

یک نفر از لزوم میانداری مجدد شورای عالی سیاستگذاری سخن میگوید و دیگری عمر آن را پایانیافته میداند و ایده پارلمان اصلاحات را تجویز میکند. یکی هسته سخت اصلاحطلبی را راه برونرفت از وضع موجود میداند و یکی دیگر هم از ایدهای تحت عنوان مجمع ملی اصلاحطلبان رونمایی میکند. خلاصه چیزی که در این بین به وفور به چشم میخورد، طرح و ایده است؛ طرح و ایدههایی که هر کدامشان از حمایت طیفهایی از این جریان برخوردارند، اما روی هیچکدامشان اجماعی ولو به صورت نسبی وجود ندارد. حالا یک اصلاحات است و یک دو جین طرح و ایده که هیچکدام نتوانسته نظر اکثریت را به خود جلب کند.
شورایعالی سیاستگذاری اصلاحات که روزگاری بهعنوان حاصل جمع شورای هماهنگی و شورای مشورتی رئیس دولت اصلاحات پایهگذاری شد، بعد از چند انتخابات کارنامهای از خود به جای گذاشت که خیلیها را به این جمعبندی رساند که باید عطای آن را به لقایش بخشید. عملکرد فراکسیون امید در مجلس دهم، لیست انتخاباتی پرحرف و حدیث شورای شهر پنجم و حتی کارنامه حسن روحانی در دولت دوازدهم آه از نهاد اصلاحطلبان بلند کرده و تا حد زیادی باعث شکلگیری نوعی سرخوردگی در بدنه اجتماعی این جریان شده است. رسول منتجبنیا، عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی فراکسیون امید و شورای پنجم را دو میوه تلخ و نارس شورای عالی سیاستگذاری میداند و صادق زیباکلام معتقد است به خاطر عملکرد فراکسیون امید و دولت، حتی اگر خاتمی به جای دوبار 10 بار هم تکرار کند، مردم دیگر پای کار نمیآیند، چراکه ناامید شدهاند. انتقادات در اینباره البته یکی و دوتا نیست و همین مساله زمزمهها بر سر عبور از این نهاد و تشکیل سازوکاری جدید را بر سر زبانها انداخته است.
آذرماه سال گذشته بود که مصطفی کواکبیان، دبیرکل حزب مردمسالاری در کنگره حزب اسلامی کار، از طرحی سخن گفت که به زعم او میتوانست ایرادات شورایعالی سیاستگذاری اصلاحطلبان را از میان بردارد. کواکبیان نام این طرح را «پارلمان اصلاحات» گذاشت؛ طرحی که البته موافقانش هر یک از ظن خود یار آن شدند و هر کدام قرائت خود را از آن ارائه کردند.
طرح پارلمان اصلاحات البته بهرغم موافقتها با مخالفتهای جدیای نیز همراه بوده؛ مخالفتهایی که برخی آن را به طیف مشارکت یا همان اتحاد ملت نسبت میدهند. با این حال عبدالواحد موسوی لاری، نایبرئیس شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان، پارلمان اصلاحات را تشکیلاتی میداند که قرار است بهعنوان نهاد بالادستی شورا کارش را شروع کند.
مجمع ملی اصلاحطلبان طرح دیگری است که در حزب کارگزاران در حال پخت و پز است و محمد عطریانفر از آن رونمایی کرده؛ طرحی که عطریانفر میگوید بنا دارد همه مجموعههای موازی اعم از شورای هماهنگی، شورایعالی سیاستگذاری و حتی برخی مجامع فردی را ذیل خود گرد آورد و از آنها صدای واحد به بیرون مخابره کند؛ طرحی که به گفته این عضو شورای مرکزی کارگزاران، قرار است فراتر، جامعتر و عمیقتر از پارلمان اصلاحات بوده و نمایندگی تمام گروهها، احزاب و شخصیتهای منفرد اصلاحات را عهدهدار باشد.
در کنار این دو طرح، شورایعالی سیاستگذاری اصلاحطلبان هم بهرغم همه انتقادات همچنان طرفدار دارد؛ مکانیسمی که منتقدان آن اعتقاد دارند همهکاره آن، افراد حقیقیاند و جای آنچنانی برای فعالیت و اثربخشی افراد حقوقی (نمایندگان احزاب) باقی نمانده است. مضاف بر آنکه مأموریت این نهاد ناظر به انتخابات گذشته بوده و ادامه آن فاقد موضوعیت است.
مصطفی کواکبیان در اینباره معتقد است تاریخ انقضای شورایعالی سیاستگذاری تمام شده و باید به فکر سازوکار دیگری بود، چراکه این تشکل فقط بهمنظور انتخابات 94 شکل گرفته بود، اما ادامه پیدا کرد. او که از مدافعان سرسخت نقشآفرینی احزاب به جای اشخاص است، با کنایه به محمدرضا عارف، رئیس شورای عالی سیاستگذاری میگوید برخی دوست دارند خود را فرای احزاب بدانند و برای همین بنیاد فلان و موسسه فلان راه میاندازند. ما میگوییم همین بنیاد را حزب کنند... . اینکه من بنیادی را تشکیل دهم و همه با من در آن موافق باشند، شاید در کوتاهمدت نتیجهبخش باشد، اما در درازمدت روش مناسبی نیست.
عضو فراکسیون امید مجلس این نکته را هم اضافه میکند که این تصور که ما بنشینیم و تا ابد منتظر تَکرار آقای خاتمی باشیم، کار درستی نیست و خود خاتمی هم با این شیوه موافق نیست. به گفته کواکبیان، در ماجرای لیست شورای شهر با وجود انتقادات زیادی که شد، تا گفتند آقای خاتمی لیست را تایید کرد دیگر همه سکوت کردند اما این نقد در بدنه اجتماعی باقی ماند و امروز پیکان انتقادهایی که به شورای شهر، مجلس و دولت وجود دارد، شخص خاتمی را نشانه رفته است.
در کنار طرحهای جور واجور و رنگ و وارنگ اصلاحطلبان، طرح هسته سخت، ایده دیگری بود که از سوی سعید حجاریان مطرح شد. حجاریان که قائل به کار جبههای است اعتقاد دارد اگر هسته کار جبههای سخت نباشد، جبهه وامیرود، لذا برای عملیاتی کردن آن باید به افراد سالم، پاک و قدرتمند در این هسته فکر کرد. با این تفاسیر به نظر میرسد اصلاحطلبان بیش از هر چیز بر سازوکار تصمیمگیری انتخاباتی خود متمرکز شدهاند و به آن به چشم مشکل اصلی مینگرند، این در حالی است که کار اساسا از جایی دیگر میلنگد و اصلاحطلبان فارغ از آنکه با چه مکانیسمی وارد انتخابات شوند، باید برای به میدان آوردن بدنه اجتماعی خود راه چارهای بیابند. به بیان دقیقتر، مشکل اصلی این جریان بیش از آنکه چگونگی و کم و کیف حلقه تصمیمساز آنها برای انتخابات آتی باشد، اقناع افکار عمومی برای اقبال به گزینه مورد حمایت آنها خواهد بود. هرچه باشد، حمایت تمام قد اصلاحطلبان از روحانی، چسبندگی غیرقابل انکاری را میان آنها و دولت پدید آورده و سبب شده عملکرد ضعیف روحانی و رفقا به پای آنها نیز نوشته شود.
در چنین شرایطی قرارگیری میان پارادوکس حمایت از دولت و برائت از وضع موجود، اصلاحطلبان را در وضعیت آچمز قرار داده و به نظر میرسد شرایطی را رقم زده که گریزی از آن نیست. صادق جوادی حصار در اینباره به آرمان میگوید حساسیتهایی که با توجه به حمایتهای اصلاحطلبان از آقای روحانی ایجاد شد و خدشهای که به جایگاه اصلاحطلبان وارد شد، شرایط جدیدی را بهوجود آورده که به واسطه آن با روشهای گذشته نمیتوان به نتایج مطلوب گذشته رسید؛ شرایطی که جوادی حصار آن را «بغرنج» میخواند و تصریح میکند دستگاهها و نیروهای مشارکتآفرین اصلاحطلبان در آن زیر سوال هستند و به بیان دقیقتر ظرفیت مشارکتآفرینی و بسیجکنندگی خود را از دست دادهاند.
با این اوصاف شاید بد نباشد حامیان اصلاحطلب دولت بیش از طراحی ایدههای جدید، به راهکاری فکر کنند که آنها را از بحران اعتماد عمومی پدیدآمده به واسطه عملکرد دولت رهایی بخشد.
دبیرکل حزب اراده ملت:
عدم پاسخگویی اصلاحطلبان باعث افت مشارکت اجتماعی خواهد شد
احمد حکیمیپور، دبیرکل حزب اراده ملت ایران معتقد است کاری که اصلاحطلبان باید انجام دهند، تقویت ارتباط با اقشار مختلف جامعه است، چراکه اگر امید مردم به اصلاح امور کم شود، فضا برای رفتارهای رادیکال و پرهزینه بالا میرود. لذا اصلاحطلبان نباید بگذارند پیوندشان با بدنه اجتماعی خود قطع شده و میان آنها و بدنه رأی خود شکاف ایجاد شود.
او در اینباره به «فرهیختگان» میگوید: «این مهمترین وظیفه است که در رابطه با آن کمکاری شده و نقدی که به سازمانهای موجود در قالب شورایعالی و... وجود دارد نیز همین است. چون سازوکار را شخصی میکرد و ارتباط تشکیلاتی و تقویت نهادهای سیاسی که پیوند با جامعه داشته باشند را تحتالشعاع قرار داد و باعث شد سازمانهای سیاسی اصلاحطلبی تعطیل شوند؛ موضوعی که بیش از هر چیز به ضرر کلیت جامعه است و آسیب آن تنها به پای اصلاحطلبان نوشته نمیشود.»
وی افزود: «در کنار این موضوع اصلاحطلبان باید به درون خود بازگردند و ضعفها و کاستیهایی که این جریان، در حوزههای تصمیمسازی، تصمیمگیری، ساختار فعالیت و همچنین تاکتیکها و روشها داشته را بازنگری کنند و در موارد مقتضی ترمیم و اصلاحات لازم را انجام دهند.»
رئیس فراکسیون اصلاحطلبان شورای شهر چهارم تهران ادامه داد: «بهطور کلی این آسیبشناسی باید در سه حوزه اساسی صورت گیرد.»
حکیمیپور افزود: «نخست حوزه گفتمانی است و اصلاحطلبان باید گفتمان خود را به اقشار و طبقات مختلف و مخصوصا دهکهای پایین بسط دهند و این نگاه را از بین ببرند که اصلاحات صرفا به مسائل اقشار مرفه نگاه دارد و صرفا طبقه متوسط به بالا را نمایندگی میکند.»
وی ادامه داد: «بحث بعدی در حوزه ساختار تصمیمگیری، تصمیمسازی و روشهای رسیدن به اجماع است که در این رابطه پارلمان اصلاحات هم مطرح میشود تا این ضعفها پوشیده شود.»
این فعال سیاسی اصلاحطلب محور سوم را نقد رفتاری دانست و گفت: «اصلاحطلبی ویژگیهایی دارد که صداقت، شفافیت، پاسخگویی، پاکدستی و قانونمندی از جمله آنها است و این موارد بهطور کلی ویژگی رفتاری یک عنصر اصلاحطلب به شمار میرود.»
حکیمیپور با بیان اینکه رفتارهای فرصتطلبانه و موقعیتطلبی با اصلاحطلبی سازگار نیست و نباید چنین چیزی در جریان اصلاحطلب وجود داشته باشد، تصریح کرد: «با این حال متاسفانه چنین آلودگیهایی در جریان اصلاحات در سالهای اخیر دیده شد و برخورد مناسبی هم با آن صورت نگرفت.»
وی انتقادات به شورایعالی سیاستگذاری در بستن لیست و پیگیری مطالبات را ناظر به همین موضوع دانست و تاکید کرد: «به این مسائل اصلی که حیثیت اصلاحات در گرو آن است، بعضا کمتوجهی شده است، لذا جریان اصلاحات باید نگاه به جامعه و تحکیم ارتباط خود با بدنه جامعه داشته باشد و از این لحاظ خود را بازسازی کند.»
این نماینده سابق مجلس این سوءعملکردها در کنار کارنامه دولت و فراکسیون امید در سالهای اخیر را خطری دانست که احتمالا مشارکت عمومی و بهویژه مشارکت سبد رأی اصلاحطلبان در انتخابات را تحتالشعاع قرار خواهد داد و مدعی شد: «جریان اصولگرایی و اصلاحطلبی نمیتوانند تمام واقعیتهای جامعه را نمایندگی کنند و از تحولات عقب ماندهاند.»
حکیمیپور یادآور شد: «بهطور مشخص بدنه جوان جامعه سوالات جدیای در ارتباط با عملکردها دارند و متاسفانه به خوبی به این سوالات پاسخ داده نشده و معلوم هم نیست چه کسی باید پاسخگو باشد؛ موضوعی که بهعنوان یک ضعف بزرگ در ساختار و عملکرد اصلاحطلبان طی چند سال اخیر وجود داشته است.»
وی یادآور شد: «عدهای لیستی تهیه کردند و مردم را دعوت کردند به این لیست رای بدهند، اما درباره اینکه چقدر این لیست موفق عمل میکند و چقدر مطالباتی که در انتخابات اعلام شد چه در مجلس، چه در دولت و چه در شورا تحقق یافت، توضیحی داده نمیشود.»
دبیرکل حزب اراده ملت ایران ادامه داد: «به هر حال اصلاحطلبان مردم را دعوت کردند به یکسری رای دهند، ولی درباره اینکه اکنون کجا ایستادهایم، مطالبات مردم چه شد و به کجا رسیده، کسی پاسخگو نیست و همه از جوابگویی طفره میروند، در حالی که این درست نیست و با منش اصلاحطلبانه در تضاد است.»
وی در پایان خاطرنشان کرد: «جریانهای سیاسی در شرایطی میتوانند موفق و اثرگذار باشند که بتوانند ضعفها و ایرادات خود را شجاعانه قبول کنند و درصدد برطرف کردن آنها برآیند.»
* نویسنده : محمد جعفری روزنامهنگار
