته است؟ بلکه قصد دارد به ما بگوید همه چیز درست بود؛ حتی ساواکی‌ها هم افراد وطن‌پرستی بودند و سرکوب نمی‌کردند. هیچ مشکلی وجود نداشت تا آنکه عده‌ای افراطی این نظم را تخریب کردند و این تخریب بود که ایران و ایرانیان را عقب انداخته و امروز ما، حاصل این اتفاق است! این نمایندگی چهار مشکل دارد:

1- تاریخ گذشته‌اش تاریخ نیست: نوعی نوستالژی است که به فروش می‌رسد و درک تاریخی ایجاد نمی‌کند؛ گویی هیچ نزاع و مسئله تاریخی در دهه‌های سی و چهل و پنجاه نبوده است و ما با یک واقعیت ساده و سفید و تمیز از تاریخ روبه‌رو هستیم!

2- ایران در نقطه خنثی است: در نوستالژی فروشی این سریال، اصلاً توجه ندارد ایران در دوره پهلوی کجاست و چرا اعتراض‌ها شکل می‌گیرد و اصلاً چرا میلیون‌ها انسان در خیابان‌ها هستند؟ در واقع مسئله سریال ایران در نقطه خنثی شده و فانتزی است تا واقعیت؛ تحولاتی مثل کودتای ۱۳۳۲ و یا شکل اصلاحات ارضی، سرکوب شدید جامعه و فشار اقتصادی شدید و... همه و همه نشان می‌دهد انقلاب و دهه ۵۰ در نقطه و لحظه خنثی نیست و حاصل چند دهه اشتباهات راهبردی است و فقط ذهن نوستالژی‌زده اینگونه برخورد می‌کند.

3- ایران امروز خطای ایده انقلاب است: تصوری که ایران امروز صرفاً به جهت آنکه انقلاب شکل گرفته، ایجاد شده است. این تصور درکی از صد‌ها تغییر بزرگ و اینکه در داخل هم دوره‌های مدیریتی مختلفی وجود داشته، ندارد. اصلاً ایران امروز را نمی‌شود محصور در چند اتفاق کرد بلکه خود انقلاب حاصل درک حداقل صد سال دگرگونی در کشور است و این فهم ساده‌اندیش نوستالژی‌زده است که امروز را محدود به انقلاب می‌کند! انقلاب دگرگونی وسیعی به وجود آورد اما امروز آنچه در حال حرکت است صرفاً به لحظه انقلاب ربط ندارد، بلکه سیر تحولات و حتی بسیاری موارد خلاف ایده انقلاب هم بوده که امروز را شکل داده است و برای مثال در سه دهه اخیر ما در ساختار سیاست‌گذاری خودمان از افکاری ۱۸۰ درجه متفاوت استفاده کردیم که خیلی به لحظه انقلاب هم ربط ندارد!

4- بی‌توجهی به آینده ایران؟ این درک نوستالژی‌زده که صرفاً حسرتی در گذشته است هیچ در آینده ندارد؛ و صرفاً نوعی ماتم و بُهت را ترویج می‌کند که مخالف فکر و هدف در آینده است و فقط دوست دارد در نوستالژی خودش به نوعی لذت‌جویی برای حال فکر کند و ایران و آینده ایران را هیچ کمکی نمی‌کند و نوعی سوگ منفعل و نیهیلیسمی است که ترویج می‌شود.

اُتوپیای واقع‌گرا به نمایندگی کارتون فوتبالیست‌ها

کارتون فوتبالیست‌ها که طرح آن رسیدن به رؤیای بزرگ در فوتبال بود به نوعی طرحی بود برای آنکه ژاپن و فوتبال ژاپن بتواند از یک صحنه نرمال به یک ماجراجو در واقعیت بدل شود. ژاپنی‌ها در هنگامی که این کار شروع شده بود حتی در فوتبال آسیا هم قدرتی نبودند؛ اما همین کارتون باعث شد اتوپیای واقعی در فوتبال ژاپن که نشئت گرفته از صحنه ژاپن پسا جنگ بود شکل بگیرد.

1- پایان نوستالژی: ژاپنی‌ها جنگ سخت و وحشتناکی را تجربه کرده بودند؛ غم و عقب‌ماندگی زیادی را دریافت کرده بودند برای همان تصمیم گرفتند ناظر به آینده فکر کنند و این درک را نه در ذیل گذشته با شکوه و واقعی که داشتند دنبال نکردند که صرفاً حسرت باشد، آن‌ها پی بردند برای بازگشت به شکوه باید از خطر نوستالژی فرار کرد.

2- قصه واقعی تعریف کردن: به جای آنکه به گذشته توهمی فکر کنند؛ تصور کردند که با سخت‌کوشی در حوزه‌های گوناگون می‌شود پیشرفت کرد. فقط کافی است به جای ایستایی تلاش را ناظر به آینده طرح کرد و تخیل جمعی را به آینده هدایت کرد. برای همان در کارتون فوتبالیست‌ها نشان دادند اولاً پیشرفت زمانبر است و احیای خود نیز به همبستگی احتیاج دارد و همه در یک کشور یکسان موفق نیستند و هنگامی موفقیت شکل می‌گیرد که اتحاد و تلاش وسیع باشد. با این کارتون به نوجوانان و جوانان نشان دادند آینده را شما می‌سازید اگر اتوپیک فکر کنید اما واقعی رفتار کنید در این کارتون آنچه اتوپیا است قهرمانی در جهان است؛ اما برای قهرمانی در جهان باید در جهان واقعی تلاش کرد؛ این همان تفاوت و نزاع اتوپیای نوستالژیک و آرمان‌گرایی واقع‌بین است.

3- آینده در دل تاریخ و فهم تاریخی است نه فهمی نوستالژیک: در کارتون فوتبالیست‌ها دیالوگ‌های زیادی از گذشته سخت و تجربه گذشته وجود دارد که مبنی بر آنکه تلاش امروز شما آینده ما را می‌سازد و آینده ما به علت آنکه در گذشته ما تجارب خود را به خودآگاهی تبدیل کردیم شکل می‌گیرد؛ در نتیجه درک از تاریخ است که آینده را شکل می‌دهد نه رویکرد افراطی و نوستالژی به تاریخ!

نتیجه‌گیری

ما در واقع در لحظه حساسی برای آینده ایران هستیم، هرنوع درک نوستالژیک از تاریخ ما را از آینده و ساخت آن دور می‌کند و تنها راه‌حل توجه به اتوپیای واقع‌گراست.

نظرات کاربران