بیانیۀ ۱۹۱ چهرۀ دانشگاهی اصول‌گرا، اصلاح‌طلب و مستقل دربارۀ بایسته‌های دفاع میهنی

حفظ و گشودن چتر همبستگی ملی در دفاع میهنی با فرماندهی مشترک واحد، توجه به عوامل کلان‌ساختاری ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک در تمهید آمادگی برای همه سناریو‌ها، فوریت خلق رضایت عمومی در چهارچوب اصلاحات واقع‌نگرانه و ضرورت مقاومت در مقابل تعلیق کار و زندگی، عناوین این چهار بایسته را تشکیل می‌دهند.

  • ۱۴۰۴-۰۵-۰۴ - ۱۰:۰۱
  • 10
بیانیۀ ۱۹۱ چهرۀ دانشگاهی اصول‌گرا، اصلاح‌طلب و مستقل دربارۀ بایسته‌های دفاع میهنی

روز ایستادن پای ایران است

روز ایستادن پای ایران است

۱۹۱ نفر از دانشگاهیان و فعالان اجتماعی و سیاسی و فرهنگی در طیف وسیعی از نیرو‌های سیاسی و فکری متکثر با انتشار بیانیه‌ای به چهار بایسته برای حفاظت از ایران و همبستگی ملی در شرایط شکنندگی آتش‌بس پرداختند. حفظ و گشودن چتر همبستگی ملی در دفاع میهنی با فرماندهی مشترک واحد، توجه به عوامل کلان‌ساختاری ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک در تمهید آمادگی برای همه سناریو‌ها، فوریت خلق رضایت عمومی در چهارچوب اصلاحات واقع‌نگرانه و ضرورت مقاومت در مقابل تعلیق کار و زندگی، عناوین این چهار بایسته را تشکیل می‌دهند.
در میان امضاکنندگان نام‌هایی همچون: ماشاءالله شمس‌الواعظین، بیژن عبدالکریمی، محمد درویش، حمیدرضا جلائی‌پور، احسان خاندوزی، الیاس حضرتی، علی سرزعیم، محسن بهاروند، محسن یزدان‌پناه، محمدرضا جوادی‌یگانه، محمدمهدی مجاهدی، محمدرضا جلائی‌پور، علی باقری، علی صناعی، علی مروی، صادق امامیان، مجید شاکری، علی آردم، بهاره آروین، محمد مروتی، رضا نصری، علی نصری، نسیم نوروزی، سیدجواد میری، میلاد گودرزی، مصطفی زمانیان، سجاد صفارهرندی، اسماعیل گرامی‌مقدم، علی نصیری‌اقدم، کمیل قیدرلو، مسعود شادنام، محمدامین صمیمی، ابراهیم اسکافی، جعفر خیرخواهان، نادر صدیقی، برزین جعفرتاش، حجت نظری، مازیار بالایی، سعید نورمحمدی، دیاکو حسینی، محمدرضا داوودالحسینی، رضا تهرانی، فرشید گلزاده، محمد عطریانفر، محمدحسین نعیمی‌پور، علی هنری، محمدامین نیکجو، امین کاوه‌ای و مرضیه آذرافزا دیده می‌شود. 

به نام خدای مهربان و عادل
مردم عزیز ایران! نیرو‌های اجتماعی و سیاسی هم‌وطن! 
جنگ تحمیل‌شده‌ دوازده‌روزه، قدرت و تمامیت ایران عزیز ما را نشانه گرفته بود. در عین توفیق در تحمیل آتش‌بس به متجاوز و حفظ ایران، در این دفاع میهنی بیش از هزار شهید و جان عزیز، اعم از سربازان وطن و هم‌وطنان غیرنظامی و بخشی از قوای نظامی ایران از دست رفت و درمقابل نیز لطماتی سنگین به دشمن متجاوز و دکترین امنیتی مصونیت‌محورش وارد شد. متجاوزِ به ایران، دشمن اشغالگری است که بزرگ‌ترین نسل‌کشی و پاک‌سازی قومی قرن را مرتکب شده و با پشتیبانی شمالِ جهانی ابایی از نقض همه‌ قواعد و هنجار‌های بین‌المللی و اخلاقی ندارد. در شرایط شکنندگی آتش‌بس و احتمال تداوم تلاش متجاوزان برای انواع تهدید و تضعیف ایران، توجه به چهار بایسته برای حفاظت از ایران و دفاع میهنی ضروری است. 

1- حفظ و گشودن چتر همبستگی ملی در دفاع میهنی با فرماندهی مشترک واحد و پرهیز از «سرزنش قربانی»: آنچه در زمان جنگ به یاری نیرو‌های دفاعی کشور آمد همبستگی خودجوشی بود که میان گروه‌های مختلف مردم برای دفاع در مقابل متجاوز شکل گرفت. کم نبودند افرادی که در مناسبات و حکمرانی داخلی هزینه داده بودند، اما با تمام وجود در کارزار دفاع میهنی وارد میدانِ بسیجِ همبستگی شدند. بدین‌سان همبستگی‌ای شکل گرفت که گروه‌های متنوع را در دفاع از میهن هم‌صدا کرد. باید این همبستگی هم از طرف حکمرانان و هم از طرف بازیگران سیاسی حفظ و فراگیرتر شود.
باید از دوقطبی‌سازی در این فضای پس از آتش‌بس دوری کرد. نباید این همبستگی به نفع گروهی خاص مصادره شود. از سوی دیگر، روایت‌هایی که درنهایت در قالب «سرزنش قربانی» سیاست‌های ایران را عامل جنگ می‌خواند و واقعیت تجاوزکاری دشمنی جنایت‌پیشه را کمرنگ می‌کند و بعضاً در بیانیه‌هایی با نیت خیرخواهانه طرح شده است، مقدمه‌ انشقاق و نزاع داخلی و کاهنده‌ توان ایران در برابر ایران‌ستیزان است. امروز زمان ارتفاع‌گیری ملی است و نه صف‌آرایی‌های سیاست داخلی و جبهه‌سازی و تکرار مطالبات تحقق‌نیافتنی و سیاست‌ستیز. فشار جنگ باید اهرم تقویت جبهه‌ ملی و فراگیرِ دفاع میهنی شود و نه اهرم حذف بخشی از متحدان و ناممکن‌سازی توافق و همبستگی‌شان. 

2- توسعه، امنیت و مذاکره: دستگاه مذاکراتی کشور مشغول کار و تلاش خود است. باید به آن اعتماد داشت و از تحرک و ابتکارات آن پشتیبانی کرد. ضمن امید به تحقق بهترین سناریو‌ها و فرصت‌سازی برای تحققش، باید برای بدترین سناریو‌ها هم آمادگی ساخت. نباید از مذاکره گریخت، اما باید توجه داشت که مذاکرات لزوماً به این معنا نیست که طرف مذاکره از تلاش برای تضعیف ایران دست برداشته است. تجارب مختلفی در ایران و کشور‌های منطقه ازجمله کودتای ۲۸ مرداد علیه دولتی ملی که به دنبال تعامل با غرب بود تا تسلط مبتنی بر زور بر منابع نفتی کشور‌های مختلف منطقه نمونه‌های گویایی‌ست که نشان می‌دهد اِعمالِ حاکمیت مستقل بر منابع و سرنوشت کشور‌ها می‌تواند در بستر تاریخی خود از موانع تأمین منافع قدرت‌های جهانی تلقی شود. توسعه اقتصادی برخی کشور‌های شرقی و جنوب جهانی در تعامل با قدرت‌های غربی را نیز نمی‌توان صرفاً محصول توانمندی آن‌ها در مذاکره موفق و تفاهم با قدرت‌های غربی دانست، بلکه عوامل مختلف ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک نقش مهمی در آسان‌سازی یک بازی همراستا با منافع قدرت‌های غربی ایفا کرده است که در ژئوپلیتیک غرب آسیا و نزدیک به اسرائیل و در کمربندِ حد فاصلِ چین تا اروپا قابل رونویسی نیست.
درواقع مدل توسعه این قبیل کشور‌ها نسخه‌ای است که موفقیت آن در تاریخ معاصر مشروط به پذیرش جایگاهی مشخص در ساختار امنیتی یک قدرت مسلط بوده است. ایران به دلیل موقعیت جغرافیایی مسیر سختی برای دفاع از یکپارچگی و قدرتش و ساختن توافق‌های توسعه‌پرور با کشور‌های منطقه و قدرت‌های جهانی دارد. تا اطلاع ثانوی ایران در دکترین امنیتی قدرت‌های غربی نه یک «متحد بالقوه» بلکه «رقیب نیازمند مهار» است. عقلانیت حکم می‌کند که برای تغییر این معادله تلاش کنیم، اما فروکاستن این زمینه ساختاری به یک «سوءتفاهمِ» قابل حل از طریق اعتمادسازی یک‌طرفه، چشم بستن بر واقعیات تاریخی و استراتژیک است. در چنین شرایطی، محتمل است که آمریکا شرط اصلی اعتمادسازی را تضعیف مؤلفه‌های قدرت سخت ایران قرار دهد. علاوه بر این، باید تا اطلاع ثانوی رابطه ویژه و مستحکم میان آمریکا و اسرائیل را به عنوان یک ثابت راهبردی در نظر گرفت. این دو، در عین این‌که می‌توانند در بعضی اهداف اختلاف نظر داشته باشند، امروز در هدف تضعیف ایران و تضمین برتری منطقه‌ای اسرائیل هم‌داستانند. این رابطه یک ائتلاف عادی نیست، بلکه ساختاری ریشه‌دار در سیاست داخلی آمریکاست که از حمایت مطلق و فراجناحی برخوردار است. 
زخم تازه‌ای که با هماهنگی این دو – علی‌رغم تظاهر به اختلاف نظر - بر پیکر ایران وارد شد، به روشنی نشان می‌دهد که «اطمینان» به ایجاد شکاف در این ائتلاف از طریق دیپلماسی، یک خطای راهبردی است. با این وجود، هدف‌گیری هر حد از شکاف بیشتر میان این دو ارزش راهبردی دارد. بنابراین، هرگونه تعامل باید با هوشیاری کامل و با فرض بدترین سناریو و تداوم این ائتلاف دنبال شود و طرح‌های بدیل برای هر سناریویی آماده باشد. در این فرض، امنیت برای کشوری با موقعیت ژئوپلیتیک ایران با اعتمادسازی یک‌جانبه حاصل نمی‌شود. مسیر ایجابی و واقع‌نگرانه، تقویت هم‌زمانِ همه مؤلفه‌های قدرت ملی ایران - نظامی، اقتصادی، دیپلماتیک و رضایت عمومی شهروندان - و دستیابی به امنیت مبتنی بر انواع بازدارندگی معتبر است و طراحی ائتلاف‌ها و بازی‌های برد-برد جدید در منطقه. در سایه چنین امنیتی است که می‌توان فضای باثباتی برای توسعه و اصلاحات اقتصادی و سیاسی فراهم کرد. این بازدارندگی ترکیبی، هدف نیست، بلکه پیش‌نیاز و ابزاری ضروری برای رسیدن به همان توسعه فراگیر و ثباتی است که همه ما خواهان آن هستیم. 

3- فوریت خلق رضایت عمومی در چهارچوب اصلاحات واقع‌نگرانه: در طول سال‌ها لیستی از انواع اصلاحات ساختاری توسط دغدغه‌مندان طرح شده اما عمدتاً به نتیجه نرسیده است. امروز چه باید کرد؟ برای پاسخ به این سؤال هم باید به چرایی بی‌نتیجه بودن تلاش‌های قبلی اندیشید و هم به وضعیت بسیار خاص جنگی. نظام اقتصادی-اجتماعی امروز متشکل از نهاد‌ها و ذی‌نفعان گوناگون است. انتظار اصلاحات باید واقع‌نگرانه باشد: ساختن دستاورد‌های پرشمار کوچک و بزرگ کردن آن‌ها؛ ازجمله تلاش برای بازگشت مرجعیت رسانه‌ای به رسانه ملی و ارتقای حکمرانی در فضای مجازی (که اقتضای کاهش نارضایتی و تهدید‌های امنیتی است). امروز به‌جای مطالبه‌ بی‌حاصل اصلاحات بزرگ، دفعی، کلی و نشدنی و تبدیل آن‌ها به مناقشه سیاسی، باید از نیروی آزادشده از جنگ برای ساختن توافق‌های حل مسئله‌ای و دستاورد‌های ممکن بهره برد. هم در تقویت توان دفاعی کشور و هم در اصلاح امور اقتصاد و هم در اصلاح رابطه‌ دولت و ملت. 

4- مقاومت در مقابل تعلیق کار و زندگی: یکی از اهداف بزرگ جنگ، تحمیل وضعیت تعلیق و نااطمینانی و بی‌ثباتی و بی‌افقی به کشور است، به نحوی که انگیزه‌ زندگی و کار و خلق ثروت و قدرت از بین برود، مصرف کالا‌های بادوام و خدمات سقوط کند و چرخه‌های اقتصادی متوقف شود. آسیب‌های این اثرِ انتظاری بیش از آسیب‌های جنگ مفروضی است که می‌تواند در آینده رخ دهد. در این شرایط «مقاومت در مقابل تعلیق»، «بازگشت به زندگی» و کمک به «خلق افق‌های روشن» که برای مردم ایران و کشور‌های منطقه وجدآور باشد یک ضرورت همگانی است؛ از سیاست‌های اقتصادی محرک تقاضا تا کنش‌های اجتماعی برای حفظ روند کار مولّد و روح زندگی در ایران. 

متن کامل این بیانیه را در روزنامه فرهخیتگان بخوانید

نظرات کاربران