فاطمه درخشان، جامعه شناس در گفت‌وگو با «فرهیختگان»:

قطب‌های ساختگی و بی‌اصالتی که هر کدام بر پایه اختلافات قومی، مذهبی شکل می‌گیرند، نه‌تنها به تفرقه در جامعه کمک می‌کنند بلکه می‌توانند در این لحظه خطیر باعث تهدید و تخریب تمام آورده‌های تاریخی، فرهنگی، اجتماعی و دینی ملت ایران بشوند.

  • ۱۴۰۴-۰۴-۱۰ - ۱۰:۰۳
  • 00
فاطمه درخشان، جامعه شناس در گفت‌وگو با «فرهیختگان»:

دو قطبی‌سازی در جامعه ایرانی بخشی از برنامه دشمن است

دو قطبی‌سازی در جامعه ایرانی بخشی از برنامه دشمن است

فرهیختگان: در شرایط کنونی، با برقراری آتش‌بس میان جمهوری اسلامی ایران و رژیم‌صهیونیستی، ضرورت حفظ اتحاد و انسجام ملی بیش از پیش احساس می‌شود. اتحادی که همه اقوام، سلایق و گروه‌های سیاسی در آن دخیل بوده‌اند. امروز اما، این اتحاد یک پاشنه آشیل به بزرگی خود در پیش رو دارد. دوقطبی‌ها، دوقطبی‌هایی که می‌تواند زمینه‌ساز تفرقه در جامعه شود. در زمانه‌ای که جنگ بر همه بنیاد‌های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و... سایه افکنده، تقسیم مردم به «دوست» و «دشمن» به «خودی» و «ناخودی» یک خطر جدی است.

قطب‌های ساختگی و بی‌اصالتی که هر کدام بر پایه اختلافات قومی، مذهبی شکل می‌گیرند، نه‌تنها به تفرقه در جامعه کمک می‌کنند بلکه می‌توانند در این لحظه خطیر باعث تهدید و تخریب تمام آورده‌های تاریخی، فرهنگی، اجتماعی و دینی ملت ایران بشوند. به‌ویژه در کشور ما، کشوری که به لحاظ تاریخی در عین کثرت اقوام و احزاب تاریخچه‌ای از همزیستی و همدلی فرهنگ‌های مختلف در این سرزمین دارد. 

متأسفانه، این ضرورت حتی پس از شکل‌گیری این جنگ تاریخی و مهم از سمت افرادی درک نشد. «فرهیختگان» در همین خصوص با دکتر فاطمه درخشان، عضو هیئت‌علمی دانشگاه علامه طباطبایی به سراغ این مسئله رفته که دوقطبی‌های این روز‌ها تا چه اندازه اصیل است و تا چه اندازه دوقطبی‌های کاذب می‌توانند به‌مثابه دشمنی متخاصم برای اتحاد ملت ایران باشند. همچنین در این گفت‌وگو به علت‌ها و آورده‌های اجتماعی این اتحاد پرداخته و از مؤلفه‌های متحدکننده جامعه ایران در دوران آتش‌بس سخن می‌گوییم. 

دوقطبی‌سازی بخشی از برنامه دشمن است

فاطمه درخشان در خصوص وضعیت امروز جامعه ایرانی و انسجام جامعه ایرانی معتقد است: «این انسجام یک‌باره به وجود نیامده، بلکه ریشه‌دار است و آورده‌های اجتماعی مهمی برای هر ملت و حاکمیتی دارد. انسجام یا بهتر است بگوییم همبستگی، توافق بر ارزش‌های مشترک است. این در جامعه‌ای متکثر که تنوع فرهنگی، مذهبی و قومی دارد، بسیار ارزشمند است. وقتی همبستگی اجتماعی وجود داشته باشد، اختلافات کم‌رنگ می‌شود. این همبستگی نه‌تنها در میان مردم، بلکه در میان نخبگان سیاسی و علمی نیز دیده شد. اکثریت آن‌ها بر سر وطن و خاک یک‌صدا شدند. این خط قرمز همه بود و تفاوت‌ها کنار گذاشته شد. این آورده جنگ بود، اما حفظ آن بسیار مهم است، زیرا ممکن است پس از جنگ این انسجام از بین برود.»

او با اشاره به دو قطبی‌های کاذبی که بلافاصله بعد از آتش‌بس رخ داد بیان داشت: «وقتی اختلافات کم‌رنگ می‌شود، می‌توان مسائل داخلی مانند مشکلات داخلی را راحت‌تر حل کرد. در کشوری که در جنگ ترکیبی (اقتصادی، فرهنگی و نظامی) قرار دارد، انسجام اجتماعی و مشارکت مردم می‌تواند بخش‌های مختلف را مقاوم و مشکلات اقتصادی را حل کند. جامعه متکثر ایران گروه‌هایی با هویت‌یابی متفاوت دارد. نخبگان دانشگاهی، رسانه‌ای یا افرادی که به رسانه دسترسی دارند، گاهی دچار انحراف شناختی می‌شوند. بعضی می‌گویند ملت مهم است و هویت ملی عامل وحدت بوده است. این درست است، اما عده‌ای دیگر می‌گویند ایران حرم است، مکانی که دین اسلام، فرهنگ اسلامی و شیعیان در آن حضور دارند. این هم درست است. برخی ایران را پس از انقلاب اسلامی مکانی برای مبارزه با ظلم و استکبار جهانی می‌دانند. این تحلیل هم درست است. اما اشتباه آنجاست که این مفاهیم در مقابل هم قرار گیرند. واقعیت جامعه ایران هر دو را در بر می‌گیرد.»

فاطمه درخشان با اشاره به دو‌قطبی‌های اخیر پس از آتش‌بس افزود: «این دوقطبی‌سازی مخرب است و قطعاً بخشی از برنامه دشمن است. دشمن در سی سال گذشته روی جامعه ایران کار کرده و پروژه‌هایی برای ایجاد شکاف تعریف کرده است. برخی ناآگاهانه در زمین دشمن بازی می‌کنند و این دوقطبی‌سازی را تشدید می‌کنند. برای حفظ انسجام، باید همه گروه‌ها دیده شوند. دولت باید با مسامحه با موضوعاتی که اولویت ندارند رفتار کند تا مردم کمتر ناراحت شوند. ما هنوز از فشار روانی جنگ خارج نشده‌ایم. دولت، نخبگان و رسانه‌ها باید مراقب باشند که مقدمات شکاف، مانند آتش زیر خاکستر، دوباره شعله‌ور نشود.»

هویت دینی و ملی ایرانیان در هم تنیده است

او با اشاره به این اتحاد در عین تکثر ملی بیان داشت: «ایرانیان همیشه همین‌طور بوده‌اند. در هشت سال دفاع مقدس نیز همین تجربه را داشتیم. این اتحاد و همدلی اولین بار نیست؛ نسل‌های قبلی این را به‌وضوح دیده و لمس کرده‌اند. هویت تاریخی، تجربه‌های مشترک، خاطرات جمعی، فرهنگ، رهبران دینی مشترک و مذهب و اخلاق اسلامی که موضوع بسیار مهمی است، این ویژگی ایرانیان است. برخی سعی دارند هویت دینی و ملی را از هم جدا کنند، اما این دو در هم تنیده‌اند.» 

او در ادامه با اشاره به تصور نادرستی که افرادی از جامعه ایران داشتند، گفت: «موضوع دیگری که باید به آن اشاره کنم، برداشت و تصور نادرستی است که از جامعه ایرانی داریم. افراد در موقعیت‌های مختلف ممکن است واکنش‌های متفاوتی نشان دهند. وقتی مردم تحت فشار اقتصادی یا قوانینی قرار می‌گیرند که مورد پسندشان نیست، نارضایتی ایجاد می‌شود. طبیعی است که مردم ناراحت شوند، اعتراض کنند و حتی در مواردی مانند سال ۹۶ که اعتراضات بیشتر در حاشیه شهر تهران و به دلایل اقتصادی بود، این نارضایتی به شکل اعتراض بروز پیدا کند. اما آیا می‌توان گفت جامعه ایران به دلیل این اعتراضات دچار شکاف اجتماعی است یا سرمایه اجتماعی آن پایین آمده است؟! خیر. در موقعیت‌های دیگر، مثلاً زلزله سرپل‌ذهاب یا ریزش ساختمان متروپل در آبادان، مردم چه واکنشی نشان دادند؟! آن‌ها همدل شدند و به یکدیگر کمک کردند. این نشان می‌دهد که نمی‌توان به‌صورت کلی گفت در جامعه ایران شکاف اجتماعی وجود دارد.» 

ایشان در ادامه بیان داشت: «ما باید خیلی مراقب باشیم. این تکثر و گروه‌های مختلف را نباید به بهای تحقیر، کم‌رنگ کردن یا نادیده گرفتن گروهی دیگر پررنگ کنیم، طوری که به گروهی بربخورد یا احساس کم‌ارزشی و بی‌قدرتی کنند. ما می‌توانیم همدلی ایجاد کنیم و وجه مشترکمان ایران است. چاره‌ای نداریم جز اینکه روی ارزش ایران تأکید کنیم؛ ایرانی که تمدن چند‌هزار‌ساله دارد و به‌راحتی از بین نمی‌رود. به نظرم این کار درست است.»

او همچنین افزود: «به‌عنوان فردی دانشگاهی که سال‌ها در حوزه جامعه‌شناسی فعالیت کرده است، دقیق‌تر درباره مفهوم شکاف اجتماعی صحبت می‌کنم. از سال ۸۸ تا امروز، برخی پژوهشگران، اندیشمندان و جامعه‌شناسان ادعا کرده‌اند شکاف اجتماعی در ایران افزایش یافته است. در سال ۹۸، ما پژوهشی درباره شکاف اجتماعی در شهر تهران انجام دادیم و ابعاد مختلف آن را بررسی کردیم. شکاف اجتماعی، در واقع مفهومی است که باید مراحل مختلفی را طی کند تا بتوان بگوییم در جامعه‌ای مانند ایران به وجود آمده است. صرف اینکه در بعضی از سال‌ها گروهی معترض به خیابان آمدند یا به اشکال مختلف اعتراض کردند، به این معنا نیست که شکاف اجتماعی به اوج خود رسیده و در جامعه ایران وجود دارد. باید شکاف را به‌درستی تعریف کنیم، زیرا ممکن است تصور ما درباره جامعه ایران نادرست باشد و به همین دلیل اکنون از این اتحاد و همبستگی شگفت‌زده شده‌ایم.»

فاطمه درخشان با بیان آنکه شکاف در لحظه‌ای شکل می‌گیرد که سه مؤلفه در آن وجود داشته باشد، گفت: «شکاف اجتماعی سه مرحله دارد. مرحله اول زمانی است که گروه‌های مختلف ارزش‌های متفاوتی دارند. جامعه ایرانی، همان‌طور که در جنگ تحمیلی دوم نیز دیده شد، اساساً جامعه‌ای موزاییکی و چندفرهنگی است که از تنوع و تکثر فرهنگی برخوردار است. این تنوع به دلیل وجود اقوام مختلف، زبان‌های متفاوت، ادیان گوناگون و حتی تفاوت‌های فرهنگی و اجتماعی در سبک زندگی اقشار و طبقات مختلف به وجود آمده است. این طبیعی است که در یک جامعه، گروه‌های مختلف ارزش‌های متفاوتی داشته باشند. اما مرحله اول شکاف زمانی رخ می‌دهد که این ارزش‌ها متعارض شوند.»

او در ادامه بیان کرد: «مرحله دوم زمانی است که گروه‌های مختلف تحت این ارزش‌های متفاوت، هویت‌یابی کنند؛ مثلاً بگویند من فارسم، من ترکم، من طبقه متوسطم، من سکولارم یا من مذهبی‌ام. این هویت‌یابی در مقابل هویت دیگری شکل می‌گیرد. اما حتی در این مرحله نیز هنوز شکاف اجتماعی به وجود نیامده است. شکاف در مرحله سوم رخ می‌دهد، زمانی که گروه‌های دارای ارزش‌های متعارض و هویت‌یابی‌شده، در مقابل یکدیگر سرکشی کنند و آماده درگیری یا جنگ با هم باشند. در این مرحله است که می‌توان گفت شکاف اجتماعی در جامعه‌ای به وجود آمده است.»

متن کامل این مصاحبه را در روزنامه فرهیختگان بخوانید.

نظرات کاربران