
آجورلو در مورد اینکه اظهارنظر صریح ترامپ، از تغییر نظام سیاسی به معنای عدم تحقق این هدف توسط رسانههای فارسی زبان وابسته به رژیم بوده است، توضیح داد: ترامپ از روز اول چیزی غیر از این نمیخواست و همه میدانستیم که موضوع هستهای بهانه بود. این بهانه هم از او گرفته شد. ما مذاکره کردیم، مسئله همیشه نظام سیاسی و ایران بوده و است.
پشت ایده تغییر نظام سیاسی، تجزیه ایران قرار دارد

بعد از تجاوز صهیونیستها به ایران، مقامات صهیونیستی صراحتا اعلام کردند که این جنگ برای آنها و ایران جنگ موجودیتی است. حالا رئیسجمهور آمریکا، مهمترین حامی رژیم صهیونیستی یک روز بعد از حمله به تاسیسات هستهای ایران، صراحتا در پیامی در شبکه اجتماعیاش از پروژه تغییر نظام سیاسی در ایران گفته و تلاش کرده با افکار عمومی مردم ایران بازی کند. سعید آجورلو، جامعهشناس سیاسی و فعال سیاسی اصولگرا، در گفتوگویی که با ما داشته، اهداف و علل ادعای ترامپ را بررسی کرده که در ادامه از نظر میگذرانید.
سازمان اجتماعی ایران تقویت شد
آمریکا از ابتدا به دنبال اجراییسازی پروژه رژیمچنج بود؛ اما حالا علنی آن را مطرح میکند. آجورلو در مورد پیگیری این طرح از روزهای شروع تجاوزات رژیم گفت: «قدرت پنهان در آمریکا(استیت) و بخش اصلی قدرت در تمام 47 سال گذشته «طرح رژیم چنج» را دنبال میکرد. در دورههای مختلف، با شیوههای مختلف، مسئلهشان با نظام حکمرانی ایران همین بود. در یک درجه و زاویه متفاوتتر مسئلهشان این بوده که کشوری در قواره و سایز و قدرت ایران با استیت با وسعت و جمعیت زیاد، فروپاشیده شود. پشت ایده تغییر نظام سیاسی ایران، تجزیه ایران را قرار داده بودند.
از همان روزهای ابتدایی که اسرائیل با این حجم ترور تجاوز به ایران را شروع کرد، پروژه رژیمچنج را کلید زدند. موضوع پنهانی نبود. همان روزهای ابتدایی حملات گسترده به ایران دو تلقی داشتند، یک اینکه شورش و ناآرامی در ایران رخ میدهد و نکته دوم اینکه سازمان رزم ایران نمیتواند خود را بازسازی کند و از هم میپاشد و با این دو تلقی آمدند. اما با اتفاقاتی که در 48 ساعت اول اتفاق افتاد و پدافند ایران تقویت شد و به سمت حمله حرکت کرد، نهتنها سازمان اجتماعی هم فرونپاشید، بلکه منسجمتر و مستحکمتر شد. درواقع نه شکاف در جامعه اتفاق افتاد نه شکاف دولت، ملت و هم سازمان سیاسی و رزم کار کرد و هم سازمان اجتماعی ایران. پس محاسبه اینها غلط از آب درآمد.»
بازی ترامپ برای ایجاد شکاف دولت-ملت
پیامی که ترامپ در شبکه اجتماعیاش منتشر کرده میتواند دو معنا داشته باشد. آجورلو در توضیح معنای این پیام گفت: «فاز دوم برنامه آنها، علنی کردن نیتشان است. قبل از حمله به فردو - که حمله به فردو هم نشان میدهد برنامه آنها نگرفته است، یعنی در فاز اول برنامه آنها محقق نشده است - اسرائیل ضربه خورد و آمریکا را به میدان آورد. فاز جدید همین پیامی است که ترامپ مطرح کرده است. ترامپ از مطرح کردن این موضوع دو منظور دارد. یک نکته این است که ایران به پیام آمریکا پاسخ نداد، درواقع ایران را تهدید میکند که اگر به حملات فردو پاسخ دهید به سمت این پروژه حرکت خواهیم کرد که این موضوع چیز عجیبی نیست و آنها از ابتدا به دنبال رژیمچنج بودند.
نکته دوم این است که میخواهد سازمان اجتماعی ما را از هم بپاشاند. سازمان اجتماعی ما در 11 روزی که از جنگ گذشته از هم نپاشیده و همچنان کار میکند. اینها گمان میکردند که هواپیماهایشان آسمان ایران را در اختیار میگیرند، زمین را هم مردم برای آنها میگیرند، درحالیکه ضربات مهلک خوردند و در آسمان هم توفیق نداشتند. آمده بودند که مواد غنیشده ما را ببرند و نتوانستند. براین اساس بازی جدید، ذیل فعال کردن دو شکاف پیش میرود. از یک سمت شکاف دولت، ملت ایجاد کنند که نظام حکمرانی نمیتواند به شما عظمت بدهد؛ چیزی که تحت عنوان MIGA مطرح میکند همین است و نکته دیگر این است که شکاف جامعه، جامعه درست کند.
دوقطبی اجتماعیای که وجود نداشت و دوقطبیهایی هم که وجود داشت از بین رفت. یک تئوریهای دوجامعهای وجود داشت که الان آن را نمیبینید. یک جامعه میبینید. درواقع از سروش تا شهرام شبپره در حال دفاع از میهن و محکومیت حمله به اسرائیل هستند که این یک ائتلاف بینظیر است. حتی بخش زیادی از اپوزیسیون جمهوری اسلامی پشت ایران ایستاده است. تا زمانی که این شکافها فعال نشود، به اهدافش نخواهد رسید.»
ترامپ نماد وحشیترین سیاستمدار آمریکایی
آجورلو در مورد اینکه اظهارنظر صریح ترامپ، از تغییر نظام سیاسی به معنای عدم تحقق این هدف توسط رسانههای فارسی زبان وابسته به رژیم بوده است، توضیح داد: «ترامپ از روز اول چیزی غیر از این نمیخواست و همه میدانستیم که موضوع هستهای بهانه بود. این بهانه هم از او گرفته شد. ما مذاکره کردیم، مسئله همیشه نظام سیاسی و ایران بوده و است. ترامپ امروز، نماد ضدایرانیترین و وحشیترین و تندترین سیاستمدار غربی است. تمام نقشههایی که در سالهای گذشته کشیده شده را ترامپ نمایندگی میکند. یک انسان دیوانه و مست زنگی را پیدا کردند و خط آنها را جلو میبرد.
علت اینکه این طرح را بیان میکند این است که اینها به دنبال یک عملیات کوتاه، مستحکم و سریع، با شدت و حجم وسیع بودند. امروز اگر از بالا به موضوع نگاه کنیم مشخص است که محاسبات اسرائیل و آمریکا، محاسبات دقیقی نبوده است و نتیجه نداده و به همین دلیل فاز بعدی را سریعا عملیاتی میکنند. در سمت دیگر و در مواجهه با رسانههای فارسیزبان هیچ چیزی مثل این ایام نتوانست نشان دهد که اینها صدای اسرائیل هستند. به هرصورت اثری از وطنپرستی در بخشی از اپوزیسیون ما پیدا میشود. جدای از مردم عادی، در روشنفکران و سلبریتیها، اما یک اپسیلون از این احساس وطنپرستی در پهلوی و این رسانهها نیست.
پهلوی میخواهد سوار هواپیمای اسرائیلیها شود، بیاید ایران حکومت کند. درحالیکه ظاهرا مسئله اینها این بود که مردم حکومت جمهوری اسلامی را نمیخواهند و حال پهلوی را مطرح میکنند که هیچ مقبولیتی ندارد و اساسا عنصری ضدوطن است. وقتی آن عکس نتانیاهو و پهلوی، کنار مصاحبه نتانیاهو و زراعتی قرار میگیرد و کنار اخبار اینترنشنال قرار میگیرد، نشان میدهد که ضدملیترین و ضدمیهنیترین نیروها مقابل ایران قرار گرفتهاند.»
جامعه ایران شبیه آنچه ترامپ فکر میکند نیست
پروژه جدید ترامپ هم شکست خواهد خورد. آجورلو در مورد علل شکست این پروژه گفت: «جامعه ایران یک روح جمعی بزرگ دارد، یک قدرت پنهان دارد و میداند که از این قدرت کجا استفاده کند. در عین آنکه تجربه تاریخی ضدسلطه دارد، پویایی هم دارد. یعنی با توجه به زمان و مکان حادثه تصمیم میگیرد و در موضوعات مختلف، متفاوت تصمیم میگیرد. همان کسانی که در ماجرای مهسا محتوا تولید میکردند، امروز علیه اسرائیل محتوا تولید میکنند و این نشان میدهد جامعهای با پیچیدگی و پویایی خاصی است و متفاوتتر از چیزی است که آنها فکر میکردند و در عین حال هم جامعه قدرتمندی است. براین اساس اینها جامعهشناسی ایران را بلد نیستند و از آن طرف دنیا برای جامعه ایران تصمیم میگیرند و تحلیل میکنند، کمااینکه در انقلاب ایران نیز این موضوع را نفهمیدند، در عراق هم این را نفهمیدند.»
زمان حفظ و تقویت انسجام اجتماعی است
آجورلو به این موضوع هم اشاره کرد که در میانه پیشبرد این پروژه مهمترین کار حفظ و تقویت سازمان اجتماعی ماست و گفت: «امروز زمانی است که همه رسانههای ما، مخصوصا صداوسیما، باید آماده پذیرش این ظرفیتها باشد. ظرفیتها بزرگ است و صداوسیما هم باید خودش را گسترده کند و این ظرفیتها را در خود جای دهد. نمایش، بیان، تبیین و پرفورمنس شبه جنبش ضداسرائیلی و وطنی و میهنی و ملی، لازم است. بخش زیادی از آن باید در تلویزیون اتفاق بیفتد و باید ظرفیتش را به اندازه ظرفیتهایی که در جامعه وجود دارد، گسترده کند.
کاری که آقای چاوشی انجام داد، نماد جامعه ایرانی است. موسیقی چاوشی هم یک احساس ملی است. معلوم نیست که این فرصت همیشگی باشد. بنا به اتفاقات و رویدادها ممکن است فضا متفاوت باشد. امروز باید از آن یک سرمایه و قدرت ملی آفریده شود. کمی این نگرانی وجود دارد که از این سرمایه استفاده نشود. الان فرصت ساختن سرمایه ملی در جهت تقویت سازمان اجتماعی ایجاد شده است. اگر سازمان رزم ما در حال پویایی و تکاپوست، سازمان اجتماعی ما هم پویایی و فعل و انفعال دارد. این استاتیک نیست، داینامیک است، رفت و برگشت دارد، تحت تاثیر اخبار و رویدادهای مختلف قرار دارد. بنابراین باید مراقبت شود و با توجه به وقایع با آن رفت و برگشت داشته باشیم.
به همین خاطر است که میگویم نقش صداوسیما در این سازمان اجتماعی موثر است. هر قدر این سازمان اجتماعی را مستحکمتر نگهداریم، پروژههای اینها شکست خواهد خورد. اگر پروژه تجزیه ایران دو بال داشته باشد، یک بال آن زدن سازمان رزم و سیاسی و امنیتی ماست و بال دیگر زدن سازمان اجتماعی ماست. باید مراقب این دو بال باشیم و مراقبت از اینها راه مبارزه با پروژه تجزیه ایران است.»
