بررسی عمده دلایل ناکامی دشمن

جدا از اینکه آمریکا برای نجات صهیونیست‌ها وارد میدان شد و این به تنهایی می‌تواند طرف غالب و مغلوب این جنگ را مشخص کند، می‌توان به هدف‌گذاری‌های طرفین از جنگ نیز اشاره کرد و بر مبنای آن پیروز میدان را مشخص کرد.

  • ۱۴۰۴-۰۴-۰۴ - ۰۹:۴۷
  • 00
بررسی عمده دلایل ناکامی دشمن

عقب‌نشینی اسرائیل و عقل سرخ ایرانی

عقب‌نشینی اسرائیل و عقل سرخ ایرانی
صادق امامیصادق امامیعضو شورای سردبیری

جنگ میان ایران و رژیم صهیونی در دوازدهمین روز خود به توقف رسیده است. هنوز از سمت و سوی تحولات آتی چشم‌انداز کاملی وجود ندارد و احتمال هر سناریویی می‌رود؛ اما آنچه تاکنون مشخص شده، عدم تحقق دستاوردهای مدنظر آمریکا و رژیم صهیونیستی از طریق جنگ است؛ موضوعی که نشان می‌دهد آنها در قالب نظامی جنگ به دستاوردهایی که تصور می‌کردند، دست پیدا نکردند. اینکه چرا رژیم صهیونیستی با وجود حمایت‌های گسترده غربی و ادعای قرار گرفتن ایران در ضعیف‌ترین حالت خود در 4 دهه اخیر، نتوانست به هیچ‌یک از اهداف از پیش تعیین شده دست پیدا کند، موضوعی است که به‌طور حتم اندیشکده‌های غربی در روزها و هفته‌های آینده بسیار درباره آن خواهند نوشت. در این گزارش ضمن اشاره به وضعیت ایران در 3 سده اخیر، به بررسی عمده دلایل ناکامی دشمن در این جنگ پرداخته شده است.

هویت تاریخی

ایران پس از نادرشاه افشار یعنی از حدود سال 1747 میلادی تا پیش از انقلاب اسلامی در 1979 یعنی بیش از 230 سال، در هیچ جنگی پیروز از میدان خارج نشده بود. پس از نادر، ایران به واسطه کشمکش‌ها و جنگ‌های داخلی، دچار ضعف شدیدی شد تا درنهایت قدرت به خاندان قاجار رسید. در دو دور جنگ‌های ایران و روس که منجر به شکست ایران شد، معاهدات گلستان و ترکمانچای به ایران تحمیل شد و قفقاز، گرجستان، ارمنستان، آذربایجان، داغستان و بخش‌هایی از دریای خزر از خاک ایران جدا شد. کمی بعد قشون‌کشی ایران برای بازپس‌گیری هرات با اشغال بخش‌هایی از ایران توسط انگلیس، با پذیرش شکست ناکام ماند و ایران مجبور شد در 1857 با معاهده پاریس، از افغانستان چشم‌پوشی کند. در چند مرحله جنگ با عثمانی نیز ایران هیچ پیروزی قاطعی کسب نکرد.

تا پیش از جنگ جهانی اول، اگر ایران در جنگ‌ها شکست می‌خورد و تحقیر می‌شد و امتیاز واگذار می‌کرد، از این جنگ به بعد، به نقطه‌ای رسید که بابت جنگ‌هایی که در آن نیز نقشی نداشت، متحمل شکست ‌شده و هزینه آن را پرداخت می‌کرد. در اولین جنگ جهانی، در شرایطی که ایران بی‌طرف بود، خاکش توسط روسیه، عثمانی و انگلیس اشغال شد. در 1925 هم که تخت سلطنت به پهلوی‌ها رسید، وضعیت تغییری نکرد و ایران در میانه جنگ دوم جهانی با وجود اینکه بی‌طرف بود ولی متفقین (انگلیس و شوروی) به ایران حمله، پادشاه را تبعید و ایران را اشغال کردند. این بار نیز ایران بدون هیچ مقاومت نظامی، به سختی تحقیر شد. نخستین پیروزی ایران طی 235 سال، در 3 خرداد 1361 ( 24 می‌1982) رقم خورد و پس از آن نیز ایران در هیچ نبردی چه در درون مرزها و چه بیرون از مرزهای سرزمینی‌اش متحمل شکست نشده است. 

چرا اسرائیل پیروز نشد؟

نبردهای امروزی مثل جنگ‌های دهه‌های قبل نیستند که بتوان با میزان تصرف سرزمین یا تعداد اسرا و کشته‌ها، طرف پیروز را مشخص کرد. جنگ‌ها در دهه اخیر پیچیده‌تر شده‌اند و این پیچیدگی در تحلیل جنگ و حتی شناسایی طرف پیروز جنگ نیز صدق می‌کند. رژیم صهیونیستی با یک حمله پیش‌دستانه که در 6 موج مختلف از بامداد روز جمعه تا ساعت 7 صبح ادامه داشت، علاوه‌بر ترور فرماندهان اصلی جنگ، دانشمندان هسته‌ای و پایگاه‌های نظامی ایران را نیز هدف قرار داد تا عملاً سیستم عصبی دفاعی ایران را فلج کند. صهیونیست‌ها به جز یکبار و آن هم در نبرد با حزب‌الله لبنان در سال 2006، در تمام جنگ‌های پیش‌دستانه‌شان پیروز مطلق میدان بودند.

آنها در جنگ 6 روزه با اعراب، پیش از آنکه ارتش مصر به خودش بیاید، در یک حمله سریع، با بمباران جنگنده‌های مصری، 90 درصد توان هوایی قاهره را از بین بردند تا مصر پیش از آنکه شلیکی به سمت سرزمین‌های اشغالی داشته باشد، شکست بخورد. صهیونیست‌ها تصور می‌کردند ایران هم همچون مصر است که با زدن تسلیحات و ترور فرماندهان، کار پایان پیدا کند. آنها تنها ساعاتی پس از حمله و با احیای سامانه‌های پدافندی ایران و همچنین حمله سریع موشکی ایران دریافتند که محاسباتی اشتباه داشته‌اند و با تداوم پاسخ‌های موشکی ایران، در حال از دست دادن دستاوردهای ساعات ابتدایی و تحمل شکست هستند. نشانه این شکست پس از بمباران شدید مواضع دشمن، خود را نشان داد؛ زمانی که صهیونیست‌ها دست به دامان آمریکا شدند و این پیام را به واشنگتن رساندند که بدون ورود آمریکا، ادامه جنگ برای تل‌آویو ناممکن است.

مقامات واشنگتن نیز پس از ارزیابی اوضاع به این نتیجه رسیدند که تا پیش از وارد آمدن ضربه بزرگ به تل‌آویو، به جنگ ورود کنند. از همین رو نیز دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا در یک عملیات نمایشی و تنها با هدف تهدید ایران به ورود رسمی به جنگ، طی عملیاتی به تاسیسات هسته‌ای ایران حمله کرد. با این حال ایران، در انتقام از حمله آمریکا به تاسیسات هسته‌ای، با متمایل کردن آتش خود به سمت پایگاه‌های این کشور در خلیج فارس، قدرت، شجاعت و اراده خود برای هدف‌گیری هر متجاوز و هر همکار با آن را به رخ همه کشید. این مسئله نشان داد احتمال دارد آمریکا در صورت اصرار به درگیری، خود گرفتار آتش شود. از همین رو نیز شامگاه دوشنبه پس از حمله ایران به پایگاه آمریکا در العدید قطر، با ورود واشنگتن، جنگ متوقف شد. 

جدا از اینکه آمریکا برای نجات صهیونیست‌ها وارد میدان شد و این به تنهایی می‌تواند طرف غالب و مغلوب این جنگ را مشخص کند، می‌توان به هدف‌گذاری‌های طرفین از جنگ نیز اشاره کرد و بر مبنای آن پیروز میدان را مشخص کرد. ائتلاف واشنگتن و تل‌آویو، 4 هدف عمده در جنگ با ایران داشتند. نتایج جنگ‌ها را از طریق انطباق وقایع با اهداف اعلامی می‌سنجند. رژیم صهیونی اهدافی را برای جنگ با ایران مدنظر داشت که در ادامه مورد بررسی قرار گرفته‌اند. 

الف) هسته‌ای
رژیم صهیونی و سپس آمریکا، تاسیسات هسته‌ای اصفهان، نطنز و فردو را در چند نوبت بمباران کردند. حمله آمریکا تک‌مرحله‌ای و آخرین حمله صورت گرفته به این تاسیسات بود و طی آن ترامپ ادعا کرد این تاسیسات نابود شده‌اند. با این حال بسیاری ازجمله در داخل آمریکا این ادعا را رد کرده‌اند. «کریس مورفی» سناتور مشهور دموکرات که از قضایای مرتبط با روابط آمریکا و ایران باخبر است، ادعای ترامپ در این باره را رد کرده است. ایران به دلیل حملات رژیم، پیش‌بینی ورود آمریکا به عرصه و اطلاع‌رسانی به تهران درخصوص در پیش بودن بمباران آمریکا، اورانیوم غنی شده و تجهیزات را از این تاسیسات تخلیه کرده بود. درحال حاضر این مواد و تجهیزات در اماکن اعلام نشده و مخفی قرار دارند. درنتیجه نه‌تنها برنامه هسته‌ای ایران ضربه جدی‌ای نخورده، بلکه تهران در بازی با غرب، با انتقال دارایی‌های هسته‌ای به مکان‌های مخفی خود را تقویت کرده است. 

ب) موشکی
تل‌آویو با حملات به شهرهای موشکی و تاسیسات تولید موشک تلاش کرد، ضربه‌ای سنگین به این برنامه وارد کند تا حتی ایران ناتوان از شلیک موشک باشد، اما تداوم موشک‌باران سرزمین‌های اشغالی نشان داد توقفی در کار نیست. زنجیره برنامه موشکی ایران بسیار پیچیده و پراکنده بوده و شهرهای موشکی نیز از حفاظت بالایی برخوردار بودند. در مواردی، شهرهای موشکی به دلیل آسیب به ورودی‌ها یا هدف‌گیری خودروهای پرتاب‌کننده پس از خروج از پناهگاه‌ها، غیرعملیاتی شدند؛ اما تجهیزات و نفرات آنها سالم ماندند. با ترمیم خرابی‌ها و اصلاح تاکتیک‌ها، با تجهیزات موجود می‌توان به سرعت قدرت آتش پیشین را افزایش داد. 

ج) فروپاشی سازمان رزم
رژیم صهیونی با ترور رئیس ستاد مشترک نیروهای مسلح، معاون اطلاعاتی و عملیاتی او، فرمانده سپاه، حمله به جلسه فرماندهان نیروی هوافضای سپاه و همچنین ترور رئیس قرارگاه خاتم‌الانبیا به‌عنوان فرمانده جنگ ایران، تلاش کرد سازمان رزم تهران را نابود کند. پس از ترور برترین فرماندهان نظامی ایرانی به همراه معاونانشان و همچنین شهادت فرماندهان بعضی از سرویس‌های اطلاعاتی مانند سازمان اطلاعات سپاه و بسیج، قدرت اطلاعاتی و نظامی ایران در سطحی قابل توجه به کار خود ادامه داده و فروپاشی سازمان رزمش شکست خورد. 

د) آشوب اجتماعی
غرب با تشدید تحریم‌ها از دو دهه قبل به دنبال گسترش فقر و خشم در جامعه ایران بود تا درنهایت بتواند با سرخورده کردن جامعه، زمینه‌ساز فروپاشی نظام سیاسی، بروز هرج‌ومرج و سپس تجزیه کشور شود. با این وجود، مبادرت رژیم صهیونی به آغاز جنگ آن هم در حین گفت‌وگوهای هسته‌ای میان ایران و آمریکا، شکاف‌های اجتماعی ایران را نه‌تنها تعمیق نکرد، بلکه موجب ترمیم آنها شد. در این مدت گروه‌ها و افرادی به حمایت از کیان کشور پرداختند که طی دهه‌ها و سال‌های اخیر چالش‌های زیادی ایجاد و تجربه کرده بودند. 

عوامل شکست نخوردن؟

چرا رژیمی که پیشرفته‌ترین تسلیحات نظامی و بالاترین حمایت لجستیکی و اطلاعاتی غرب را در اختیار داشت، نتوانست به اهداف از پیش تعیین شده‌اش دست پیدا کند؟ 

1- موجودیتی به نام ایران
ایران یک هویت تاریخی، تمدنی و سرزمینی با ریشه است. ایران کشوری با بیش از ۲۵۰۰ سال تمدن است و کشوری نیست که مرزهایش در پی قرارداد استعماری همچون سایکس-پیکو ترسیم شده باشد. از زمان مادها تا به امروز، همیشه نوعی هویت واحد ایرانی وجود داشته که چه در پیروزی‌ها و چه در شکست‌ها و سال‌ها تجربه استعمار، فراموش نشده است. «ایرانی بودن» در بزنگاه‌های تاریخی - از حمله مغول تا جنگ تحمیلی یا تحریم‌های فلج‌کننده – باعث شده تا وقتی پای کشور در میان باشد، تمام شکاف‌ها کنار گذاشته و حتی منتقدان نظام، از حس تعلق و وطن‌دوستی‌شان بگویند. 

2- رهبری سیاسی
یکی دیگر از مزیت‌های ایران، رهبری سیاسی است. در طول تاریخ، این رهبران قدرتمند سیاسی بوده‌اند که توانسته‌اند در لحظات بحرانی به‌‌درستی تدبیر و ایران را قدرتمندتر کنند. به‌عنوان نمونه، ایران پیش از شاه عباس صفوی، رو به زوال بود؛ اما با به قدرت رسیدن او، ایران تبدیل به یک قدرت بلامنازع شد و علاوه‌بر اخراج پرتغالی‌ها از خلیج‌فارس، ضربات سهمگینی نیز به عثمانی‌ها زد. این رهبری کاریزماتیک در انقلاب ایران و وقایع پس از آن نیز خود را به خوبی نشان داد.

انقلاب نوپای ایران تحت رهبری امام خمینی در بحرانی‌ترین شرایط کشور درگیر جنگ شد؛ اما نه‌تنها دچار فروپاشی نشد و هیچ بخشی از کشور را از دست نداد که شکست را بر دشمن تحمیل کرد. جنگ اخیر نیز نشان داد که ایران در مواجهه با بحران، رهبری متمرکز و مقاوم دارد. رهبری ایران در شرایطی که بسیاری از فرماندهان رده بالای نظامی توسط صهیونیست‌ها ترور شدند و انتظار می‌رفت که این ترور منجر به دوپارگی در رأس قدرت یا حتی بروز رفتار واکنشی - احساسی شود، با تکیه بر تجربه جنگ و بحران‌های گذشته، پاسخ به تجاوز دشمن را به‌صورت مرحله‌به‌مرحله، غیرعجولانه و منسجم مدیریت کرد و درنهایت نیز رژیم در پی «مجازات سخت» ناچار به پایان دادن به ماجراجویی‌های بی‌حاصلش شد. 

3- انسجام اجتماعی
در سال‌های گذشته به دلایل مختلف، ایران چالش‌ها و شکاف‌های پیچیده‌ای را تجربه کرد و این شکاف‌ها حتی به دوقطبی‌های شدیدی نیز گسترش پیدا کرد. رژیم صهیونیستی و متحدانش روی این شکاف‌ها حساب ویژه‌ای کرده بودند و از همین رو نیز در آستانه پاسخ ایران و هویدا شدن ناکامی حمله پیش‌دستانه، بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی در پیامی ویدئویی از مردم ایران خواست به‌پا خیزند و به سرنگونی حکومت کمک کنند! اما سوابق تاریخی ملت ایران نشان می‌داد که با وجود اختلاف‌نظرهای سیاسی، اقتصادی یا اجتماعی در ایران، در زمان بحران‌های خارجی، بدنه اجتماعی کشور به شکل نسبی یکپارچه عمل می‌کند. این «انسجام اجتماعی» یا همان همبستگی ملی یکی از مهم‌ترین ستون‌های پایداری هر کشور در برابر فشارهای خارجی و بحران‌های داخلی است. درواقع برخلاف ارزیابی دشمن، حمله نظامی خارجی باعث وحدت روانی و نوعی دفاع غریزی از کشور می‌شود. این انسجام جدا از همراهی با حکومت، در کف جامعه نیز به طرز ملموسی خودش را نشان می‌داد. مردم در صف نانوایی، در فروشگاه‌ها و حتی در پمپ‌های بنزین به یکدیگر کمک می‌کردند. در این روزها هیچ فروشگاهی غارت نشد تا روشن شود برخلاف تحلیل‌های دروغین، جامعه‌ ایران در بحران‌ها انسجام فوق‌‌العاده‌ای دارد.

4- بومی بودن دفاع 
در دوران جنگ تحمیلی، ایران متوجه شد راهی جز تکیه بر توان داخلی در بخش دفاعی ندارد. از همین رو سامانه‌های پدافندی، فناوری‌های موشکی، پهپادی و اطلاعاتی ایران اکثرا بومی‌سازی شده‌اند. ایران برای دفاع از خود به شکل مستقیم به هیچ کشوری وابسته نیست. ایران با ساخت سامانه‌های پدافندی مانند «باور ۳۷۳» یا موشک‌های نقطه‌زن، ساختار دفاعی‌ای طراحی کرده که هم پایدار است و هم منعطف. همین موضوع بود که جلوی حمله اسرائیل را گرفت و آن را به نتیجه‌ مورد توجهش نرساند. 

آیا آسیب ندیدیم؟

ایران در این جنگ نابود نشد، شکست نخورد و موجودیتش باقی ماند، اما حتما آسیب دید. بدون درک این آسیب‌ها نمی‌توان برای آینده برنامه‌ریزی کرد. بخشی از آسیب‌، از دست دادن فرماندهان و دانشمندان بزرگ ایرانی بود و بخشی دیگر متوجه زیرساخت‌های حیاتی هسته‌ای، نظامی و صنعتی. جنگ تبعات اقتصادی نیز به دنبال دارد که فائق آمدن بر تمام این آسیب‌ها زمان‌بر است. البته نباید فراموش کرد که دشمن نیز ضربات سختی در این جنگ متحمل شد که اگر چنین نبود، امروز چیزی از زیرساخت‌های ایران باقی نمانده بود. 

ظرفیت بازسازی ایران

جنگ اگرچه محدود به رژیم صهیونیستی نبود و به شکلی ایران با آمریکا مشغول نبرد بود اما به هر حال توانست برخی از ضعف‌ها و اشتباهات نظامی ایران را در یک آزمون بزرگ، محک بزند. ایران اکنون به خوبی می‌داند که در کنار توان قدرتمند موشکی، باید روی پدافند هم متمرکز شود و به تقویت جدی این سیستم بپردازد. یا در حوزه امنیتی در ورود و خروج‌های غیرقانونی از مرز و ورود بدون بازرسی دقیق کالا از مرزهای مختلف تحت عنوان کولبری یا ته‌لنجی نظارت کند. در داخل نیز شبکه قدرتمند بسیج و ظرفیت‌های دیگر مردمی فعال شوند تا دیگر عوامل نفوذی نتوانند در چنین میدانی، ضرباتی سخت به کشور بزنند. به‌طور حتم پس از جنگ سیستم نظامی و به‌ویژه امنیتی ایران یک به‌روزرسانی گسترده را پیش‌رو خواهد داشت. 

علاوه‌بر این، ایران باید حفظ سرمایه اجتماعی که در شرایط جنگی به بالاترین سطح خود رسید را نیز در دستور کار قرار دهد. تقویت این سرمایه دو محور اصلی دارد: 1- اصلاح برخی رویه‌ها در حکمرانی کشور.  2- اصلاح دیدگاه برخی از منتقدان. در طول 4 دهه گذشته بسیاری از منتقدان، حاضر نبودند تصویر درستی که در کشور از دشمن وجود داشت را بپذیرند اما با حمله رژیم به ایران و حمایت کامل آمریکا، آنان نیز متوجه شدند که دشمن یک عبارت موهوم نیست و نمی‌توان با خوش‌بینی نسبت به غرب، از خطر دشمن چشم‌پوشی کرد. 
در هر صورت این جنگ با تمام تبعاتش و همچنین ضربات سهمگینی که به رژیم صهیونیستی زده شد، در صورت درس گرفتن از آن و اصلاح برخی رویه‌ها، اثرات قابل توجهی بر آینده ایران خواهد داشت.

نظرات کاربران