«فرهیختگان» تحلیل می‌کند

تقابل ایران و رژیم صهیونیستی به‌ویژه در جنگ اخیر، می‌تواند روابط با چین را تقویت کند، اما این امر مستلزم تعریف راهبردی روشن، تعامل بلندمدت و خروج از بلاتکلیفی میان شرق و غرب است.

  • ۱۴۰۴-۰۴-۲۴ - ۱۰:۳۱
  • 00
«فرهیختگان» تحلیل می‌کند

چین واقعا در جنگ ۱۲ روزه منفعل بود؟

چین واقعا در جنگ ۱۲ روزه منفعل بود؟
فاطمه سادات مرتضویفاطمه سادات مرتضویخبرنگار

حسین قاهری، رئیس اندیشکده مطالعات راهبردی ایران و چین، در گفت‌وگو با «فرهیختگان» درباره تأثیرات تقابل ایران و رژیم‌ صهیونیستی بر روابط ایران و چین اظهار داشت: «تقابل تاریخی ایران و رژیم صهیونیستی ریشه در دهه‌ها تنش سیاسی و امنیتی دارد و برخی تحلیلگران بر این باورند که این درگیری‌ها در سطح کلان، به رقابت‌های ژئوپلیتیکی میان قدرت‌های جهانی گره خورده است.»
وی با اشاره به تأثیر بی‌ثبات‌سازی منطقه‌ای بر طرح‌های اقتصادی چین افزود: «بر اساس دیدگاه ایالات متحده، افزایش ناآرامی‌ها در پیرامون ایران، عملاً نقش تهران در پروژه‌های کلانی مانند ابتکار کمربند و جاده (BRI) را تضعیف می‌کند. این پروژه که اقتصادی‌ترین مسیر آن از ایران می‌گذرد، ایران را به یک نقطه کلیدی در راهبرد مهار چین تبدیل می‌کند. اما زمانی که ایران دچار بحران شود، این بحران می‌تواند مشکلات اساسی در مسیر‌های کمربند و جاده ایجاد کند.»
قاهری با اشاره به درگیری اخیر میان ایران و رژیم صهیونیستی گفت: «به‌طور خاص، جنگ ۱۲ روزه می‌تواند فرصتی برای ایران فراهم کند تا از بلاتکلیفی در تصمیم‌گیری بین شرق و غرب ر‌هایی یابد و به سمت تعامل بیشتر با شرق حرکت کند. در این فرایند، نقش چین می‌تواند بسیار کلیدی باشد.» 

بی‌ثبات‌سازی ایران شدیداً به ضرر چین است 

وی درباره تقابل دو طرح کلان ژئواستراتژیک گفت: «دو پروژه BRI و آی‌مک عملاً در رقابت با یکدیگر قرار دارند. آی‌مک پروژه متقابل آمریکا در برابر کمربند و جاده چین است. ایران در این میان نقش بسیار مهمی دارد؛ به‌ویژه در محور‌های شمالی که از کشور‌های CIS عبور می‌کند. عربستان سعودی نیز با ارائه طرح مکمل، عملاً هر دو پروژه را پوشش داده است، اما ایران هیچ طرحی ارائه نداده است. ما نه در آی‌مک حضور داریم، نه BRI را فعالانه پیگیری کرده‌ایم. این در حالی است که آمریکا ممکن است هدف خود را تضعیف BRI از مسیر بی‌ثبات‌سازی ایران تعریف کرده باشد.»
قاهری در ادامه با تأکید بر اهمیت ژئوپلیتیکی ایران برای چین گفت: «ایران مستقل از جبهه غرب عمل می‌کند، این موضوع برای چین اهمیت زیادی دارد. اگر ایران به سمت غرب متمایل شود، کشور بعدی که در همسایگی چین هدف فشار قرار می‌گیرد، پاکستان خواهد بود. پاکستان نیز شرایطی دارد که تحریم آن برای آمریکا ساده‌تر است؛ چراکه علناً اعلام کرده بمب اتم دارد. اگر ایران به‌عنوان یک جبهه مستقل عمل نکند، مرحله بعدی هدف‌گیری، مرز‌های مستقیم چین خواهد بود.» 

نقش ایران در کاهش فشار بر تأمین انرژی چین

این تحلیلگر افزود: «چین بیش از ۸۰ درصد نفت خود را از طریق دریا تأمین می‌کند که بخش عمده آن از تنگه مالاکا عبور می‌کند؛ تنگه‌ای که به‌شدت تحت کنترل نیروی دریایی آمریکاست. برای همین، چین به‌دنبال مسیر‌های جایگزین است؛ شامل آسیای میانه، کریدور چین-پاکستان و ایران. اگر در خلیج فارس یا تنگه هرمز بحران ایجاد شود، فشار بر تنگه مالاکا افزایش می‌یابد و این ممکن است چین را با بحران جدی در تأمین انرژی مواجه کند.»

چین در جنگ ۱۲ روزه منفعل نبود! 

وی درباره نقش چین در جنگ اخیر ایران و رژیم صهیونیستی تصریح کرد: «این برداشت که چین منفعل بود نادرست است. برخی تصور می‌کنند اگر چین کنار ایران نایستاده، منفعل است. درحالی‌که چین بزرگ‌ترین شریک تجاری آمریکاست و طبیعتاً سیاستی مبتنی بر حفظ منافع ملی را دنبال می‌کند. با این حال، در جریان جنگ، چین خرید نفت از ایران را کاهش نداد و برخی اقلام ضروری را برای ایران تأمین کرد. این یک موضع‌گیری شفاف بود. همچنین چین نسبت به ایران موضعی روشن داشت، هرچند حمایتش نسبت به روسیه بسیار فعال‌تر بوده است.»
قاهری در ادامه با انتقاد از عدم تنظیم نگاه راهبری میان ایران چین گفت: «در این سال‌ها، سهم ایران از اقتصاد چین فقط 0.24 درصد بوده؛ در حالی که چین شریک اول تجاری اقتصاد ایران است. این نشان می‌دهد که ما هیچ‌گاه شریک راهبردی واقعی برای چین نبوده‌ایم. بار‌ها به‌دلیل منافع کوتاه‌مدت، چین را ر‌ها کرده‌ایم. چینی‌ها نیز بار‌ها گفته‌اند که اعتماد راهبردی به ایران ندارند. حتی در سند چشم‌انداز همکاری ۲۵ ساله با چین، بیشتر یک توافق نمادین بود که هیچ دولتی آن را جدی دنبال نکرده است.»
وی در پایان خاطرنشان کرد: «ما هیچ برنامه مشخصی برای تقویت زیرساخت‌ها با کمک چین نداشته‌ایم. معمولاً فقط در بحران‌ها به سراغ چینی‌ها می‌رویم و درخواست تجهیزات داریم، در حالی‌ که شرایط بحران قوانین خاص خود را دارد. اگر ایران رویکرد جدیدی اتخاذ کند و به چین نشان دهد که شریکی بلندمدت و استراتژیک است، آنگاه برخورد پکن با ما، به‌ویژه در حوزه ایجاد زیرساخت و حمایت دفاعی، به‌طور اساسی متفاوت خواهد بود.»

برای چین، ایران مستقل در منطقه اهمیت بالایی دارد

خورسند در ادامه با تأکید بر اینکه چین امروز به‌روزترین تهدیدکننده منافع ایالات متحده در نظام بین‌الملل است، تصریح کرد: «از دیرباز تاکنون، همیشه رفتار‌ها و الگو‌های بازی چین به عنوان تهدیدکننده جایگاه هژمونیک در نظام بین‌الملل مورد توجه آمریکایی‌ها بوده و آمریکایی‌ها همیشه نسبت به کنش‌ها و واکنش‌های چینی‌ها حساس بودند.»
وی افزود: «پس از طرح ابتکار کمربند و راه (BRI)، آمریکا و هم‌پیمانانش نیز پروژه‌هایی مانند کریدور آی‌مک را با هدف تضعیف موقعیت چین در منطقه تعریف کردند. اما اگر بخواهیم به‌صورت مشخص به جنگ اخیر ایران و رژیم صهیونیستی نگاه کنیم، باید بگوییم که منطقه ما کاملاً در محاصره کشور‌هایی قرار دارد که یا متحد آمریکا هستند، یا با آن روابط استراتژیک دارند.»
خورسند با اشاره به شواهد این موضوع اظهار داشت: «افغانستان و عراق مستقیماً تحت اشغال آمریکا قرار داشتند، امارات و بحرین به عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی روی آورده‌اند. ترکیه عضو ناتو است، آذربایجان و ارمنستان نیز جایگاه مشخصی در موازنه غربی دارند. در چنین شرایطی در منطقه، با توجه به اهمیت و منافعی که چینی‌ها قادر بودند به صورت خاص در راستای منافع خود در حوزه انرژی و ژئوپلیتیکی تعریف کنند، فقط ایران است که می‌تواند به‌عنوان یک بازیگر مستقل و ضدغربی، شریک راهبردی و مؤثر چین در منطقه باشد.»

چرا چین در جنگ 12 روزه منفعل بود؟ 
خورسند در پاسخ به برخی ادعا‌ها مبنی بر «انفعال چین» در جنگ ۱۲ روزه ایران و رژیم صهیونیستی، تصریح کرد: «برخی تصور می‌کنند چون چین موضع‌گیری تندی نداشت، پس منفعل بود. اما این برداشت ناشی از عدم درک سیاست خارجی پکن است. باید این نکته را در نظر داشت که انتظار ورود فعالانه از جانب چین بدون داشتن روابط راهبردی و منافع مشترک تعریف‌شده، غیرواقع‌بینانه است.»
وی تصریح کرد: «ما هیچ برنامه مشخص، مدون و راهبردی برای همکاری با چین تعریف نکرده‌ایم. در عین حال، همواره از این کشور انتظار کنش داریم. این‌که چرا چین ورود نکرد یا چرا موضع صریحی نگرفت، پرسشی ا‌ست که پاسخ آن را باید در ضعف راهبردی خودمان جست‌وجو کنیم.» وی افزود: «وقتی رابطه‌ای عادی با چین داریم، طبیعی ا‌ست که واکنش این کشور هم در حد یک کشور عادی باشد. ما باید منطقی باشیم و انتظارات خود را از کشور‌های شرقی و غربی بر مبنای واقعیات تنظیم کنیم، نه بر اساس تصورات ذهنی یا امید‌های غیرمستند.»
این تحلیلگر ادامه داد: «متأسفانه ما در بسیاری از موارد با خوش‌بینی بیش از حد به نظام بین‌الملل و سیاست خارجی، مسیر‌هایی را رفتیم که آسیب‌زا بود. برای نمونه، در ماجرای برجام توافقی را امضا کردیم که حتی برخی امضاکنندگان آن، مفادش را به‌درستی مطالعه نکرده بودند. ما برجام را با این تصور امضا کردیم که شرکت‌های آمریکایی و اروپایی پشت در ایران صف کشیده‌اند، درحالی‌که حتی یک تفاهم کاغذی مانند اینستکس نیز عملیاتی نشد.»

خرید تجهیزات دفاعی از چین مستلزم تعریف نگاه راهبردی است

وی با اشاره به انتظارات غیرواقع‌بینانه جامعه از کشور‌هایی چون چین اظهار کرد: «پروژه خرید جنگنده و پدافند یک روند پیچیده و زمان‌بر است. این‌گونه نیست که امروز تصمیم بگیریم و فردا اجرا شود. ما امروز بعد از وقوع جنگ به فکر تخصیص بودجه از صندوق توسعه ملی افتاده‌ایم، درحالی‌که باید پیش‌تر این برنامه‌ریزی صورت می‌گرفت.» 
 وی افزود: «بعد از زمزمه‌های بستن تنگه هرمز توسط ایران، کشتی‌هایی با پرچم چین و روسیه از تنگه عبور کردند. این یعنی برای آن‌ها مشخص است که حرمت ایران را نگه می‌دارند و تهدیدی نمی‌بینند، ولی ما از این امتیاز استفاده راهبردی نمی‌کنیم.»
وی افزود: «چینی‌ها به‌خوبی می‌دانند تنها کشور بلوک ضدغربی که در غرب آسیا برای آن‌ها باقی مانده ایران است. بنابراین برخلاف تصور، پکن این تحولات را دقیقاً رصد می‌کند و آماده توسعه روابط است، به‌شرط آنکه از سمت ایران نیز اراده سیاسی واقعی برای راهبرد شرقی وجود داشته باشد.»
این تحلیلگر ادامه داد: «بعد از نابودی داعش، ایران کالایی به نام «امنیت» را در منطقه‌ای پرآشوب تولید کرد و آن را رایگان در اختیار شرق و غرب گذاشت. هنوز هم از ابزار‌هایی مانند تهدید جریان انرژی از تنگه هرمز استفاده نکرده‌ایم، درحالی‌که این‌ها ابزار‌های مشروع دفاعی‌اند که می‌توان در چهارچوب منافع ملی از آن‌ها بهره گرفت.»
خورسند در ادامه تأکید کرد: «درحالی‌که گفتمان رسمی ما ضدغربی است، متأسفانه در عمل اکثر دولت‌های پس از جنگ در پی عادی‌سازی روابط با غرب بوده‌اند و هرگز زیرساخت جدی و عملیاتی برای ارتباط بلندمدت با شرق فراهم نکرده‌اند. اگر راهبرد درستی اتخاذ شود، چین همچنان برای همکاری‌های بلندمدت آماده است.»
او در پایان تأکید کرد: «امیدوارم در کنار تمرکز بر گفت‌وگو با غرب، دستگاه سیاست خارجی ما نگاه چندبُعدی‌تری به قدرت‌های نوظهور مانند چین داشته باشد تا بتواند از ظرفیت‌های منطقه‌ای و بین‌المللی ایران به نحو احسن استفاده کند.»

گزارش کامل را در روزنامه فرهیختگان بخوانید.

نظرات کاربران