اختصاصی «فرهیختگان»

وقتی امام خمینی به پاریس رسید، دوستانم با من تماس گرفتند و گفتند: «او دارد می‌آید، باید به فرانسه بیایی.» من آن زمان در ایران بودم، اتفاقات انقلاب را پوشش می‌دادم، و کارم شناخته شده بود. کسانی که اطراف امام بودند، با من رفتار دوستانه‌ای داشتند. گفتند: «بیا، چون او تو را می‌شناسد. اگر بیایی، جزو اولین افرادی خواهی بود که او را می‌بیند.»

  • ۱۴۰۴-۰۳-۱۵ - ۱۶:۳۶
  • 00
اختصاصی «فرهیختگان»

روایت خبرنگاری که با امام(ره) در نوفل‌لوشاتو دیدار کرد

روایت خبرنگاری که با امام(ره) در نوفل‌لوشاتو دیدار کرد
مائده زمان فشمیمائده زمان فشمیخبرنگار

درروزهای ۲۶ سالگی بود که خبرنگاری جوان با دوربینی بر دوش راهی دهکده‌ای آرام در حومه پاریس شد؛ نوفل‌لوشاتو، جایی که مردی در تبعید، بی‌هیاهو در حال رقم زدن یکی از بزرگ‌ترین تحولات قرن بود. این روایت «میشل ستبون»  از نخستین دیدار یک خبرنگار با امام خمینی است؛ از چای و گفت‌وگویی صمیمانه زیر درخت سیب تا پروازی تاریخی به‌سوی تهرانِ انقلابی.

شما از اولین خبرنگارانی بودید که امام خمینی را از نزدیک دیدید. آن روزها چگونه آغاز شد؟

وقتی امام خمینی به پاریس رسید، دوستانم با من تماس گرفتند و گفتند: «او دارد می‌آید، باید به فرانسه بیایی.» من آن زمان در ایران بودم، اتفاقات انقلاب را پوشش می‌دادم، و کارم شناخته شده بود. کسانی که اطراف امام بودند، با من رفتار دوستانه‌ای داشتند. گفتند: «بیا، چون او تو را می‌شناسد. اگر بیایی، جزو اولین افرادی خواهی بود که او را می‌بیند.»

و همین‌طور هم شد. من یکی از نخستین نفراتی بودم که با او دیدار کرد. امام خمینی من را دعوت کرد تا در کنارش بنشینم. چای تعارفم کرد. گفت: «بنشین، باید با تو صحبت کنم.» چون در آن زمان من جوان‌ترین خبرنگار حاضر بودم، فقط ۲۶ سال داشتم. او گفت: «تو باید به ایران برگردی. من شخص مهمی نیستم. مهم، کاری است که تو در ایران انجام می‌دهی.» و دوباره تأکید کرد: «به ایران برگرد. اینجا نمان. موضوع مهم، ایران است.»

او مثل یک پدربزرگ صحبت می‌کرد. فضا بسیار صمیمی و انسانی بود. او دوباره برگشت تا با ما صحبت کند؛ با من و دیگران. مثل یک جمع خانوادگی بود. خیلی خودمانی.

خب، باید بگویم وقتی امام خمینی را برای اولین بار دیدم، یک حس فوق‌العاده عمیق به من دست داد. فکرش را بکن؛ مردی که تا قبل از آن روز هیچ‌کس به‌راحتی چهره‌اش رو ندیده بود، ناگهان جلوی چشم همه ظاهر می‌شود. این یک اتفاق بی‌نظیر بود. این مرد فقط یک رهبر سیاسی نبود؛ برای مردم ایران و حتی منطقه، یک نماد معنوی، یک سرچشمه امید و تغییر بود.

در اون روزهای نوفل‌لوشاتو، امام خمینی مثل یک نیروی بی‌وقفه و آرام بود که همه چیز را زیر و رو کرد. مردم داشتند برایش به خیابان‌ها می‌ریختند، با قلب‌هایی پر از امید، ولی هیچ تصویری از او نداشتند؛ فقط اسم و روایت‌ها بود. وقتی من عکس‌هایش را گرفتم، داشتم در واقع تصویری از یک انقلاب و یک تحول عمیق در تاریخ جهان ثبت می‌کردم.

این مرد، با آرامش و وقاری که داشت، مثل کسی بود که نه فقط ایران بلکه کل منطقه خاورمیانه را به سمت تغییر و مقاومت هدایت می‌کرد. نقش امام خمینی در ایجاد محور مقاومت و حمایت از فلسطین و دیگر جنبش‌های آزادی‌بخش غیرقابل انکار است. تصویری که من ثبت کردم، نه فقط تصویر یک رهبر بود، بلکه تصویری از جریانی بود که جهان را دگرگون کرد.

وقتی به ایران برگشتم و عکس‌ها را دیدم، مردم مثل تشنه‌ای بودند که به آب رسیدند. برای آنها، این اولین بار بود که چهره واقعی رهبرشان را می‌دیدند. این عکس‌ها تبدیل به نمادی شدند برای قدرت اراده، برای رهایی، برای امید به آینده‌ای بهتر. هر بار که این عکس‌ها را می‌بینم، حس می‌کنم شاهد لحظه‌ای هستم که دنیا برای همیشه تغییر کرد.

پس امام خمینی صرفاً یک فرد نبود، او نماد یک حرکت عظیم بود که تا امروز تاثیرش در منطقه و جهان حس می‌شود. من خوشحالم که توانستم این لحظات را ثبت کنم و سهم کوچکی در روایت تاریخ داشته باشم.

چه زمانی دوباره به پاریس برگشتید؟ و آیا در پرواز بازگشت امام خمینی به ایران هم حضور داشتید؟

بله، مدتی بعد به پاریس برگشتم. به من خبر دادند که برایم صندلی در هواپیمای امام خمینی رزرو شده است. گفتند: «او می‌خواهد تو در آن پرواز باشی.» این برایم افتخار بزرگی بود. باز هم احساس کردم که او واقعاً من را به یاد دارد.

در ابتدا قرار بود تنها چند نفر همراه او باشند. اما بعد تصمیم گرفتند که همراهی خبرنگاران برای امنیتش بهتر است. در نهایت، خبرنگاران زیادی وارد هواپیما شدند، من هم یکی از آن‌ها بودم.

در هواپیما از او خواستم اجازه دهد از او عکس بگیرم، اما خسته بود و گفتند: «الان نه.» اما حدود ساعت ۴ یا ۵ صبح من را صدا زدند. رفتم به بخش فرست‌کلاس و دیدم امام خمینی لبخند می‌زند. برای اولین بار لبخند می‌زد، چون هواپیما وارد آسمان ایران شده بود. این لحظه برایش بسیار نمادین بود. او می‌خواست که من این لحظه را ثبت کنم. شاید نمی‌دانیم چرا، ولی می‌خواست که لبخندش را ثبت کنم، چون ورود به ایران، پیروزی او بود.

در نوفل‌لوشاتو، او را بیشتر رهبر سیاسی می‌دیدید یا یک شخصیت معنوی؟

من قبل از آن در تمام تظاهرات‌ها بودم. دو میلیون نفر، یک میلیون نفر. مردم با تمام وجودشان فریاد می‌زدند برای کسی که هرگز او را ندیده بودند. او مثل یک رؤیا بود، یک موجود سورئال. حالا، او روبه‌رویم نشسته بود. خیلی ساده. همان‌جا در نوفل‌لوشاتو، مثل خدایی که از آسمان به زمین آمده باشد.

و این برای من حیرت‌انگیز بود. برای مردم ایران، او برای اولین‌بار «واقعی» شده بود. او حالا حضور داشت.

ببین، من فقط یه روزنامه‌نگار بودم، ولی عکس‌هایی که گرفتم خیلی بیشتر از یک تصویر ساده بودند. امام خمینی یه شخصیت فوق‌العاده بزرگ بود، کسی که قلب انقلاب بود. همه جا درباره‌اش حرف می‌زدند. آن موقع هنوز شاه ایران بود و همه فکر می‌کردند همه چیز دست شاه است، اما من می‌دانستم این فقط شروع یه تغییر بزرگ است.

این داستان داشت تبدیل می‌شد به یه اتفاق جهانی، نه فقط ایران. من از روز اول حس می‌کردم دارم یه لحظه تاریخی روا ثبت می‌کنم. دوستانم می‌گفتند: «شاید شاه به‌زودی همه چیز را جمع کند، این انقلاب به جایی نمی‌رسد.» اما من می‌گفتم: «نه، اشتباه می‌کنید، این اتفاق بزرگ‌تر از این حرف‌هاست.»

مردم ایران در خیابون بودند، حضورشان را حس می‌کردم، شور و هیجان انقلاب را. امام خمینی نماد همه‌ی این‌ها بود؛ تو عکس‌هایم دنبال این بودم که آن حس بزرگ را منتقل کنم، یک تصویر که نشان بدهد این مرد چه‌طور دارد دنیا رو تغییر می‌دهد.

امام خمینی فقط رهبر ایران نبود، تأثیرش روی خاورمیانه و حتی کل جهان محسوس بود. انقلابش مسیر منطقه رو عوض کرد، باعث شد همه چیز تغییر کنه؛ از مسائل سیاسی گرفته تا حرکت‌های مقاومت مثل فلسطین و محور مقاومت.

این عکس‌ها کمک کردند مردم دنیا بتوانند چهره واقعی این مرد رو ببینند، نه فقط خبری یا شایعات منفی‌ای که رسانه‌ها گاهی پخش می‌کردند. عکس‌ها حکم سند زنده‌ای بودند که نشون می‌دادند یک انسان ساده اما با اراده‌ای عظیم، دارد تاریخ رو می‌سازد.

آیا رسانه‌های غربی در آن زمان نگاه منفی یا مغرضانه‌ای نسبت به امام خمینی داشتند؟ نقش عکس‌های شما چه بود؟

آن روزها همه درباره او صحبت می‌کردند، ولی هیچ‌کس چیزی نمی‌دانست. او در قلب انقلاب بود، اما ناشناخته. من می‌دانستم لحظه‌ای تاریخی را ثبت می‌کنم. برخی دوستانم هنوز باور نمی‌کردند. می‌گفتند: «شاه به‌زودی اوضاع را کنترل می‌کند.» اما من دیدم که مردم چطور به خیابان‌ها آمدند. می‌دانستم که این پایان نظام شاهنشاهی است.

من کارم را کردم، عکس‌ها را گرفتم. آن تصاویر بعدها در سراسر تظاهرات‌ها دیده شد، حتی در بهشت زهرا. اما هیچ‌وقت با آن تجارت نکردم. من فعال سیاسی نبودم، فقط خبرنگاری بودم که در لحظه‌ای مهم حضور داشت.

او داشت تبدیل به مرکز توجه جهان می‌شد. خب، دلیلش خیلی واضحح است؛ چون تا آن موقع هیچ‌کس واقعاً امام خمینی رو ندیده بود. اون موقع یه آدم معمولی به نظر می‌رسید که در یک خانه کوچک نشسته، اما در واقع داشت تبدیل می‌شد به یکی از مهم‌ترین شخصیت‌های جهان.

آن زمان ایران کشوری بود که همه به آن نگاه می‌کردند، اما هیچ‌کس فکر نمی‌کرد یه نفر مثل امام خمینی بتواند همه چیز را تغییر بدهد. او با یک آرامش خاص و قدرت درونی، نشان داد که می‌تواند معادلات دنیا رو به هم بریزد.

تصور کن کسی که دارد از گوشه‌ای دور دنیا حرف می‌زند، ولی صدای او همه جا شنیده می‌شود. همین باعث شد رسانه‌های بزرگ و مردم غرب جذب او بشوند. چون شاهد تولد یک نیروی عظیم بودند؛  نیرویی که قرار بود مسیر تاریخ را عوض کند.

امام خمینی فقط یک رهبر نبود، بلکه نماد یه تحول بزرگ بود. او لحظه شروع یه تغییر عظیم بود که بعدها همه دیدند چقدر اثرگذار بود. و به همین خاطر، حضورش در نوفل‌لوشاتو اینقدر مهم و جذاب شد.

به نظر شما امام خمینی (ره) و انقلاب ایران چه تاثیری روی جهان خصوصا کشورهای منطقه غرب آسیا داشتند؟

امام خمینی، همه چیز را تغییر داد. خاورمیانه قدیم تغییر کرد. راستش، امام خمینی و انقلاب اسلامی مثل یک زلزله بزرگ بود که همه چیز را در خاورمیانه به هم ریخت. خاورمیانه‌ای که قبل از انقلاب می‌شناختیم، دیگر نیست. اصلاً نمی‌شد تصور کرد این منطقه این‌طور عوض بشود.

یکی از بزرگ‌ترین تأثیرات، حمایت امام خمینی از فلسطین و مسئله محور مقاومت بود. قبل انقلاب، موضوع فلسطین بود، اما بعد انقلاب ایران به یک نیروی واقعی تبدیل شد که از مقاومت فلسطینی‌ها حمایت می‌کرد، این باعث شد یک جریان تازه‌ای تو منطقه شکل بگیرد.

امام خمینی با شعار «مرگ بر اسرائیل»  و حمایت از مقاومت، روحیه‌ای به مردم منطقه داد که می‌شد به زور و ظلم حکومت‌ها و اشغالگران نه گفت. این مسئله باعث شد محور مقاومت شکل بگیره و کشورهای مختلف عربی و اسلامی رو تحت تاثیر قرار بده.

واقعیت این است که نمی‌شود امروز خاورمیانه را بدون در نظر گرفتن انقلاب اسلامی و امام خمینی فهمید. تغییراتی که بعد از انقلاب رخ داد، هم در سیاست داخلی ایران و هم در کل منطقه، عمق و گستردگی داشت که هرکسی را متحیر می‌کند.

و خب، این فقط ایران نبود، بلکه همه منطقه متاثر شد؛ عراق، لبنان، سوریه، یمن... همه تحت تاثیر این موج مقاومت و بیداری قرار گرفتند. امام خمینی یک شخصیت کلیدی بود که مسیر جدیدی را به منطقه نشان داد؛ مسیری که با مقاومت و ایستادگی شروع شد.

به‌نظرم، امام خمینی یکی از مهم‌ترین و تاثیرگذارترین چهره‌های پنجاه سال گذشته در این منطقه بود، چون روح مردم را عوض کرد و  حس استقلال و مقاومت به آنها داد. هیچ‌کس نمی‌توانست پیش‌بینی کند که نقلاب ایران چنین اثر عمیقی داشته باشد.

نظرات کاربران