
دلیل پیشتازی آمریکا در رسیدن به استاندارد ناتو، در یک نگاه کلی، بودجه ناتو چند برابر نخواهد شد؛ اما صدها میلیارد دلار به آن خواهد افزود که عدد کمی نیست. آنچه آشکار است، افزایش شدید میزان بودجه نظامی میتواند منازعات نظامی را به شدت گسترش دهد.
ویژگی تحولات جدید ناتو و تهدیدهای پیشرو


ترامپ در دولت اول خود خواهان اختصاص 2 درصد از تولید ناخالص داخلی کشورهای ناتو به بودجه نظامی بود. این عدد مربوط به توافقات ناتو بود که کشورها از اجرای آن سرباز میزدند. در دولت دوم ترامپ این عدد 2.5 برابر شده و به 5 درصد رسیده است. دولتهای غربی پس از مقاومتی کوتاهمدت در نهایت در برابر دولت جدید آمریکا تسلیم شده و به سرعت رسیدن به سطح 5 درصد را در دستور کار قرار دادند.
آمریکا خود به تنهایی نیمی از بودجه نظامی جهان را در اختیار دارد و علاوه بر این کشور، دولتهای ثروتمندی مانند انگلیس، فرانسه، آلمان، اسپانیا و آلمان در ناتو عضویت دارند. آمریکا هم اکنون 4.3 تولید ناخالص داخلی خود را صرف امور نظامی میکند و تنها 0.7 درصد با عدد جدید فاصله دارد، اما برخی از دولتها فاصله قابل توجهی با این عدد دارند. تعدادی از این دولتها نزدیک به یک درصد تولید ناخالص داخلی خود را به بودجه نظامی اختصاص میدهند که رسیدن به استاندارد جدید باعث افزایش 5 برابری میشود.
با این حال به دلیل پیشتازی آمریکا در رسیدن به استاندارد ناتو، در یک نگاه کلی، بودجه ناتو چند برابر نخواهد شد؛ اما صدها میلیارد دلار به آن خواهد افزود که عدد کمی نیست. آنچه آشکار است، افزایش شدید میزان بودجه نظامی میتواند منازعات نظامی را به شدت گسترش دهد.
ویژگی تحولات جدید ناتو
برنامههای ناتو برای توسعه قدرت و تحرکاتش دارای ویژگیهایی هستند که در این بخش آمدهاند.
1- گسترش همهجانبه ناتو فراتر از جغرافیا
ناتو همزمان با افزایش دولتهای عضو و همکار که به خودی خود، باعث گسترش جغرافیا و بودجه میشود، درحال عمق بخشی به تواناییهای نظامی خود در مناسبات درونی اعضا است. افزایش افراد درحال خدمت، افزایش بودجه نظامی، گسترش هماهنگی و سلاحهای دوربرد اقداماتی برای گسترش ابعاد ناتو علاوه بر گسترش جغرافیایی آن هستند.
2- فاز جدید نظامیگری و جنگافروزی ناتو
درگیرسازی روسیه در اوکراین که ناشی از طراحی برای گسترش ناتو بود، جنگافروزیهای رژیم صهیونی و حملات مستقیم آمریکا به تأسیسات هستهای ایران و حضور غیرقابل چشمپوشی ناتو در این جنگ، حکایت از ورود غرب به فاز جدیدی از نظامیگری است. در این فازها، بار دیگر قدرتهای معارض غرب، به طور مستقیم هدف توطئه قرار میگیرند.
پیادهنظامی که ناتو در افغانستان آموزش داده یا زمینههایش را ایجاد کرده بود، در جریان جنگ رژیم صهیونی با ایران، به پیاده نظام صهیونیستها در داخل ایران تبدیل شدند. این مسئله نشان میدهد افزایش بودجه و تسلیحات نظامی توسط ناتو برای ایجاد بازدارندگی نیست و تمام این موارد در میادین جنگ مورد استفاده قرار خواهند گرفت.
3- تقویت دستوری جایگاه آمریکا
آمریکا به دلیل وقوع جنگ اوکراین جایگاه محکمتری برای کنترل اروپا یافته است. نیازمندی اروپا به حمایت امنیتی واشنگتن و ادعاهای این کشور مبنی بر افزایش اهمیت جنوب شرق آسیا به جای اروپا، باعث شده تا قاره سبز مجبور به اقداماتی برای جلب توجه آمریکا شود. این اقدامات باعث شدهاند کنترل واشنگتن بر ناتو افزایش یابد.
4- گسترش اقدامات فراقارهای
ناتو در سال 2001 به افغانستان حمله کرد؛ اما این ائتلاف در جریان حمله به عراق و پس از آن دچار مشکلاتی شد. در سالهای اخیر تلاش برای توسعه رسمی و غیررسمی ناتو به شرق آسیا، باعث شده عملاً ناتو در مسیر خارج شدن از انحصار آتلانتیکی قرار گیرد. این امر از نظر گستره درگیریهای آتی مخاطراتی دارد.
تهدیدات پیش رو
1- تلاش میشود اعضای جدید که بی تجربهتر و تندتر هستند، در دشمنی بیمحاباتر عمل کنند. اظهارات ضد ایرانی اوکراین به عنوان کشوری که ناتو از نظر نظامی از آن حمایت میکند و منفی شدن نظرات فنلاند، عضو جدید ناتو، در همین راستا ارزیابی میشوند.
2- پس از روسیه، ایران در خط مقدم مقابله با ناتو قرار دارد. اگر مرز شمالی مجموعه قدرت های شرقی، در اختیار روسیه است، محور مقاومت در مرزهای جنوبی حضور دارد. این مسئله نشان میدهد ایران چه در حالت جنگ در عمق منطقه و چه جنگ مستقیم، در دل نبردها قرار گرفته است.
با این حال پیشرفت فناوری و اوجگیری منازعه باعث شده علیرغم جریان داشتن نبرد در عمق، خود ایران نیز از حملات در امان نباشد. این مسئله وضعیت جدیدی آفریده است به گونهای که ایران باید علاوه بر نقش پشتیبانیکننده، خود نیز به طور مستقیم عمل کند.
تقویت راهکارهای قدیمی ایران
ایران برای مقابله با مشکلات آینده نیازمند راهکارهایی است که در این بخش مورد بررسی قرار گرفتهاند. بیشتر این اقدامات پیش از این نیز صورت گرفتهاند و لازمه آینده آنها، تقویتشان است.
1- افزایش تولید: تولیدات نظامی باید افزایش یابند که نیازمند اختصاص بودجه است. با توجه به وضعیت اقتصادی ایران، این اقدام مناقشه برانگیز است. راه مناسب افزایش بودجه نظامی از دل تقویت اقتصاد است.
2- کاهش هزینهها: ایران تاکنون در کاهش هزینهها مناسب عمل کرده است. طی جنگ با رژیم صهیونی ایران با هزینه 92 میلیون دلاری برای پرتاب موشک و پهپاد به سرزمینهای اشغالی که باعث درخواست آتش بس از سوی رژیم صهیونی شد، 77 برابر کمتر از صهیونیستها هزینه کرد. اگر ارزانسازی سلاحهای هجومی صورت نگرفته بود، ایران برای مقابله با رژیم صهیونی که سکوی شلیک سلاحهای ناتو است، با مشکل بزرگی مواجه میشد. با این حال به دلیل افزایش افسارگسیخته تولید در ناتو و تمرکز بر سلاحهای دوربرد، چارهای جز عمقبخشی بیشتر به کاهش هزینههای تولید سلاح وجود ندارد.
3- خلاقیت در جنگ نامتقارن: غرب در راهاندازی و تقویت گروههای نیابتی و عملیاتهایی مانند «پیجرها» و «تار عنکبوت» به سمت اقدامات کم هزینه حرکت کرده است. لازم است محور مقاومت که در این امور پیشگامی و پیشتازی داشته است، به فکر توسعه قابلیتهای نامتقارن خود باشد.
4- افزایش عمق راهبردی: خنثی کردن اقدامات دشمن، نیازمند افزایش عمق راهبردی ایران است. این امر با جنگهای منطقه طی سالهای اخیر دچار چالش شد، اما تأخیر قابل ملاحظه دو ساله تا حمله به ایران و کاهش ابعاد این حمله از هراس محور مقاومت، نشان داد سیاست گسترش عمق راهبردی در خارج از مرزهای کشور، سیاست موفقی بوده است. این عمق باید افزایش یابد گرچه معنای آن، گسترش به سبک محور مقاومت در غرب آسیا نیست.
5- تقویت همکاری با دولتهای شرقی: گسترش ناتو در ابعاد عظیم تنها برای به چالش کشیدن ایران نیست و چین و روسیه اهمیت بالایی دارند. برای توقف ماشین جنگی غرب، همکاری افزونتر قدرتهای شرقی ضروری است. این همکاریها هدف اقدامات غرب قرار میگیرند، اما باید تا حد کافی پنهان بوده و در صورت اعمال فشارهای غرب نیز بازگشتی از مسیر صورت نگیرد.
پیگیری راهکارهای جدید ایران
ایران باید راهکارهای جدیدی برای مقابله با ناتو بیابد. برخی از این راهکارها قبلاً آزمایش شدهاند و یا تا حدی وجود دارند، اما به طور جدی و در ابعادی برای یک مقابله عظیم، سازمان نیافتهاند.
1- تقویت ریل رقابت و تبادلات غیرنظامی با غرب
بخش مهمی از خنثیسازی ماشین جنگی ناتو، تلاش برای تقویت ریلهای فرهنگی و دیپلماسی است تا صداهای ضد جنگ در غرب تقویت شوند.
2- توسعه قابلیتهای نامتقارن دسترسی به موازات قابلیتهای ضد دسترسی
تنها قابلیتهای ضد دسترسی نامتقارن برای بازداشتن تهاجم دشمن، کافی نیست. روند کنونی نشان میدهد دشمن علیرغم شکست در تهاجم به خاک کشورهای شرقی، بارها آن را تکرار میکند.
قابلیتهای ضد دسترسی شامل توسعه محور مقاومت برای جلوگیری از حرکت دشمن به سمت ایران و یا توسعه موشکهای ضدکشتی است که از نزدیک شدن شناورهای دشمن جلوگیری میکنند؛ اما همه این موارد، در چهارچوب قابلیتهای ضد دسترسی قرار میگیرند. در این روند بازنده دولتهای شرقی هستند که کشورهایشان زمین جنگ میشود. علاوه بر قابلیتهای نامتقارن ضد دسترسی، باید قابلیتهای نامتقارن دسترسی برای تبدیل خاک دشمن به عرصه زد و خورد توسعه پیدا کنند.
تمرکز بر پهپادهای انتحاری ارزان قیمت و دوربرد، تلاشی برای توسعه قابلیتهای نامتقارن برای ایجاد دسترسی به خاک دشمن هستند.
3- همسویی و هماهنگسازی تمام اقدامات
یکی از راههای مهم در کاهش هزینهها، همسویی اقدامات مختلف در کشور است. میتوان کاری کرد تا تحقیقات آکادمیک و صنعتی به گونهای صورت گیرند تا سرریزهایی در حوزه نظامی داشته باشند.
به عنوان نمونه، میتوان تغییراتی در فرایند آموزش نظامی کشور ایجاد کرد. سن خدمت نظامی در کشورهای جهان و ایران 18 سال است؛ اما در مواردی این سن به 15 سال میرسد. در تلاش برای انطباق سن 15 سال با فرایندهای نظامی به دلیل مناقشهبرانگیز بودن، در بسیاری از کشورها، این عدد سن آغاز آموزش و نه خدمت نظامی در نظر گرفته میشود. از این رو در حین تحصیل، چه در قالب درس و چه با تمهیداتی خارج از مدارس، این آموزشها صورت میگیرند.
با توجه به تغییر شکل جنگها، ایران میتواند ظرفیتهای آموزش نظامی خود را در مبدا 15 سال و 18 سال را به گونهای تغییر دهد که برای درگیریهای دوردست آماده شوند. بخش بزرگی از درگیریهای کنونی، شامل نبردهای دوردست میشود که در آن ریزپرندهها و پهپادها نقش بزرگی ایفا میکنند.
ابعاد این نوع درگیریها به شدت در حال افزایش است. به عنوان نمونه در حالی که روسها در سال 2023 تعداد 3200 پهپاد گران را به سمت اوکراین پرتاب کردند، هم اکنون به تولید روزانه 100 فروند یا سالانه 36 هزار فروند دست یافته و قصد دارند به زودی تولید روزانه را به 500 فروند برسانند که معادل تولید سالانه 180 هزار پهپاد است.
افزایش تولید باعث شده تا حملاتی که در گذشته تنها با 10 الی 50 پهپاد انجام میشد، امروزه به راحتی با 300، 500 و 700 پهپاد صورت بگیرند. ایجاد ظرفیت تولید و پرتاب نیازمند به خدمت گرفتن هزاران نیرو است که شاید از توان نیروهای رسمی نظامی خارج باشد.
4- تنظیم قوای اطلاعاتی
منظور از قوای اطلاعاتی، صرفاً مسائل جاسوسی نیست بلکه کشور باید در ابعادی عظیم، قادر به شناسایی نقاط قوت دشمن، تحولات داخلی آنها و سیر قدرت نظامیشان باشد. این مسئله ضروریتر و مهمتر از جاسوسی و یا نفوذ انسانی برای اثرگذاری بر تصمیمگیریهاست زیرا غرب لاجرم قدرت مهیبی فراهم خواهد آورد.
5- بهبود وضعیت ادراکی داخلی
فضای داخلی ایران نقطه مهمی در هدفگیری غرب است. در چنین موضوعی مشکلات فراوانی وجود دارد. جنگ با رژیم صهیونی و ناتو نشان داد ایران هم اکنون از توانمندیهای نظامی لازم برای متوقف کردن ماشین جنگی دشمن برخوردار است و لازمه کارایی این توانمندی، زمینه مساعد در داخل است. همبستگی مردمی باعث نتیجه دادن تلاشهای نظامی شد.
6- کنترل بر مرزها و اساس جامعه
مرزها در غرب اهمیت یافته و همزمان آنها در حال مقابله با مهاجرتهای گسترده هستند. ایران در جنگ اخیر بزرگترین ضربه را از مشکلات در کنترل مرزی و حضور اتباع بیگانه در جامعه خود خورد. بدون آنها، بسیاری از ضربات رژیم صهیونی قابلیت اجرا پیدا نمیکردند.
گرچه پس از جنگ تلاشهایی برای این امر صورت گرفته است، اما اجرای آن پیوستهای مختلفی نیاز دارد. جمع بین نگاههای مختلف از جذب جمعیتهای موافق با ایران در منطقه تا پاکسازی جامعه از عوامل بیگانه، کار دشواری است.
