تل آویو؛ جان به در برده

از نظر رژیم صهیونیستی، آنچه باعث پایان این جنگ می‌شد، ضربات مؤثر به ایران و کاهش ذخایر موشکی بود تا جایی که تهران توان ادامه نداشته باشد. ایران اما ضربات را کنترل و با مدیریت ذخایر موشکی امکان ادامه جنگ را ایجاد کرد.

  • ۱۴۰۴-۰۴-۰۷ - ۱۰:۰۳
  • 00
تل آویو؛ جان به در برده

شاخص‌هایی طرف پیروز جنگ ۱۲ روزه

شاخص‌هایی طرف پیروز جنگ ۱۲ روزه
سید مهدی طالبیسید مهدی طالبیپژوهشگر حوزه بین‌الملل

جنگ میان ایران و رژیم صهیونیستی فعلاً در قالب یک آتش‌بس اولیه متوقف شده است. آنچه از قضایا برمی‌آید، موضوعاتی است که باعث شکل‌گیری این آتش‌بس شدند؛ پایان تاب‌آوری رژیم صهیونیستی و عدم تمایل آمریکا به غلتیدن به جنگی دیگر در غرب آسیا. جنگی که ابعادش نسبت به جنگ‌های قبلی بزرگ‌تر به نظر می‌رسید.علی‌رغم این واقعیت، اما جبهه واشنگتن و تل‌آویو درصدد بزرگنمایی ضربات خود و کوچک کردن ضربات دریافتی برآمده‌اند.در این شرایط باید با طرح سؤالات و شاخص‌هایی طرف پیروز جنگ را شناخت.

1- دلیل جنگ چه بود؟ تضعیف بازدارندگی؟

بازدارندگی ایران از چند جنبه نسبت به گذشته شاهد رشد بود و از این رو برای توضیح دلیل آغاز جنگ نمی‌توان به‌طور کامل ادعا کرد وقوع آن با تضعیف بازدارندگی ایران بوده است.آنچه رژیم صهیونیستی را به جنگ کشاند، چیزی فراتر از مسئله بازدارندگی بود که ریشه در موجودیتی شدن قضایا برای تل‌آویو داشت.
موجودیتی شدن مسائل برای رژیم باعث شد زیان‌های وارده بر پیکره آن چندان مهم تلقی نشده و دولت و جامعه رژیم پذیرای آسیب‌ها شوند. علاوه بر موجودیتی شدن یا همراه آن، خطر تغییر موازنه قوا و عبور ایران از برخی خطوط برگشت‌ناپذیر، از جمله در حوزه هسته‌ای نیز در سوق یافتن رژیم صهیونیستی به سمت قمار جنگ اثرگذار بود.

جمع این عوامل رژیم را به جنگ کشاند. هرچند ضربه به اضلاع مقاومت در شام در آن مؤثر بود، اما عامل اصلی به حساب نمی‌آمد.
صهیونیست‌ها زیر شلیک‌های چند عرصه‌ای و خطر جنگ منطقه‌ای جلو آمدند. پس تمام ماجرا به تضعیف مرحله‌ای باز نمی‌گردد. تل‌آویو در زمانی که بازدارندگی پیشین وجود داشت، با قبول ضربات تصمیم گرفت حرکت کند. اگر دلیل جنگ تضعیف بازدارندگی نبوده و ریشه در موجودیتی شدن مسائل برای رژیم صهیونیستی دارد، ناکامی تل‌آویو در تحقق اهداف در چنین وضعیتی یک شکست بزرگ برای آن است. اگر ایران در شرایطی که رژیم صهیونیستی به دلیل در خطر قرار گرفتن موجودیتش چندان با بازدارندگی کاری نداشت، موفق شد بازدارندگی پررنگ‌تری نسبت به گذشته در برابر واشنگتن و تل‌آویو ایجاد کند، این مسئله از ظهور بازدارندگی جدیدی حکایت دارد.

با این وجود هنوز مشخص نیست که آیا بازدارندگی جدید متولد شده یا در میانه آن قرار داریم که در آن احتمال ازسرگیری جنگ وجود دارد.

2- طراحی دو هفته‌ای از ابتدای وقوع جنگ

از ابتدای جنگ، منابع رسانه‌ای ادعا کردند رژیم صهیونیستی تنها برای جنگی دو هفته‌ای برنامه‌ریزی کرده است.
از نظر رژیم صهیونیستی، آنچه باعث پایان این جنگ می‌شد، ضربات مؤثر به ایران و کاهش ذخایر موشکی بود تا جایی که تهران توان ادامه نداشته باشد. ایران اما ضربات را کنترل و با مدیریت ذخایر موشکی امکان ادامه جنگ را ایجاد کرد. با این وجود، تمام این موارد یک روی محاسبات جنگ را نشان می‌داد؛ دلیل مهم‌تر در طراحی جنگ برای دو هفته، تاب‌آوری پایین رژیم در برابر ایران آن هم در بهترین شرایط بود.

صهیونیست‌ها این دو هفته را بر فرض کاهش شلیک موشک‌های ایران و کارایی بالای پدافند خود تعیین کرده بودند که نشان می‌دهد آن‌ها تا چه میزان آسیب‌پذیرند؛ به عبارتی آن‌ها در صورتی که موفق می‌بودند، تنها برای دو هفته جنگ ظرفیت داشتند. آنچه اهمیت بالایی دارد، در نظر گرفتن ورود محور مقاومت به نبردهاست؛ یعنی دقیقاً آنچه حمله به ایران تضعیف آن معرفی می‌شد. تل‌آویو نگران بود فرسایشی‌شدن جنگ با تشدید اوضاع و تضعیف رژیم، منجر به ورود گروه‌های مقاومت به جنگ شود. همان گروه‌هایی که ادعا می‌شد ضربه به آن‌ها باعث کنار رفتنشان از معادلات شده است.
ضربه‌ای که گروه‌های مقاومت در شام خوردند قابل انکار نیست، اما این مسئله با حذف آن‌ها از معادلات فاصله داشت.

3- درخواست ورود آمریکا به جنگ

در این خصوص دو روایت وجود دارد؛ روایت نخست بر این مبناست که قرار بود پس از تهاجم اولیه رژیم صهیونیستی طی یک هفته، آمریکا با ارزیابی نتایج وارد نبردها شود. برخی نیز در قالب همین سناریو مدعی‌اند که رژیم امیدوار بود در صورت موفقیتش در روزهای ابتدایی جنگ، آمریکا برای پیوستن به آن ترغیب شود.

روایت دوم بر این مبناست که آمریکا به هر دلیلی قصد ورود مبتکرانه و فعالانه به جنگ را نداشت؛ چه به این خاطر که از ابتدا هدفی برای ورود نداشت و چه اینکه با مشاهده پاسخ‌های ایران از پیوستن به جنگ تمام عیار منصرف شد. به نظر می‌رسد تحولات بیشتر با سناریو دوم انطباق دارد.

آمریکا برای نجات رژیم وارد جنگ شد، اما به گونه‌ای ورود خود را تنظیم کرد که باعث شکل‌گیری جنگ تمام عیار نشود. آمریکا حمله را از پیش به ایران اطلاع داد، حمله خود را به تأسیسات هسته‌ای محدود و ابعادش را کوچک کرد؛ در نتیجه آسیب‌ها اندک و آسیب جانی صفر بود.

5- درخواست آتش‌بس

رژیم صهیونیستی و آمریکا در ساعات منتهی به آتش‌بس درخواست آن را مطرح کردند. پس از اجرای عملیات «بشارت فتح» توسط ایران علیه پایگاه العدید در قطر به عنوان مهم‌ترین پایگاه آمریکا در منطقه و متمایل شدن آتش جنگ به سمت خلیج فارس که با شلیک‌های متعدد مقاومت عراق به سمت پایگاه‌های آمریکا در عراق و سوریه همراه شد، واشنگتن از سران قطر خواست تا برای میانجیگری قدم پیش بگذارند.
درخواست آتش‌بس همزمان توسط آمریکا و رژیم صهیونیستی حقیقت ماجراست، در حالی که برداشت عمومی آتش‌بس صرفاً میان ایران و رژیم صهیونیستی است؛ بدون توجه به درخواست‌دهندگان و دو موردی بودن آن‌ها.

7- احساس جبهه داخلی رژیم صهیونیستی

بر اساس نظرسنجی روزنامه عبری‌زبان معاریو، ۶۵ درصد از پرسش‌شوندگان در پاسخ به این سؤال که «آیا اسرائیل در جنگ علیه ایران به پیروزی رسید؟» گفته‌اند «خیر». این افراد کسانی‌اند که تحت بمباران ادراکی و رسانه‌ای قرار دارند؛ به عبارتی دیگر اخبار ترورها و حملات مختلف به ایران و نابودی تأسیسات هسته‌ای را شنیده و باور کرده‌اند.

از سوی دیگر، شنیده‌اند موشک‌های ایران رهگیری شده و در سایه سانسور از اخبار مرتبط با موشک‌باران تأسیسات و اماکن نظامی و اطلاعاتی بی‌اطلاع مانده‌اند. با این حال، آن‌ها تحت بمباران تبلیغاتی درباره موفقیت‌ها و سانسور ضربات وارده، رژیم صهیونیستی را پیروز نمی‌دانند! دلیل چه می‌تواند باشد؟

آنچه آن‌ها با وجود همه محدودیت‌ها حس کرده و در برابرش تاب نیاورده‌اند، ضربات موشکی ایران است. این ضربات به دلیل هدف قرار دادن مقرهای مخفی و پوششی و یا تأسیسات حومه‌ای مثل پالایشگاه نفت حیفا، توسط ساکنان حس شده‌اند.

متن کامل این گزارش را در روزنامه فرهیختگان بخوانید.

نظرات کاربران