جنگ ارادهها در سایه هستهایافشای اسناد هستهای اسرائیل و تحولات جدید پرونده هستهای ایران، معادله امنیت و دیپلماسی در خاورمیانه را پیچیدهتر کرده است.
افشای اسناد اسرائیل و منازعه قدرت با غرب

میثم مهدیان جم؛ کارشناس ارشد روابط بین الملل: تحولات جدید در پرونده هستهای جمهوری اسلامی ایران بار دیگر نشان داد که معادله امنیت و دیپلماسی در خاورمیانه بیش از هر زمان دیگری پیچیده، چندوجهی و بر بستر نوعی جنگ ارادهها تعریف شده است. یکی از مهمترین رخدادهای اخیر، اعلام رسمی از سوی وزارت اطلاعات مبنی بر کشف و دستیابی به مجموعهای از اسناد هستهای حساس متعلق به مراکز رژیم صهیونیستی است؛ رویدادی که نه تنها ارزش عملیاتی اطلاعاتی دارد، بلکه در سطح راهبردی، حامل پیامهای روشن برای بازیگران غربی، بهویژه آمریکا و تروئیکای اروپایی است.
این افشاگری در شرایطی صورت گرفت که کشورهای اروپایی و آمریکا، از طریق شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی در حال پیشبرد قطعنامهای با محوریت اتهامزنی به ایران در زمینه تعهدات پادمانی هستند. این اقدام حقوقی و سیاسی از منظر تهران به معنای آغاز دور جدیدی از فشار همهجانبه است که هدف آن افزایش ریسک محاسباتی برای ایران، تسلیم در برابر سازوکار اسنپبک و در نهایت مهار دستاوردهای هستهای و منطقهای جمهوری اسلامی ارزیابی میشود.
در این زمینه، افشای اسناد هستهای اسرائیل را میتوان بهمثابه یک راهبرد پیشدستانه بازدارنده تلقی کرد. از یک سو، ایران با این اقدام نشان داد که دارای ظرفیت نفوذ اطلاعاتی در حساسترین لایههای امنیتی رژیم صهیونیستی است و از سوی دیگر، این پیام را به نهادهای بینالمللی ارسال کرد که در برابر دوگانگی برخورد با برنامههای هستهای کشورها سکوت نخواهد کرد. افکار عمومی منطقهای و جهانی نیز با مشاهده این حجم از اطلاعات میتواند نگاهی انتقادیتر نسبت به سکوت نهادهایی چون آژانس انرژی اتمی درباره برنامه تسلیحاتی احتمالی اسرائیل داشته باشد.
قطعنامهای که از سوی آمریکا و سه کشور اروپایی (فرانسه، آلمان، بریتانیا) دنبال میشود، عملاً در چارچوب سیاست فشار حداکثری قابل تفسیر است؛ سیاستی که با وجود تغییر دولتها در واشنگتن، همچنان در لایههای حقوقی و فنی ادامه دارد. بر مبنای مفاد این قطعنامه، ایران به «عدم شفافیت»، «ممانعت از دسترسی آژانس» و «فقدان همکاری بازرسی مؤثر» متهم میشود. با تصویب این قطعنامه، زمینههای حقوقی برای فعالسازی مکانیسم ماشه (snapback) و بازگشت خودکار تحریمهای سازمان ملل تقویت میشود. در چنین شرایطی، نه تنها روند احیای برجام کاملاً متوقف خواهد شد، بلکه مسیر جدیدی از امنیتیسازی پرونده هستهای ایران آغاز خواهد شد؛ مسیری که احتمال تقابلهای نظامی، حتی بهصورت محدود، در آن بعید نخواهد بود.
از منظر تحلیل سیاست خارجی، ایران با افشای اسناد اسرائیل در صدد آن است تا دو هدف همزمان را دنبال کند: نخست، ایجاد یک موازنه رسانهای و اطلاعاتی در آستانه تصمیمسازیهای شورای حکام؛ دوم، تولید بازدارندگی روانی و راهبردی در برابر هرگونه اقدام تحریکآمیز اسرائیل و شرکای غربی آن. این اقدام همچنین حامل یک پیام داخلی نیز هست: نمایش توانمندی اطلاعاتی و امنیتی در بالاترین سطوح، برای ایجاد انسجام و تقویت اعتماد به دستگاه امنیتی-اطلاعاتی کشور.
در این میان، تهدیدات مکرر رژیم صهیونیستی درباره احتمال اقدام نظامی علیه تأسیسات هستهای ایران، در پرتو افشای این اسناد معنای دیگری مییابد. از این منظر، اگر پیش از این اسرائیل خود را در موقعیت تهدیدکننده و ایران را در موضع دفاعی قرار میداد، اکنون توازن تغییر کرده و موقعیت امنیتی تلآویو شکنندهتر شده است.
از دیدگاه حقوق بینالملل نیز، این رویکرد دوگانه و تبعیضآمیز که در آن اسرائیل بهرغم دارا بودن زرادخانه هستهای، از نظارتهای آژانس معاف است، در حال از بین بردن اعتبار و بیطرفی نهادهای بینالمللی بهشکل تدریجی است. ادامه این روند ممکن است زمینههای بیاعتمادی کشورهای مستقل به نهادهای بینالمللی را تقویت کرده و کارایی رژیمهای حقوقی نظارتی همچون NPT را کاهش دهد.
در پایان، روشن است که رویارویی امروز ایران با غرب، تنها یک مناقشه بر سر سانتریفیوژ و غنیسازی نیست؛ بلکه نبردی بر سر تفسیر مشروعیت، بازتعریف قدرت و مهار فشارهای ساختاری است. ایران با این اقدام اخیر، نهتنها مسیر مقابله منفعلانه را کنار گذاشته، بلکه از ابزارهای نوین و مؤثر برای بازتعریف موازنه قدرت در سطوح منطقهای و بینالمللی بهره میگیرد.
مطالب پیشنهادی












