با دست خودتان سم نخوریددر روزهایی که ایران و رژیم صهیونیستی در یکی از پرتنشترین دورانهای خود قرار دارند و تبادل آتش و تهدیدهای امنیتی به بالاترین سطح خود رسیده، یک جبهه دیگر در این نبرد شکل گرفته که کمتر از جنگ نظامی نیست: «جنگ رسانهای».
چرا باید«ایران اینترنشنال» را تحریم کرد؟

در روزهایی که ایران و رژیم صهیونیستی در یکی از پرتنشترین دورانهای خود قرار دارند و تبادل آتش و تهدیدهای امنیتی به بالاترین سطح خود رسیده، یک جبهه دیگر در این نبرد شکل گرفته که کمتر از جنگ نظامی نیست: «جنگ رسانهای». رسانههای فارسیزبان خارجنشین مانند ایران اینترنشنال،بیبیسی فارسی و منوتو در این میدان، نه تنها در کنار مردم ایران نایستادهاند، بلکه بهطور مشهودی در حال مشروعیتبخشی به جنایات اسرائیل هستند.
ماشین تبلیغات ضدایرانی در حال کار است
نباید فراموش کرد که در شرایط جنگ، رسانهها تنها وسیله اطلاعرسانی نیستند؛ آنها بخشی از عملیات روانی محسوب میشوند. وقتی مخاطب ایرانی، ناآگاهانه یا از روی عادت، به تماشای این رسانههامینشیند، ناخودآگاه در معرض بمباران خبری قرار میگیرد که طراحیشده برای تحقیر، تفرقهافکنی و القای ناتوانی نظامی و سیاسی ایران است.
این رسانهها، نه تنها در تحلیلها بلکه حتی در انتخاب اخبار هم اولویتهای دشمنان ایران را بازتابمیدهند. آنها حتی سعی میکنند نظامیان صهیونیستی که کشته میشوند را در پوشش غیرنظامی و خبر فوری و ویژه مخابره کنند، اما هیچ واکنش منصفانهای نسبت به دهها کودک شهیدشده ایرانی ندارند. در این زمان آنچه برای آنها اهمیت مییابد، «واکنش بازارهای جهانی به درگیریها»ست، نه فاجعه انسانی رخداده.
در چنین شرایطی، استفاده از کلیدواژه «تحریم رسانههای فارسیزبان» نه تنها یک واکنش احساسی، بلکه یک ضرورت راهبردی است. این رسانهها، اگرچه به زبان فارسی سخن میگویند، اما به هیچوجه «رسانههای ایرانی» نیستند. بلکه بهروشنی، نیروهای رسانهای دشمن بهشمار میآیند. پس مخاطب ایرانی باید تصمیم بگیرد که آیا میخواهد اندیشه و ذهنش را در اختیار این ماشین تبلیغاتی قرار دهد یا نه؟
وقتی اپوزیسیون هم میفهمد اما اینترنشنال نه
در میان هیاهوی رسانهای و نبرد روایتها، گفتوگویی که علی افشاری، فعال اپوزیسیون با شبکه ایران اینترنشنال انجام داد، خود گواهی روشن از سردرگمی و افشای چند تناقض اساسی در منطق رسانهای این جریان است. درحالیکه علی افشاری به عنوان یک مخالف جدی جمهوری اسلامی شناخته میشود، اما در این مصاحبه، برخلاف انتظار مجری شبکه، صراحتاً از تهاجم اسرائیل به ایران انتقاد میکند و آن را تجاوز، نامشروع، غیرقانونی و برهمزننده نظم منطقهای میخواند.
مجری با القای این تصور که «در ایران سمپاتی به اسرائیل وجود دارد» و اینکه «اگر اسرائیل باعث سقوط نظام ایران شود، این به نفع مردم ایران است»، بهوضوح سعی در جهتدهی گفتوگو دارد. اما افشاری با لحنی قاطع، هشدار میدهد که این دیدگاه، نه تنها ضدملی بلکه خطرناک است؛ چراکه در نهایت به وابستهسازی ایران به قدرتهای بیگانه، تجزیه و تضعیف ساختار ملی کشور منجر میشود.
افشاری، برخلاف خط تبلیغی رایج در ایران اینترنشنال، تأکید میکند: «هر کشوری که صرفاً براساس ارزیابی خودش و بدون توجه به نهادهای بینالمللی اقدام پیشدستانه کند، به قانون جنگل برمیگردیم. این یعنی بازگشت به وضعیت طبیعی دوران هابز؛ وضعیتی خطرناک که حتی اگر جمهوری اسلامی نباشد، ایران را به اقمار قدرتهای بیگانه تبدیل میکند.» این هشدار بسیار کلیدی است؛ چراکه دقیقاً نقطه مقابل چیزی است که رسانههای ضدایرانی در حال القای آن هستند: اینکه «مهاجمان خارجی، کاری با مردم ایران ندارند.» گزارهای که این روزها با صراحت خلافش ثابت شد.
دفاع تمام قد از حمله اسرائیل
اما نکته مهمتر در این گفتوگو، نقشآفرینی فعال مجری شبکه ایران اینترنشنال بهعنوان یک وکیل مدافع اسرائیل است. او با زیر سؤال بردن «میزان همفکری مردم ایران با موضع افشاری»، با تکرار ادعاهایی بیپایه تلاش میکند تا افکار عمومی ایران را حامی تجاوز اسرائیل نشان دهد. او میپرسد: «اگر حملات اسرائیل باعث سقوط جمهوری اسلامی شود، شما در چه موقعیتی قرار میگیرید؟» این سؤال، نه یک سؤال خبری بلکه یک آرزوی رسانهای است که تلاش دارد تجاوز خارجی را نهتنها موجه بلکه «مطلوب» نشان دهد.
این پرسش از اساس، مغالطهآمیز و خطرناک است؛ چراکه فرض را بر این گذاشته که راهحل تغییر سیاسی در ایران، باید از لوله تفنگ اسرائیلی عبور کند و این همان نکتهای است که افشاری با وجود سابقهاش در اپوزیسیون آن را رد میکند: «هیچ مشروعیتی برای این نوع اقدامات اسرائیل وجود ندارد. ادعاهایی که مطرح شده بدون سند است. اگر جمهوری اسلامی تهدیدی داشته، باید در قالب نهادهای بینالمللی پیگیری میشده، نه با بمباران خاک یک کشور مستقل.»
مطالب پیشنهادی













