
مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا در جریان بود که با حمله اسرائیل و سپس عملیات آمریکا علیه تأسیسات هستهای ایران، متوقف شد؛ با وجود این، پیامهایی برای ازسرگیری مذاکرات ردوبدل میشود.
آمریکاییها برای مذاکره باید اعتمادسازی کنند

فرهیختگان: مذاکرات ایران و آمریکا در جریان بود که رژیم صهیونیستی و در واقع، نیروی نیابتی آمریکا در منطقه، تجاوز نظامی خود به خاک ایران را آغاز کرد. 10 روز پس از آغاز این تجاوز و نیز حملات دفاعی ایران به سرزمینهای اشغالی، آمریکا هم در یک تکعملیات وارد جنگ شد و سه سایت هستهای ایران را مورد حمله قرار داد و سپس مدعی نابودی کامل برنامه هستهای ایران شد. با این حال آمریکا همچنان پیغامهایی را برای از سرگیری مذاکرات با ایران فرستاده است.
موضوع مذاکره با آمریکا از دیرباز در ایران مورد بحث اهل سیاست بوده و موافقان و مخالفان خود را داشته است. پس از جنگ هم این موضوع در جریان است. در گفتوگو با امیرعلی ابوالفتح، کارشناس مسائل آمریکا به بررسی این موضوع پرداختهایم.
با مذاکره موافق هستید یا خیر؟
من معتقدم دیپلماسی همچنان باید جاری و ساری باشد، حتی وسط جنگ. اصلاً دستگاه دیپلماسی وظیفهاش مذاکره کردن است و مذاکره هم همین الان که ما داریم با هم صحبت میکنیم، در جریان است. من معتقد نیستم مذاکره صرفاً یعنی اینکه نمایندگان دو طرف سوار هواپیما بشوند به یک شهری بروند، در یک هتلی باشند و یک نفر کاغذها را از این اتاق به آن اتاق ببرد. چیزی که در پنج دور مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا در مسقط و رم اتفاق افتاد.
من معتقدم مذاکره یک فرایند گستردهتری است که شامل پیغام دادنها یا مکاتبات از طریق واسطهها، توییتها و اظهارنظرهاست. حتی عدم شرکت در مذاکرات هم بخشی از خود مذاکرات است و همین الان بین ایران و آمریکا در جریان است.
نکته بعدی اینکه مذاکره با توافق متفاوت است. در ایران بعضی از گروهها و جریانها مذاکره را معادل توافق میدانند. بعضی از منتقدان هم همینطور. توافق را هم میگویند توافق بد. وقتی از کلمه مذاکره استفاده میشود گویی قرار است بروند توافق کنند، درحالیکه کشورها میتوانند با همدیگر مذاکره کنند، اما توافق نکنند. الان حماس و اسرائیل هم در حال مذاکره غیرمستقیم هستند، وضعیت ایران و آمریکا بدتر از وضعیت اسرائیل و حماس که نیست. بارها و بارها مذاکره کردند و به توافق نرسیدند.
من معتقدم بین ایران و آمریکا باید ضرورتاً این مذاکرات انجام شود، اما هرگونه توافقی را ایران نباید بپذیرد و صرفاً توافقی که منافع ملی ایران را تأمین بکند باید پذیرفته شود. شروطی که ایران مطرح کرده و شروطی که آمریکاییها مطرح کردهاند، رسیدن به توافق را بسیار دشوار کرده است.
اما اینکه رسیدن به توافق دشوار است به این معنی نیست که مذاکرات صورت نگیرد. ضمن اینکه اصلاً مذاکرات همین الان هم در جریان است. در آن تعریف خاص از مذاکره که نمایندهها بروند در شهری با هم غیرمستقیم دیدار کنند، مثل پنج دور مذاکرات، آن را ضروری میدانم حتی در وسط جنگ حتی در زمان آتشبس.
الان بین ایران و آمریکا که آتشبس هم نیست، ترک مخاصمه است. اما اینکه هر شرط و هر توافقی جلوی ایران گذاشتند، ایران چشم بسته بپذیرد، این نکتهای است که باید به آن توجه کرد. یعنی بحث از مذاکره کردن یا مذاکره نکردن باید منتقل شود به توافق کردن یا توافق نکردن و من معتقدم که توافق بد، حتماً بد است اما توافق خوب میتواند برای کشور مفید باشد.
تأکید کردید مذاکره همین الان در جریان است. این را لطفاً کمی شفاف بفرمایید که آیا خبر خاصی دارید یا خیر؟
نه، بحث خبر نیست. من معتقدم جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا از ۲۲ بهمن ۵۷ به طور
بیوقفه در حال مذاکره هستند. بخش عمده این مذاکرات به شکل غیرمستقیم بوده و در مقاطعی هم به شکل مستقیم بوده است. در اکثر موارد موضوعات غیردوجانبه بوده و بخش کوچکش مذاکرات دوجانبه بوده است. همین قدر که دفتر حافظ منافع آمریکا (سفارت سوئیس) در تهران بوده و پیامها ردوبدل میشده یا مقامات دو کشور سخنرانی میکردند، اظهارنظر میکردند یا جدیداً چند سال است که توییت مطرح شده و بعد هم خط و نشان کشیده میشود یا همدیگر را تهدید میکردند یا توصیه میکردند، بخشی از مذاکره است. از این جهت من میگویم مذاکره در جریان است، نه اینکه نمایندههای دو کشور دارند با هم دیدار میکنند. الان نمایندگان دو کشور در یک مکان مشترک حضور ندارند که عمان بیاید بینشان کاغذ ردوبدل کند، بلکه نمایندگان دو کشور در پایتختها هستند و عمان و کشورهایی مثل عمان پیغام میبرند و میآورند. در جریان توافق آتشبس هم همینطور بود. من معنی مذاکرات را گستردهتر میبینم.
مذاکره یکسری مؤلفههایی داشت که قبل از این جنگ ۱۲ روزه پیرامونش در عمان و رم بحث میشد. حالا الان این مؤلفهها یک تغییر و تحولاتی باید پیدا کرده باشد. به نظر شما مؤلفههای جدید چیست و مذاکره چه فرصتها و تهدیدهایی را برای ما به وجود میآورد؟
به نظر میرسد خواسته طرفین تغییر نکرده، قبل از جنگ و بعد از جنگ. بر اساس یادداشت رئیسجمهور آمریکا، موضوعات هستهای، موشکی، نیروهای ادعایی نیابتی و توان نظامی ایران که مورد خواست آمریکا بود، سر جای خودش هست. شروط ایران هم که ما غنیسازی را میخواهیم و یا سر قضیه غیرهستهای مذاکره نمیکنیم همچنان وجود دارد. چیزی که الان وجود دارد این است که بیاعتمادی به آمریکا که در تهران بسیار شدید بود، بسیار بسیار شدیدتر هم شده. یعنی این بحث که ما در حال مذاکره هستیم به ما حمله نشود یا شما یک نشانه به ما بدهید یا پالسی برای ما بفرستید که ما در وسط مذاکره دوباره مورد حمله قرار نمیگیریم، یکی دیگر از خواستههای ایران است و به نظر من ضروری هم است؛ هرچند دشوار است. یعنی قول آمریکاییها خیلی هم قول نیست به خصوص با دولت کنونیاش که قول میدهد و راحت زیر قولش میزند ولی باید یک اطمینان نسبی وجود داشته باشد که روند باید دیپلماتیک باشد و نه نظامی.
آمریکاییها باید قدمهای بلندی را در این زمینه بردارند که بشود به سمت یک توافق قابل قبول رفت وگرنه اگر حرف آمریکا این است که ایران تسلیم بشود، آن بحث دیگری است. برخی کشورها در جنگ تسلیم بیقیدوشرط میشوند؛ شکست مطلق. مثل آلمان، مثل ژاپن در جنگ جهانی دوم و هر چیزی که میگذارند را امضا میکنند یا مثلاً سرنگونی رژیم صدام در عراق. ولی الان ایران در آن وضعیت نیست که تسلیم بیقیدوشرط را بپذیرد. اگر چنین چیزی مدنظر آمریکاست که دیگر اصلاً مذاکره معنی ندارد، اما اگر آمریکاییها واقعاً میخواهند با دیالوگ به توافق برسند باید نشانههایی را ارائه کنند که قرار نیست دوباره وسط مذاکرات هواپیما بلند شود و ایران را بمباران کند. این به نظر من منطقی است؛ هرچند مکانیسمی برای آن وجود ندارد. ولی این خواسته منطقی است و آمریکاییها باید این اعتمادسازی را برای ایران انجام بدهند.
