
در طول جنگ ۱۲ روزه خطرات زیادی متوجه مسئولان ردهبالای کشور بود و طبیعی است در چنین شرایطی محدودیتهایی برای رفتوآمد آنان لحاظ شود.
چرا اصلاحطلبها تهدید پزشکیان را سادهسازی کردند؟


رئیسجمهور پیش از روز تاسوعا و تنها چندروز پس از اعلام آتشبس، تصمیم میگیرد بهصورت زمینی راهی تبریز شود. «هر سه خودرو»ی کاروان حامل پزشکیان، در جاده بنزین تمام میکنند و نرسیده به خروجی اتوبان رشت در یک مجتمع بنزین میزنند، پس از سوختگیری، کاروان به جاده برمیگردد و پس از طی مسافتی خودروها نرسیده به تاکستان خاموش میشوند.
تیم حفاظت پیگیری میکند و متوجه میشود جایگاه سوخت اتوبان رشت مخلوطی از آب و بنزین به ماشینهای ریاستجمهوری عرضه کرده است. درنهایت بدون تماس با استانداری، رئیسجمهور کنار جاده «تاکسی» میگیرد و به سفر ادامه میدهد. این خلاصه روایتی بود از آنچه که مصطفی مولوی، بازرس ویژه رئیسجمهور اعلام کرد؛ ماجرایی که کلمهبهکلمه آن، هم ابهام دارد و هم نادیدهگرفتن پروتکلهای امنیتی است. درحالیکه روشن هم نیست چرا این اتفاق رسانهای شده است!
حتی مردم عادی هم قبل از سفر بنزین میزنند
سفر رئیسجمهور باید از نظر فنی و لجستیکی کاملاً آماده و پیشبینیشده باشد. اینکه سه خودروی اسکورت همزمان مجبور به سوختگیری در مسیر میشوند، ضعف در برنامهریزی و آمادهسازی تیم حفاظت و لجستیک را نشان میدهد، حتی مردم عادی هم زمانی که میخواهند به سفری هرچند کوتاه بروند، اولین کارشان پر کردن باک بنزین است. در سفر زمینی دقیقاً چه چیزی مهمتر از سوختگیری است که تیم رئیسجمهور مشغول آن شده و بنزینزدن را فراموش کرده است؟
حرف کدام را باور کنیم؟
طبق روایت بازرس ویژه، سوخت از جایگاهی تهیه شده که پیشتر هم تخلف داشته است. اگر این اطلاعات درست است، چرا چنین جایگاهی هنوز فعال است و اگر نادرست است، چرا مقام رسمی دولت چنین ادعای نادرستی را مطرح کرده است؟ طبق اطلاعیه شرکت پخش فراوردههای نفتی، نمونهگیری از تمام نازلهای سوختگیری جایگاهی که متهم به ارائه بنزین بیکیفیت شده، در تاریخهای یکم، ششم، شانزدهم و هفدهم تیر امسال، انجام شده که بر اساس گزارشهای رسمی، هیچگونه انحرافی در کیفیت یا کمیت فرآوردههای عرضهشده و نیز هیچ نشانهای از اختلاط سوخت با آب مشاهده نشده است. از سویی سخنگوی صنف جایگاهداران هم گفته در آن جایگاه عرضه سوخت در همان روز، 1000 خودرو بنزینزدهاند و هیچ یک دچار مشکل نشدهاند. باید توجه داشت دود این تناقضدر روایت در چشم سرمایه اجتماعی میرود و منجر به بیاعتمادی به روایت رسمی میشود.
آدرس دقیق رئیسجمهور لازم بود؟
ابهامات سخنان مصطفی مولوی بیش از آن چیزی است که گفته شد. او با نامبردن از شهرها و اتوبانها، فقط کم مانده مسیر دقیق رفتوآمد پزشکیان را با رسم شکل روی نقشه نشان دهد! درحالیکه شهرهایی که نام میبرد، ربط منطقی هم به همدیگر ندارند. عمق فاجعه وقتی است که گفته میشود رئیسجمهور ادامه مسیر از قزوین را با تاکسی به تبریز رفتهاند! اینکه رئیسجمهور بدون هماهنگی با نهادهای استانی و صرفاً با سوارشدن به تاکسی مسیر سفر را ادامه میدهد، نشانه سادگی او نیست، بلکه بیاعتنایی کامل به پروتکلهای امنیتی و ناهماهنگی بین دستگاهی است. در شرایطی که دشمن متجاوز از هیچنقشه و پروژه کثیفی برای ترور مقامات دریغ نمیکند، چرا بهجای تماس با مسئولان استانی و حلوفصل موضوع، اجازه سفر رئیسجمهور با یک خودروی غیردولتی در مسافت طولانی صادر شده است؟
چرا اصلاحطلبها تهدید پزشکیان را سادهسازی کردند؟
درحالیکه انتظار میرفت رسانههای دولتی و نزدیک به دولت با دید انتقادی به ضعف تیم حفاظت و سازوکارهای نظارتی و نیز انتقاد از اصرار به انجام این سفر غیرضروری نگاه کنند، با روایتهایی سطحی از سادگی و مردمیبودن سعی کردند ماجرا را به سناریویی تبلیغاتی تبدیل کنند. درحالیکه اگر اتفاقی برای رئیسجمهور در این سفر میافتاد، همینهایی که امروز از یک سفر غیرضروری و بدون رعایت مسائل امنیتی، دستاوردسازی میکنند، از انبوهی تئوریهای توطئه برای حذف او رونمایی میکردند!
گزارش کامل علی ملکی، خبرنگار گروه سیاست را در روزنامه فرهیختگان بخوانید.
