
ایران، از همان نخستین نشانههای گسترش همکاریهای باکو و تلآویو، بهویژه پس از جنگ دوم قرهباغ (۲۰۲۰)، نگرانی خود را در قالبهای دیپلماتیک، رسانهای و نظامی بروز داده است. در سال ۲۰۲۲، رزمایش گستردهای در منطقه ارس برگزار شد که پیام آشکاری به آذربایجان بود.
آذربایجان در بحران امنیتی ایران و اسرائیل

میثم مهدیان جم، کارشناس ارشد روابط بین الملل: در سپهر ژئوپلیتیکی غرب آسیا، پدیدهی جنگ اطلاعاتی و نیابتی میان جمهوری اسلامی ایران و رژیم صهیونیستی بهویژه در سالهای اخیر، وارد مرحلهای بیسابقه از پیچیدگی شده است. بازیگران فراملی، دولتهای هممرز و برخی بازیگران منطقهای با انگیزههای گوناگون، در حال نقشآفرینی در این رقابت امنیتی پرریسک هستند. در میان آنها، جمهوری آذربایجان بهعنوان یک همسایه بلافصل ایران و شریک نظامی فعال اسرائیل، جایگاه خاص و مبهمی یافته است؛ جایگاهی که نه در جبههی صریح دشمنی با ایران قرار میگیرد، و نه در اردوگاه متحدان همدل.
قفقاز جنوبی؛ بستر استراتژیک رقابتهای نامتقارن
جمهوری آذربایجان در نقطهای راهبردی از نقشه قرار گرفته است؛ نقطهای که هم مرزهای گستردهای با شمالغرب ایران دارد و هم گذرگاهی مهم برای طرحهای انتقال انرژی و پروژههای نظامی-اطلاعاتی. این کشور، در دو دهه گذشته کوشیده است با اتکا به سیاست توازنگرایی فعال، از یکسو روابط اقتصادی و مذهبی خود را با ایران حفظ کند و از سوی دیگر، با تعمیق همکاریهای نظامی با آمریکا، اسرائیل و ترکیه، خود را در محورهای نوین قدرت تعریف نماید.
با توجه به تنشهای فزاینده ایران و اسرائیل بر سر پرونده هستهای، فعالیتهای منطقهای و ترور دانشمندان ایرانی، نقش آذربایجان بهعنوان سکوی عملیات یا پایگاه پشتیبانی برای تلآویو، بیش از پیش برجسته شده است.
شراکت نظامی با اسرائیل؛ از تسلیحات تا زیرساختهای اطلاعاتی
بنا به آمارهای رسمی منتشر شده از سوی مؤسسه صلح استکهلم (SIPRI)، اسرائیل طی سالهای ۲۰۱۱ تا ۲۰۲۲، بیش از ۶ میلیارد دلار سلاح به جمهوری آذربایجان صادر کرده است. این تسلیحات شامل:
- پهپادهای هجومی مانند Harop و Heron
- سامانههای راداری و شنود
- موشکهای ضد تانک Spike
- آموزش خلبان و خدمه پروازی
طبق تحقیقات منتشر شده در نشریه Foreign Policy و رسانههای اسرائیلی مانند Haaretz، اسرائیل از خاک آذربایجان برای استقرار ایستگاههای جاسوسی سیگنالی و پایش منطقه شمالغرب ایران استفاده میکند. همچنین، گمانهزنیهایی از وجود باندهای اضطراری و ذخایر لجستیکی برای سوختگیری جنگندههای اسرائیلی در خاک آذربایجان نیز مطرح شدهاند؛ موضوعی که در صورت اثبات، آذربایجان را از یک بازیگر ناظر به یک شریک عملیاتی بدل میسازد.
واکنش تهران؛ از اخطار تا بازدارندگی سخت
ایران، از همان نخستین نشانههای گسترش همکاریهای باکو و تلآویو، بهویژه پس از جنگ دوم قرهباغ (۲۰۲۰)، نگرانی خود را در قالبهای دیپلماتیک، رسانهای و نظامی بروز داده است. در سال ۲۰۲۲، رزمایش گستردهای در منطقه ارس برگزار شد که پیام آشکاری به آذربایجان بود. سخنرانیهای فرماندهان سپاه و هشدارهای علنی نسبت به حضور موساد در مرزهای شمالی، بخشی از راهبرد بازدارندگی فعال ایران بودهاند.
تهران نگران آن است که در صورت آغاز درگیری مستقیم یا حتی حمله محدود اسرائیل به تأسیسات حساس ایران، خاک آذربایجان به عنوان سکوی پشتیبانی عملیات یا حمله سایبری-پهپادی مورد استفاده قرار گیرد.
در همین چارچوب، سیاست ایران ترکیبی از تهدید نظامی، همزمان با دعوت به گفتوگو و پیوندهای فرهنگی با جامعه شیعی آذری بوده است. با این حال، مواضع رسمی باکو نشان داده است که این کشور، تا حدی به اولویتهای راهبردی تلآویو گره خورده و توانایی حفظ بیطرفی عملیاتی را از دست داده است.
پیوندهای پنهان با موساد
گزارش تحقیقاتی روزنامه The Guardian (2023) و اسناد افشاشده از سوی منابع اطلاعاتی غربی، حاکی از آن است که موساد در پوشش شرکتهای فناوری، امنیت سایبری و پزشکی، دفاتری غیررسمی در باکو ایجاد کرده است. همچنین، برخی از عملیاتهای ترور دانشمندان هستهای ایران (از جمله محسن فخریزاده) نیز به شبکههایی نسبت داده شدهاند که از مرزهای شمالغرب ایران عبور کرده یا در منطقه قرهباغ پناه گرفتهاند.
در یک سناریوی فاجعهبار، آذربایجان ممکن است به خط مقدم عملیات سایهای بدل شود که پیامدهای شدید امنیتی، اقتصادی و سیاسی برای کل منطقه خواهد داشت.
دوگانگی رفتاری باکو؛ منطق موازنه یا بازی با آتش؟
دولت الهام علیاف در تبیین سیاستهای خود همواره بر احترام به تمامیت ارضی کشورها، لزوم حلوفصل مسائل با دیپلماسی، و روابط برادرانه با ایران تأکید کرده است. با این حال، شواهد عینی در میدان و پیوندهای فزاینده با نهادهای امنیتی اسرائیل، نشان از نوعی دوگانگی رفتاری دارد. این تناقض در سیاست خارجی باکو، نهتنها موجب بدگمانی در تهران شده، بلکه آذربایجان را به بستری بالقوه برای منازعه بدل کرده است.
تحلیلگران برجسته مانند ولادیمیر پاپوف (قفقازشناس روسی) نیز تأکید کردهاند که تبدیل آذربایجان به خاکریز جنوبی اسرائیل، ممکن است نهایتاً باعث بیثباتی امنیتی خود این کشور نیز بشود؛ چرا که ایران ابزارهای متعددی برای اعمال فشار غیرمستقیم در اختیار دارد.
آینده محتمل؛ همپیمان خاموش یا میانجی فعال؟
سه سناریوی قابل تصور در مورد آینده نقش آذربایجان در تقابل ایران و اسرائیل عبارتند از:
1. ادامه وضعیت فعلی و تشدید وابستگی نظامی باکو به اسرائیل، همراه با افزایش تنشهای مرزی با ایران.
2. چرخش محدود باکو به سوی سیاست بیطرفی فعال با محوریت توسعه دیپلماسی با تهران و کاهش وابستگی به تلآویو.
3. میانجیگری فعال آذربایجان برای کاهش تنش میان تهران و تلآویو، هرچند تحقق آن با توجه به سطح بیاعتمادی موجود دشوار است.
جمعبندی نهایی
جمهوری آذربایجان امروز بیش از آنکه تنها یک کشور همسایه برای ایران باشد، به یک گره امنیتی پیچیده در راهبرد منطقهای تهران بدل شده است. روابط گسترده با اسرائیل، نقشآفرینی اطلاعاتی و نظامی، و دوگانگی در گفتار و عمل، همه حکایت از آن دارند که آذربایجان در حال حرکت بر لبه تیغ است؛ لبهای که ممکن است آن را از وضعیت بازیگر خاکستری به بازیگر درگیر و هزینهپرداز سوق دهد.
برای ایران، آینده روابط با آذربایجان نیازمند ترکیبی از راهبرد بازدارندگی هوشمند، تعامل هدفمند با نخبگان آذری، و فعالسازی دیپلماسی عمومی در قفقاز جنوبی است؛ چرا که هرگونه سهلانگاری در این زمینه، میتواند مرزهای شمالی کشور را به جبههای فعال در تقابل با اسرائیل بدل کند.
توصیههای راهبردی برای سیاستگذاران ایرانی
- دیپلماسی عمومی فعالتر با مردم و نخبگان شیعه آذری از طریق گسترش شبکههای رسانهای، نهادهای فرهنگی و انجمنهای دوستی ایران و آذربایجان.
- افزایش تبادلات اقتصادی و همکاریهای زیرساختی با اولویت مناطق مرزی.
- ایجاد کانالهای سهجانبه با روسیه و ارمنستان برای مهار بلندپروازیهای باکو.
- افزایش پایشهای امنیتی و هشدارهای هدفمند به تحرکات اسرائیل در مرزهای شمالغربی.
- حفظ قدرت بازدارندگی سخت از طریق مانورهای نظامی هدفمند در منطقه ارس.
