
فیلمهایی که از دوربینهای مداربسته برخی مغازهها منتشر شده بود، نشان میدهد که هرکدام از مغازهها به نوعی دچار آسیبدیدگی شدهاند. برخی وسایلشان بههم ریخته و شکسته شده است و برخی مغازهها هم شیشههایشان کامل خرد شده و شکسته است.
روایت خبرنگار «فرهیختگان» یک ماه پس از حادثه تجریش

احمدرضا سپهوند، خبرنگار: حوالی ساعت 15:20 روز 25 خرداد 1404 بود. مردم با وجود تمام فشار زندگی در شرایط جنگی، در خیابانهای اطراف متروی تجریش در حال زندگی بودند. علیرغم تمام شعارهای عدم حمله به مراکز غیرنظامی توسط رژیم صهیونیستی در روزهای ابتدایی جنگ، یک بار دیگر هم دروغگویی و پوچی شعارهای این رژیم آشکار شد. هدف این بار دقیقاً خانواده حاضر در ماشین و پیک موتوریهای بیگناه پشت چراغ قرمز بودند. موشک رژیم صهیونیستی به یک ساختمان شش طبقه برخورد میکند و در کمتر از چند ثانیه موشک دوم در میدان قدس و میان انبوه ماشینهای پشت چراغ قرمز فرود میآید و پیک موتوری بیگناه بر اثر انفجار چندین متر به بالا پرتاب میشود.
حالا بعد از گذشت حدود یک ماه، بین ترافیک ماشینهای پشت چراغ قرمز قدم میزنم و آن لحظه را تصور میکنم. حتی دور از تصور است که در حال زندگی عادی خود باشی و به یکباره مورد هدف موشکهای رژیم صهیونیستی قرار بگیری، آن هم در موقعیتی که اطرافت هیچ مکان نظامیای وجود ندارد و همه مردم در حال زندگی عادی خود هستند.
با مرد قصابی که در چند متری محل اصابت بود به خیابان زل میزنیم و او از اتفاق بد آن لحظه برایم روایت میکند. خبری از خرابیهای روی زمین نیست و به خوبی همهجا بازسازی شده است. اما دیوارها، شیشهها و تابلوهای مغازهها هنوز هم بعد از گذشت یک ماه از حادثه، تا حدودی نشان میدهد که در این محدوده چه اتفاقی افتاده و بر مردم این منطقه چه گذشته است. در این گزارش به سراغ شاهدان و اهالی منطقه رفتهایم تا شرح اتفاق آن روز را از زبان آنها بشنویم.
وضعیت میدان قدس شبیه به فیلمهای جنگی بود
شاگرد و صاحب عطاری که روبهروی محل انفجار اول قرار دارند، میگفتند: «حوالی ساعت سهونیم بود که آن اتفاق افتاد. ما در انبار پشت عطاری بودیم مشغول آسیاب کردن. صدای آسیاب خیلی زیاد بود، اما موج و صدای انفجار هم بسیار زیاد و سنگین بود و ساختمان به شدت لرزید. از انبار بیرون آمدیم و بلافاصله انفجار دوم اتفاق افتاد. چند ثانیهای صبر کردیم و بعدش به داخل خیابان رفتیم. صحنه عجیبی بود.
ترکشها و تکههای ساختمان محل اصابت خیابان را پر کرده بود. مثل فیلمهای جنگی چندین نفر روی زمین افتاده بودند. خیلیها آسیب دیده بودند اما زنده بودند. چند نفری هم بلافاصله از دنیا رفته بودند. ما سریع به داخل مغازه برگشتیم و جعبه کمکهای اولیه که چند باند و گاز استریل و بتادین داشت را برداشتیم و دوباره برای کمک کردن به مردم به داخل خیابان برگشتیم. برای من و شاگردم که سن کمی دارد خیلی صحنه تلخ و سختی بود.»
یکی از همسایهها میگفت: «دو نفر را دیدم که در ایستگاه اتوبوس آن حوالی، همانجا بر اثر موج و ترکشهای انفجار شهید شده بودند.» آقای آبمیوهفروش میگفت: «مغازه ما در حد فاصل انفجار اول و دوم بود. با یکی از دوستانمان در بیرون مغازه نشسته بودیم که یکباره انفجار اتفاق افتاد. دقیق در تصورم هست که موج انفجار یک پیرمرد را به دیوار کوبید و پیرمرد خدا را شکر از دنیا نرفت، اما به شدت مجروح شده بود. یک خانم دستفروش یک مقدار بالاتر از مغازه ما دستفروشی میکرد و گردو میفروخت؛ تکههای پرتاب شده انفجار به سر این خانم برخورد کرده بود و همانجا از دنیا رفته بود. خیلی فضای بدی بود. هر گوشه یک نفر روی زمین افتاده بود.»
اما تلخترین روایتها برای پوشاکفروش میدان قدس بود که شاهد محل اصابت موشک دوم بود: «لحظه انفجار خیلی لحظه بدی بود. مردم خیلی معمولی پشت چراغ قرمز منتظر سبز شدن چراغ بودند. چون که محل نشستن من در مغازه دقیقاً با اشراف کامل به محل حادثه است، با چشم خودم دیدم که انفجار، یک پیک موتوری پشت چراغ قرمز را حدود 10 متر به سمت هوا پرتاب کرد و بعدش خیلی محکم به زمین کوبیده شد. خیلی صحنه تلخ و وحشتناکی بود. سیلاب به سرعت راه افتاد و سرعت گرفت. یکی از پیکرها را سیلاب با خودش میبرد. دور میدان یک جوان نشسته بود یک گوشه و زار زار گریه میکرد. جویا شدم که چه اتفاقی افتاده و چرا تا این حد ناراحت است؟ به چند متر آن طرفتر اشاره کرد و گفت یک دختر جوان آنجا افتاده و مغزش متلاشی شده است. خیلی اوضاع عجیبی بود. بعضی ماشینها چپ شده بودند و بعضیها رویشان را آوار گرفته بود و آدمهای زیادی در آنها محبوس شده بودند.»
قصاب کنار نقطه اصابت میگفت: «لحظه انفجار کودک دوساله یکی از خانمهای محل انفجار پرتاب میشود و گم میشود. بعد از گذشتن چندین روز از انفجار، خبری از پیدا شدن بچه نشنیدهایم. برای ما که سالهاست با خون و گوشت و قصابی و سلاخی روزگارمان را سر میکنیم هم دیدن آن صحنهها خیلی ناراحتکننده بود.»
هیچ خبری از مکان نظامی در آن حوالی نبود
خانم ساکن در یکی از ساختمانهای اطراف محل اصابت موشک میگفت: «ما سالها در این منطقه زندگی میکنیم. تا جایی که به خاطر میآورم و به یاد دارم، این ساختمان نه مرکز نظامی بود و نه افراد نظامی به آن رفت و آمد داشتند.» یکی از مغازهدارهای روبهروی محل اصابت اول گفت: «این ساختمان نه محلی نظامی بود و نه ساختمان کنارش. تنها روی یکی از تابلوهایی ساختمان نوشته امور مساجد.»
اگر شبهه راجع به ساختمان اول را کنار بگذاریم و حتی بخواهیم باور کنیم که رژیم صهیونیستی به مراکز غیرنظامی حمله نمیکند و بگوییم که ساختمان نظامی بوده است، یقیناً انفجار و اصابت دوم میدان قدس را به هیچ شکلی نمیتوان شلیکی به یک مرکز نظامی در نظر گرفت. مردم پشت چراغ قرمز مردمی بیگناه و انسانهایی معمولی بودند که زندگی روزمره خودشان را انجام میدادند.
شاید محل آسیب به سرعت ترمیم شود اما ذهن حاضران محل حادثه نه
صاحب آبمیوهفروشی میگفت: «خیلی ترسیده بودیم. شبیه آخرالزمان بود. فکر کن یکباره یک انفجار تمام زندگیات را از بین ببرد. بعد از تمام شدن آن روز دیگر نیازی به حضور و کمک ما نبود. مغازه را بستیم و به خانه برگشتیم. خانه من در همین حوالی مغازه است و نه فامیلی دارم در شهرستان و نه جایی برای فرار کردن و دور بودن از تهران. شبهای اول نمیتوانستم از تصور حمله مجدد بخوابم و هرروز چند ساعت فقط به آن روز تلخ فکر میکردم. هنوز هم بعضی شبها خوابهای وحشتناکی از آن روز میبینم و با وحشت از خواب میپرم. نمیدانم این وضعیت تا کی ادامه دارد.»
بازسازی سریع میدان قدس
بعد از گذشت چند وقت که برای تهیه گزارش به محل اصابت موشکها رفته بودم، محل اصابت و اطراف آن در میدان قدس کاملاً ترمیم و بازسازی شده بود و یک چاله کوچک هم نبود. به گونهای محل اصابت را دوباره ترمیم کرده بودند که اصلاً خبری از انفجار و خرابی روی زمین نبود و فقط ردی از ترکشها روی برخی ساختمانها باقی مانده بود. پوشاکفروش میدان قدس میگفت: «چند دقیقه بعد از انفجار، بلافاصله نیروهای امدادی وارد منطقه شدند و دور تا دور میدان را بستند. تا چند روز مغازههای منطقه بسته بود. هر ساعتی از شبانهروز خودمان یا همکاران به مغازههایمان که سر میزدیم، نیروهای امدادی و خدماتی در حال تلاش برای پاکسازی و ترمیم منطقه بودند. آنها در کمترین زمان ممکن، تقریباً در چهار روز منطقه محل اصابت و اطراف آن را به حالت اول برگرداندند و مجدداً در این منطقه بعد از چند روز زندگی از سر گرفته شد و مردم و همکاران به محلهای کارشان بازگشتند و زندگی از سر گرفته شد.
مغازههای آسیبدیده فعلاً با هزینه شخصی مغازهداران سروسامان گرفتهاند
فیلمهایی که از دوربینهای مداربسته برخی مغازهها منتشر شده بود، نشان میدهد که هرکدام از مغازهها به نوعی دچار آسیبدیدگی شدهاند. برخی وسایلشان بههم ریخته و شکسته شده است و برخی مغازهها هم شیشههایشان کامل خرد شده و شکسته است. آبمیوهفروش بین محل اصابت موشک اول و دوم میگفت: «حدود 60 میلیون تومان فقط هزینه دستگاه نسکافه ما بود که بر اثر تکههای پرتاب شده از انفجار کاملاً از بین رفت. ما خودمان هزینههای بازسازی را انجام دادهایم و نمیخواهیم بابتش هزینهای از دولت دریافت کنیم.» بسیاری از مغازهها و ساختمانهای اداری هنوز بازسازی نشده و از بازسازی آنها خبری نیست. صاحب عطاری معروفی که این روزها فیلم دوربینهای مداربسته مغازهاش بسیار پربازدید بود، گفت: «همان طور که در فیلم دوربینهای مداربسته منتشرشده از مغازه ما مشخص است، تا حدود نصف مغازه بر اثر موج انفجار و و ترکشهای انفجار بههم ریخته بود و بسیاری از وسایل مغازه عملاً غیر قابل استفاده شده بود. کرکره برقی مغازه بر اثر موج انفجار از همان لحظه انفجار خراب شد و از کار افتاد. بعد از چند روز که به مغازه برگشتیم، خودمان مشغول تمیزکاری مجدد مغازه شدیم و وسایل را مرتب کردیم و به مغازه سر و سامان دادیم.
تمام هزینههای اجناس ازبینرفته و هزینههای تعمیر مغازه را خودمان پرداخت کردهایم و شهرداری فعلاً قول مساعدت داده و تا الان خبری از پرداخت نبوده است.» لوازمالتحریرفروشی کنار مغازه عطاری هم همین را میگفت: «بر اثر موج انفجار تمام شیشههای جلوی مغازه ما ریخت. موج انفجار به حدی زیاد بود که خودم هم نیم متری پرتاب شدم. خیلی شوکهکننده بود. همه وسایل توی قفسهها ریخته شده بود روی زمین و مغازه کاملاً به هم ریخته بود. دستگاه لمینت ما که جلوی مغازه بود بر اثر انفجار از کار افتاده و سوخته است. روزهای اول بنیاد مسکن به سراغ مغازههایمان آمد و چند فرم پر کردیم از میزان خسارات. چند روز بعد این مسئولیت به شهرداری واگذار شد و مسئولان شهرداری به مغازههایمان آمدند و مجدداً کاغذ بازی و گزارشنویسی را انجام دادیم و قرار شد فعلاً خودمان هزینه بازسازی را پرداخت کنیم تا بعداً فاکتور هزینهها را تحویل بدهیم و آنها پرداخت کنند.
نیروهای امدادی پرسرعتتر از قبل بودند
آقای آبمیوهفروش در مورد رسیدن سریع نیروهای امدادی میگفت: «چند دقیقه اول مردم در حال کمک کردن بودند. اما تقریباً 10 دقیقه نگذشته بود که نیروهای امدادی آتشنشانی، هلال احمر، اورژانس و پلیس خودشان را به محل حادثه رساندند و منطقه را پوشش دادند و شروع کردند به کمک کردن و کنترل اوضاع. نیروهای امدادی مجروحان را به بیمارستان شهدا انتقال میدادند و نیروهای پلیس و هلال احمر و آتشنشانی به بیرون کشیدن مصدومان و آسیبدیدگان کمک میکردند.»
مردم ایران هیچوقت یکدیگر را تنها نمیگذارند
آقای لوازمالتحریرفروش میگفت: «من تقریباً انتهای مغازه نشسته بودم. موج انفجار به حدی زیاد و سنگین بود که نیم متر پرت شدم و تا چند لحظه کاملاً گیج بود و نمیدانستم چه اتفاقی افتاده است. بعد از انفجار اول به سمت بیرون مغازه رفتم تا ببینم چه اتفاقی افتاده است که انفجار دوم هم اتفاق افتاد و یک موج جدید و ترکشهای جدید دوباره خیابان را گرفت. مثل فیلمهای جنگی شده بود و چندین نفر جلوی محل اصابت اول روی زمین افتاده بودند. چند لحظه اول همه گیج بودند، اما بعد از چند لحظه بلافاصله مردم به کمک آمدند و هر چند نفر به سراغ یک مجروح میرفتند و کمک میکردند و به وضعیت مجروحها رسیدگی میکردند تا نیروهای امدادی خودشان را برسانند.»
صاحب پوشاکفروشی محل اصابت دوم در محل میدان قدس که یکی از شاهدان عینی انفجار بود، میگفت: «صدای انفجار و موج انفجار به حدی زیاد بود که چند لحظه اول همه شوکه شده بودند و هرکسی به سمتی میرفت. اما چند لحظه بیشتر نگذشت که گروه مردم رفتهرفته بیشتر میشدند و همه مردم به سمت محل حادثه میآمدند و کمک میکردند.»
صاحب آبمیوهفروشی میگفت: «لحظه انفجار بیرون مغازه بودم. بعد از انفجار که بسیاری از مردم روی زمین بودند و خیلی از مردم در حال کمک کردن، من هم به داخل مغازه برگشتم و چند بسته آب معدنی برداشتم و برای مردم بردم. من خودم خیلی ترسیده بودم و این تنها کاری بود که از دست بنده برمیآمد.»
برخی شرکتهای خصوصی بعد از یک ماه هنوز وظایف خدمترسانی خود را انجام ندادهاند
برخی مغازهها با اشاره به اینکه امدادرسانیها و ترمیم منطقه با سرعت زیادی انجام شد، اما همچنان از خدمترسانیهای برخی ارائهدهندگان خدمات گلایه داشتند و میگفتند: «با اینکه نیروهای امدادی به سرعت وارد منطقه شدند و درنگی در بهبود اوضاع نداشتند و سریعاً کار را به اتمام رساندند، اما همچنان یکی از اپراتورهای ارائهدهنده اینترنت پرسرعت علیرغم همه تماسها و پیگیریهای روزانهای که داریم، اقدام به ترمیم فیبر نوری نکرده و هر روز ما را به واحدی دیگر از مجموعه خودشان پاس میدهد و هر دفعه پیگیریهای ما بدون نتیجه باقی میماند.»
