از دلایل تاکید آمریکایی‌ها تا اهمیت بهره‌مندی از صنعت هسته‌ای

برای فهم جایگاه کلیدی غنی‌سازی در چالش میان ایران و آمریکا، باید به منطق راهبردی واشنگتن در دهه‌های گذشته نگریست. ایالات متحده، از زمان آغاز گفت‌وگو‌های هسته‌ای، همواره بر توقف یا محدودسازی غنی‌سازی اورانیوم در ایران تأکید دارد و این مطالبه، ریشه در سه هدف اساسی دارد؛ ایجاد وابستگی ساختاری در حوزه انرژی صلح‌آمیز، محروم‌سازی از فناوری پیشرفته بومی و بازداشتن ایران از تبدیل‌شدن به الگوی مقاومت فناورانه در منطقه.

  • ۱۴۰۴-۰۳-۱۸ - ۱۰:۳۵
  • 00
از دلایل تاکید آمریکایی‌ها تا اهمیت بهره‌مندی از صنعت هسته‌ای

آزمون استقلال در میدان غنی‌سازی

آزمون استقلال در میدان غنی‌سازی
امین صبحیامین صبحیتحلیلگر مسائل سیاسی

رهبر معظم انقلاب در سالروز رحلت بنیانگذار جمهوری اسلامی، مجدداً حفظ حق غنی‌سازی اورانیوم را یکی از سیاست‌های راهبردی نظام دانستند و از آن به‌عنوان خط‌قرمز حیاتی صنعت هسته‌ای یاد کردند. این اظهارات صریح در حالی مطرح شد که بحث‌های مرتبط با مذاکرات غیرمستقیم ایران و ایالات متحده به اوج خود رسیده است و جمهوری اسلامی ایران در پاسخ به زیاده‌خواهی غربی‌ها بر این موضوع تأکید دارد که ملت ایران از حقوق هسته‌ای خود یک‌قدم هم عقب‌نشینی نخواهد کرد.
بیانات مهم رهبر انقلاب در رسانه‌های مختلف جهان بازتاب یافت و آن‌ها انتقادات معظم‌له به پیشنهاد آمریکا درخصوص تداوم فعالیت‌های هسته‌ای را پوشش دادند. در همین راستا، در این یادداشت تحلیلی بر آنیم تا راهبرد هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران را از سه منظر موافق، منتقد و بی‌طرف موردبررسی قرار دهیم و بر حقانیت ملت ایران در دستیابی به انرژی هسته‌ای تأکید کنیم. 

غنی‌سازی به‌مثابه ستون استقلال ملی

رهبر انقلاب در سخنرانی اخیرشان بر این مسئله تصریح کردند که «اگر غنی‌سازی نباشد، صنعت هسته‌ای اصلاً وجود ندارد»؛ تأکیدی که از نگاه تحلیلگران، پاسخی قاطع به تلاش آمریکا برای مهار فناوری بومی ایران محسوب می‌شود. آیت‌الله خامنه‌ای با افشای سوءنیت آمریکایی‌ها، آن را مغایر با شعار «ما می‌توانیم» دانستند. بنابر شواهد موجود، اصرار رئیس‌جمهور ایالات متحده بر اصل تعلیق غنی‌سازی، نه‌تنها به دلیل نگرانی از سلاح هسته‌ای نیست، بلکه وی با طرحی بلندمدت درصدد حذف توانمندی راهبردی ایران است؛ این رویکرد که در حال حاضر توسط ترامپ دنبال می‌شود، تداوم سیاست تاریخی کنترل فناوری‌های پیشرفته در سراسر جهان است تا دست برتر دولت‌ها در برابر آمریکا را کوتاه کند؛ چه‌بسا که این فناوری در اختیار کشوری مثل ایران باشد که مفتخر به دشمنی با سیاست‌های استعماری ایالات متحده است.
واشنگتن به‌خوبی دریافته است که غنی‌سازی تضمین‌کننده امنیت انرژی آینده، استقلال فناورانه و ابزار بازدارندگی نرم در برابر فشار‌های بین‌المللی است و با تعلیق آن می‌توان صنعت هسته‌ای ایران را به گروگان گرفت؛ توطئه‌ای که در مقاطع مختلف با سخنان روشنگرانه رهبر انقلاب خنثی و به راهبرد اصلی نظام جمهوری اسلامی تبدیل شده است. 

چرا آمریکا بر تعلیق غنی‌سازی اصرار دارد؟ 

برای فهم جایگاه کلیدی غنی‌سازی در چالش میان ایران و آمریکا، باید به منطق راهبردی واشنگتن در دهه‌های گذشته نگریست. ایالات متحده، از زمان آغاز گفت‌وگو‌های هسته‌ای، همواره بر توقف یا محدودسازی غنی‌سازی اورانیوم در ایران تأکید دارد و این مطالبه، ریشه در سه هدف اساسی دارد؛ ایجاد وابستگی ساختاری در حوزه انرژی صلح‌آمیز، محروم‌سازی از فناوری پیشرفته بومی و بازداشتن ایران از تبدیل‌شدن به الگوی مقاومت فناورانه در منطقه. حذف امکان تولید سوخت هسته‌ای در داخل ایران، زمینه‌ای را ایجاد می‌کند تا آمریکا و هم‌پیمانانش به‌عنوان تنها مسیر تأمین سوخت نیروگاه‌های هسته‌ای قلمداد شوند و این وابستگی، به‌ویژه در بلندمدت، به اهرم فشاری استراتژیک برای کنترل ساختار انرژی کشور تبدیل می‌شود. علاوه بر اینها تضعیف این فناوری با ابتکار عمل آمریکایی‌ها به معنای کند کردن حرکت ایران در زنجیره تولید علم و قدرت دانش‌بنیان در حوزه‌های راهبردی است.
رهبر انقلاب با طرح این پرسش که «شما چه کاره‌اید که بگویید ایران غنی‌سازی داشته باشد یا نداشته باشد؟» نه‌تنها مشروعیت ادعا‌های غرب را زیرسؤال بردند، بلکه از موضعی فعال، حق ذاتی ملت ایران در بهره‌مندی از دانش و فناوری صلح‌آمیز را به‌رسمیت شناختند و با این رویکرد، علاوه بر تأکید بر ابعاد حقوقی، پیامی ژئوپلیتیک نیز به جهانیان صادر کردند که ایران به‌عنوان یک بازیگر مستقل، اجازه نخواهد داد امنیت و توسعه فناوری‌اش گروگان خواسته‌های سیاسی غرب باشد. تجربه مذاکرات متعدد بین ایران و طرف‌های غربی و فرازوفرود توافقات موقتی نشان داده است که هرگاه ایران در مسیر حفظ توانمندی‌های بومی خود قاطع بوده، غرب ناگزیر به پذیرش واقعیت‌ها شده و هر زمان که عقب‌نشینی یا تعلیقی در کار بوده، خواسته‌های غرب پایان نیافته، بلکه تشدید شده است. از همین رو تأکید رهبر انقلاب بر ادامه غنی‌سازی، نه یک موضع فنی صرف، بلکه سنگری راهبردی در برابر اراده‌های سلطه‌طلبانه است و علاوه بر تضمین استقلال سیاسی و امنیت انرژی ایران، کشورمان را به‌عنوان پرچم‌دار مقاومت فناوری در منطقه معرفی می‌کند. 

نقدی بر هزینه‌ها و فرصت‌سوزی‌ها

از سوی دیگر منتقدانی وجود دارند که با وجود پذیرش حق غنی‌سازی، معتقدند اصرار بر آن در شرایط فعلی منجر به هزینه‌زایی بیش از فایده به‌ویژه در زمینه اقتصادی، فشار تحریم‌ها، افت ارزش ریال می‌دانند و بخش قابل‌توجهی از رکود سرمایه‌گذاری داخلی و خارجی را به تداوم همین سیاست هسته‌ای ربط می‌دهند. به باور این دست از کارشناسان و تحلیلگران، اگرچه آمریکا بدعهدی کرده، اما راه‌حل آن نه تشدید رویارویی، بلکه بازی هوشمندانه با کارت‌های فنی در قالب مذاکرات متوازن است؛ نظیر اقدامی که در برخی کشور‌ها در جریان است. در نگاه اول، ممکن است صنعت هسته‌ای با توجه به سهم اندکش در تأمین انرژی، کم‌فایده به نظر برسد؛ اما همان‌طور که رهبری بیان داشتند «صنعت هسته‌ای یک صنعت مادر و اصلی است»، مضاف بر اینکه برخورداری از فناوری‌های راهبردی (نظیر هسته‌ای، فضایی و موشکی) در نظام بین‌الملل کنونی نقشی فراتر از سود اقتصادی را دارد و توان بازدارندگی مضاعفی را دنبال دارد، کمااینکه کشور‌هایی چون ژاپن، کره جنوبی و آلمان با وجود بهره‌مندی از منابع انرژی، بر حفظ توان بومی هسته‌ای تأکید دارند؛ زیرا این فناوری در درازمدت امنیت‌ساز است و به اقتدار فناورانه ملی ضریب می‌دهد.
این موضوع از منظر راهبردی نیز قابل‌بحث است. تجربه‌های تاریخی حکایت از این واقعیت دارد که حفظ توان غنی‌سازی در منطقه غرب آسیا که متأسفانه به دلیل حضور دولت‌های فرامنطقه‌ای آبستن حوادث مختلف است، به‌مثابه بیمه‌ای فناورانه و سیاسی عمل می‌کند که در صورت برهم‌خوردن نظم جهانی یا نقض تعهدات تأمین‌کنندگان سوخت، برگ برنده‌ای در دست ایران اسلامی است تا با عنایت به آن از وابستگی ملت ایران به دولت‌های استکباری جلوگیری کند. همان‌طور که در سخنان اخیر رهبری نیز به این مسئله اشاره شد، ایالات متحده هیچ‌گاه تعهدات خود در قبال ایران را به مرحله اجرا نرسانده است و به گواه گزارش‌های مثبت آژانس در سال‌های ۱۳۹۴ تا ۱۳۹۷، کاخ سفید هیچ گامی در جهت کاهش فشار‌های سیاسی و اقتصادی علیه ملت ایران برنداشت و با خروج یک‌جانبه آمریکا از برجام نشان داد که با ایران قوی مشکل دارد و مسئله‌اش با صنعت هسته‌ای ایران فراتر از سطح غنی‌سازی است؛ بنابراین، اتکای یک‌جانبه به دیپلماسی بدون‌پشتوانه به قدرت فناورانه، هیچ نتیجه پایداری به دنبال ندارد. در این میان، رجوع به تجربه کشور‌های دیگر نیز بر بی‌اعتمادی ما به ایالات متحده می‌افزاید، زیرا حتی کشور‌هایی که بازرسی‌ها را به‌طور کامل پذیرفتند نیز قربانی اراده سیاسی غرب شدند، پس حفظ توان راهبردی و مجهز شدن به بازدارندگی تکنولوژیک، پایه‌ای برای چانه‌زنی مؤثر در دیپلماسی اقتصادی است و می‌تواند به تحقق منافع ملی ما کمک کند. 

اهمیت بهره‌مندی از صنعت هسته‌ای

در جهان امروز، فناوری‌های راهبردی نظیر غنی‌سازی اورانیوم، به‌اندازه نیرو‌های نظامی یا دیپلماسی سیاسی اهمیت دارند. ایران با حفظ این توان بومی، در واقع پایه‌های استقلال فنی و اعتمادبه‌نفس ملی را مستحکم کرده است. این مهم، نه فقط یک دستاورد فنی، بلکه یک سرمایه رسانه‌ای در برابر هجمه غربی‌هاست که می‌کوشند تصویر ایران را به‌عنوان «تهدید» جا بزنند. بنابر سنگ‌اندازی‌های دولت‌های غربی علیه برنامه هسته‌ای ایران، می‌توان به این نتیجه رسید که تأکید بر حق غنی‌سازی، تبدیل به پرچم روایت مقاومت علمی ایران در برابر نظم سلطه‌گر شده است؛ روایتی که نشان می‌دهد تحریم‌های ظالمانه ایالات متحده آمریکا نتوانسته عزم راسخ دانشمندان ایرانی را سست کند و آن‌ها بدون تکیه بر غرب، صاحب فناوری‌های پیچیده و خلاقانه‌ای شده‌اند که آمریکا را به‌زانو درآورده است و آن‌ها را پای میز مذاکره‌ای کشانده که پیش‌تر آن را ترک کرده بودند.
در همین چهارچوب، سیاست ضدآمریکایی نظام، نه موضعی شعاری، بلکه نتیجه شناخت عمیق از خوی سلطه‌گری و بازی چندلایه واشنگتن است؛ بنابراین گزاف نیست اگر بگوییم پایداری بر اصولی چون غنی‌سازی، ابزار بازدارندگی است، نه ابزار تهدید و حفظ این اصول، اگر با عقلانیت سیاسی و ابتکار رسانه‌ای همراه باشد، می‌تواند ضامن اقتدار بلندمدت ایران در منطقه و جهان باشد. 

نظرات کاربران