فقدان شفافیتدر پلتفرمهای ایرانی، میزان تماشای یک اثر تقریباً هیچگاه منتشر نمیشود. نبود این شفافیت باعث شده مخاطبان، منتقدان و حتی سازندگان نتوانند ارزیابی درستی از موفقیت یا شکست آثار داشته باشند. تلویزیون هم مدتی است که آمارهای منظم مخاطبانش را شفاف نکرده است!
چرا صداوسیما آمار مخاطبانش را نمیگوید؟

«۱۰ سریال برتر نتفلیکس» یا «محبوبترین سریالهای سال نتفلیکس» از عناوینی است که هر چند وقت یکبار با یک سرچ ساده در این پلتفرم پیدا میشود؛ فهرستهایی که فقط اسم سریالها را نمیگویند، بلکه تعداد بازدید و ساعات تماشای آنها را هم دقیق نشان میدهند. چیزی که در پلتفرمهای ایرانی هنوز حتی یکبار هم ندیدهایم! در دنیای امروز، پلتفرمهای پخش آنلاین دیگر فقط به چشم سرگرمی دیده نمیشوند، بلکه چرخه اقتصادی و تأثیر فرهنگیای که دارند آنها را بیش از پیش مهمتر کرده. پلتفرمهای ایرانی که با شعار «ما هم میتوانیم»، پا به میدان گذاشتند، تلاش کردند مسیری مشابه را طی کنند؛ مسیری که با پخش محتوای آرشیوی شروع شد و حالا به مرحله تولید و سرمایهگذاری رسیده است. با این حال، تفاوتها کمکم آشکار شد، چه در کیفیت تجربه کاربری، چه در سیاستهای درآمدی، و همچنین در شفافیت عملکرد! وقتی نتفلیکس با افتخار آمار درآمد، بازدید و جریان نقدیاش را منتشر میکند، سکوت پلتفرمهای داخلی درباره بازدید و چرخه مالیشان، پرسشهای مهمی را به ذهن میآورد. در این گزارش، رشد نتفلیکس و سریالهای پربازدیدش را بررسی میکنیم و در کنارش نگاهی داشتیم به مسیر پلتفرمهای ایرانی که چرا چرخه شفافیت را جدی نمیگیرند، البته فقط این شفافیت منحصر به پلتفرمها نیست، تلویزیون هم مدتی است که آمارهای منظم مخاطبانش را شفاف نکرده است!
مسیر رشد نتفلیکس
نتفلیکس یکی از غولهای پلتفرمهای پخش آنلاین فیلم و سریال، روز پنجشنبه ۱۷ جولای ۲۰۲۵ و بعد از بسته شدن بازارهای مالی، اعلام کرد که درآمدش در سهماهه دوم سال ۱۶ درصد بیشتر از همین بازه در سال گذشته بوده. این رشد باعث شد مدیران شرکت پیشبینی قبلیشان نسبت به کل درآمد سال ۲۰۲۵ را افزایش دهند.
بر اساس گزارش یک شرکت تحلیل مالی به نام LSEG، درآمد نتفلیکس در این فصل به 11.08 میلیارد دلار رسیده؛ این میزان، کمی بیشتر از پیشبینی قبلی والاستریت که 11.07 میلیارد دلار بود. از طرفی دیگر سود خالص شرکت هم رشد زیادی داشته: از 2.1 میلیارد دلار در سال گذشته، به 3.1 میلیارد دلار در سال جاری رسیده؛ یعنی سود هر سهم از 4.88 دلار به 7.19 دلار افزایش پیدا کرده.
نتفلیکس در بیانیهای سه دلیل برای این رشد آورد: افزایش تعداد کاربران جدید، بالا رفتن قیمت اشتراکها و رشد تبلیغات در پلتفرم. در کنار این دلایل، پایین آمدن ارزش دلار در مقایسه با ارزهای دیگر هم یکی از عوامل تأثیرگذار اشاره شد؛ چون وقتی دلار ضعیفتر میشود، درآمد نتفلیکس در کشورهای دیگر ارزش بیشتری پیدا میکند.
با توجه به این شرایط و سود جدید، نتفلیکس پیشبینیاش را عوض کرد و درآمد سالانهاش را بین 44.8 تا 45.2 میلیارد دلار اعلام کرد؛ این عدد قبلاً بین 43.5 تا 44.5 میلیارد دلار اعلام شده بود.
نتفلیکس همچنین از عملکرد خوبش در بخش جریان مالی صحبت کرد. در این فصل میزان پول نقدی که از فعالیتهای عملیاتیاش به دست آورده، به 2.4 میلیارد دلار رسیده که ۸۴ درصد بیشتر از سال گذشته شده. شاخص مهم دیگر، یعنی جریان نقدی آزاد هم با ۹۱ درصد رشد به 2.3 میلیارد دلار رسید. جریان نقدی آزاد نشان میدهد که شرکت بعد از پرداخت همه هزینهها، چقدر پول در اختیار دارد؛ به بیانی دیگر همان پول نهایی که میماند. همین موضوع باعث شده که نتفلیکس انتظار خود از این شاخص برای کل سال را از «حدود ۸ میلیارد دلار» به ۸ تا 8.5 میلیارد دلار افزایش دهد.
در کنار همه اینها، نتفلیکس به حاشیه سود عملیاتی 34.1 درصدی هم اشاره کرده. این یعنی از هر دلاری که درآمد داشته، حدود ۳۴ سنت آن سود عملیاتی بوده. این عدد نسبت به فصل قبل حدود ۳ درصد و نسبت به سال گذشته نزدیک به ۷ درصد رشد داشته. با این حال، شرکت هشدار داده که در نیمه دوم سال ممکن است این رقم پایینتر بیاید؛ چون در آن بازه، هم هزینه ساخت محتوا بیشتر میشود و هم خرج تبلیغات و بازاریابی بالا میرود.
یک نکته قابل توجه این است که نتفلیکس برای دومین فصل پیاپی آماری از تعداد کاربرانش منتشر نکرده. این تصمیم بهنظر تحلیلگران نشانهای است از اینکه شرکت بیشتر تمرکزش را گذاشته روی اعداد مالی مثل سود، جریان نقدی و درآمد تبلیغاتی.
در نهایت با وجود اینکه سهام نتفلیکس بعد از این گزارش حدود ۱ درصد افت کرد، اما آینده روشن به نظر میرسد. فصل دوم سریال پرطرفدار «چهارشنبه»، قسمت پایانی «چیزهای عجیب»، «گیلمور خوشحال ۲» و فیلم جدید گییرمو دلتورو با عنوان «فرانکنشتاین»، از جمله برنامههایی هستند که میتوانند موفقیت نتفلیکس را در ادامه سال تضمین کنند.
10 سریال محبوب نتفلیکس چه میگوید؟
همه جا فهرستهایی از محبوبترین سریالها دیده میشود؛ بعضی بر اساس نظر منتقدها، بعضی براساس رأی کاربران و خیلی وقتها هم فقط سلیقه نویسنده! اما وقتی پای نتفلیکس وسط است، چه منبعی معتبرتر از خودِ نتفلیکس؟ برای اینکه بفهمیم واقعاً کدوم سریالها بیشترین تماشا را داشتند، بهتر است مستقیماً سراغ آمار رسمی از خود پلتفرم برویم. در این آمار، نام 10 سریال محبوبی که در سالهای مختلف نمایش داده شده، براساس میزان بازدید ثبت شده.
در صدر این لیست پرطرفدار، سریال «چهارشنبه» (Wednesday) جا خوش کرده؛ داستانی با محوریت ونزدی آدامز، دختری مرموز از خانواده معروف آدامز که با چاشنی فانتزی تاریک، طنز، معما و حالوهوای نوجوانانه، حسابی دل مخاطبان را برده. حتی اگر خود سریال را ندیده باشید، احتمالاً با نوجوانهایی روبهرو شدهاید که لباس مشکی میپوشند و آهنگهای غمانگیز گوش میدهند؛ الهامگرفته از همین شخصیت. چهارشنبه با بیش از ۲۵۲ میلیون بار تماشا نهتنها محبوبترین سریال این فهرست، بلکه پربینندهترین تولید تمام تاریخ نتفلیکس است.
در جایگاه دوم فهرست، سریالی با نام «نوجوانی» (Adolescence) قرار دارد که ۱۴۶ میلیون بار تماشا داشته است. اگرچه اطلاعات زیادی از این عنوان در دست نیست و ممکن است برای برخی مخاطبان ناآشنا باشد، اما حضورش در رتبه دوم نشان میدهد که داستانهای مربوط به نسل نوجوان، آن هم با نگاهی واقعیتر و نزدیکتر، تا چه اندازه برای مخاطب جهانی جذاب شدهاند.
در جای دیگری از این فهرست، نام آشنای «چیزهای عجیب» (Stranger Things) دو بار دیده میشود؛ مجموعهای علمی–تخیلی با طعم هیجان، ترس و نوستالژی دهه ۸۰. داستانی درباره دوستیهای نوجوانانه، دنیای زیرین، موجودات مرموز و نبرد با ناشناختهها. فصل چهارم این سریال با بیش از ۱۴۰ میلیون بازدید در رتبه سوم قرار گرفته و فصل سوم هم با حدود ۹۴ میلیون بار تماشا، رتبه دهم را به خود اختصاص داده. این حضور دوگانه نشان میدهد که مخاطبها همچنان برای دنیای پررمزوراز «چیزهای عجیب» وقت میگذارند و با هر فصل بیشتر به آن دل میبندند.
در رتبه چهارم این فهرست، سریال جنجالی «دامر: هیولا: داستان جفری دامر» (Dahmer – Monster: The Jeffrey Dahmer Story) قرار دارد؛داستانی بر اساس واقعیت درباره یکی از مشهورترین قاتلان زنجیرهای تاریخ آمریکا. سریالی که هم با جزئیات تکاندهندهاش تماشاگر را شوکه میکند و هم با روایت روانشناختیاش کنجکاویها را بیدار. «دامر» با بیش از ۱۱۵ میلیون بار تماشا، نشان میدهد که علاقه به ژانر «جنایت واقعی» همچنان در اوج است.
«بریجرتون» (Bridgerton) هم با حضور دو فصل در میان ۱۰ سریال برتر، ثابت میکند که درامهای عاشقانه تاریخی هنوز هم طرفداران زیادی دارند. فصل اول این مجموعه که بیش از ۱۱۳ میلیون بار دیده شده، در جایگاه پنجم قرار دارد و فصل سوم آن هم با ۱۰۶ میلیون بار تماشا در جایگاه هفتم ایستاده. فضای اشرافی لندن قرن نوزدهم، لباسهای مجلل و رمز و رازهای خانوادگی، وقتی با نگاهی مدرن و کارگردانی پرزرقوبرق روایت شود، تبدیل به محصولی میشود که نتفلیکس بارها روی آن سرمایهگذاری میکند.
در رتبه ششم، سریال تحسینشده «گامبیت ملکه» (The Queen’s Gambit) قرار دارد؛ روایتی از نبوغ و تنهایی یک دختر نابغه در دنیای شطرنج. این مینیسریال با ۱۱۲ میلیون بار تماشا، مخاطبها را به دهه ۶۰ میلادی میبرد؛ جایی که بث هارمون، شخصیت اصلی داستان، با اعتیاد، فشار رقابت و خاطرات گذشتهاش روبهروست. ترکیبی از بازی درخشان، طراحی صحنه چشمگیر و شخصیتپردازی عمیق که تبدیل به یکی از غافلگیرکنندهترین موفقیتهای نتفلیکس شد.
«مامور شب» (The Night Agen)، نماینده ژانر اکشن–سیاسی، با بیش از ۹۸ میلیون تماشا در رتبه هشتم لیست قرار گرفته. قصهای پرکشش از یک مأمور FBI که درگیر توطئهای بزرگ در دل دولت میشود. ریتم سریع، تعلیقهای شبانه و قهرمانی که خلاف انتظارها عمل میکند، از این سریال یک انتخاب محبوب ساخته است.
کمی پایینتر، در جایگاه نهم، «من را یک بار گول بزن» (You Are So Not Invited to My Bat Mitzvah) قرار دارد؛ کمدی نوجوانانهای با فضای ساده و خانوادگی که بیش از ۹۰ میلیون بار دیده شده. داستانی درباره دو دوست صمیمی و ماجراهایی پر از خنده و لحظههای بامزه. این سریال یادآور این نکته است که لازم نیست همیشه پیچیده و پرزرقوبرق باشی تا محبوب شوی، گاهی یک داستان ساده و صادقانه، بهتر جواب میدهد.
در نهایت، از این ترکیب و تنوع میتوان نتیجه گرفت که مخاطب امروز، بیش از هر زمان دیگری به دنبال تجربههای متفاوت، قصههای تازه و تنوع ژانری است. دیگر نمیتوان با یک فرمول واحد همه را راضی نگه داشت، بعضیها داستانهای جنایی دوست دارند و بعضیهای دیگر عاشقانه. حتی برخی سریالهای چند فصلی با تعداد قسمتهای زیاد را میپسندند و بعضیها دنبال سریالهای کوتاهی هستند که یک موضوع جذاب را سریع روایت کند. همهی اینها نشان میدهد که یک کمپانی سازنده و پخشکنندهای مانند نتفلیکس باید به تمام سلایق و خواستهها توجه کند.
درسی که پلتفرمهای ایرانی باید بگیرند
آیا میدانید ایده ساخت پلتفرمهای ایرانی از کجا آغاز شد؟ راستش، من هم دقیق نمیدانم و شاید چندان هم مهم نباشد. اما میتوان حدس زد در روزهای آغازین دهه ۹۰، زمانی که پلتفرمهای جهانی یکییکی سر برمیآوردند و مشغول پخش محتوا بودند، برخی در ایران هم با خود گفتند «ما هم باید یکی داشته باشیم! » همین شد که جرقه ساخت پلتفرمهای داخلی زده شد. نکته اینجاست که مسیر رشد آنها، تا حد زیادی شبیه نمونههای خارجی پیش رفت؛ از پخش ساده محتوای موجود شروع کردند و رفتهرفته وارد مرحله مهمتری شدند: سرمایهگذاری و مشارکت در تولید محتوا. این روند نشان میدهد که ایده «ما هم میتوانیم» فقط یک شعار نبود، بلکه آغاز راهی برای ساختن زیرساختی بومی در دنیای سرگرمی دیجیتال بود. اما با گذر زمان، تفاوت میان پلتفرمهای داخلی و خارجی کمکم آشکار شد. هرچند در هر دو مدل، پرداخت هزینه و خرید اشتراک بهعنوان یک اصل مشترک وجود دارد، اما میزان این پرداختها تفاوت چشمگیری دارد. این تفاوت، مخصوصاً وقتی پای تبلیغات وسط میآید، بیشتر خودش را نشان میدهد. یکی از پررنگترین نقدهایی که کاربران به پلتفرمهای ایرانی وارد کردهاند، حجم بالای تبلیغات در محتوای پولی است. بسیاری با این جمله که «ما پول ندادیم تا تبلیغ ببینیم»، اعتراضشان را بیان کردند. در پاسخ به همین اعتراضها، فیلیمو بهتازگی دو نوع اشتراک متفاوت را روی سایت خود ارائه کرده تا شاید کمی از این نارضایتی بکاهد که البته تفاوت قیمتی این دو نوع، خود موضوع قابل توجهی بود!
اما یکی از جدیترین نقدهایی که هنوز پابرجاست، شفاف نبودن میزان بازدید محتوا و وضعیت مالی پلتفرمهاست. در حالی که میزان تماشای یک اثر، مهمترین شاخص برای تشخیص میزان محبوبیت آن محسوب میشود، در پلتفرمهای ایرانی این اطلاعات تقریباً هیچگاه منتشر نمیشود. نبود این شفافیت باعث شده مخاطبان، منتقدان و حتی سازندگان نتوانند ارزیابی درستی از موفقیت یا شکست آثار داشته باشند، مگر زمانی که یک سریال رکوردی بزند که همان هم با بالا و پایین کردن آمارهای مبهم همراه است.
این انتظار، نهفقط از پلتفرمهای خانگی، بلکه از صداوسیما هم وجود دارد. البته سازمان صداوسیما گهگاهی برای برخی برنامهها آمارهایی از رضایت مخاطبان منتشر میکند، اما نکته مغفول اینجاست که این درصد رضایت از بین چند نفر سنجیده شده؟ بدون دانستن این عدد، آمار رضایت معنای خاصی ندارد. شاید آخرین نمونه واقعی و مورد اعتماد در این زمینه، سریال «پایتخت» باشد؛ مجموعهای که طی سالهای گذشته جای خالیاش حسابی حس شده و با توجه به شناخت و محبوبیتی که در بین مردم پیدا کرده بود، استقبال از آن هم موضوعی کاملاً قابلپیشبینی بود.
مطالب پیشنهادی













