درباره حرکت مشترک ۴ دولت اروپاییاروپا، بهویژه اسپانیا و فرانسه، در حال تشدید فشار بر تلآویو هستند، روندی که تأثیرات عملیات ۷ اکتبر فلسطینیها را بر سیاستهای جهانی نشان میدهد.
اروپا به دنبال تشدید رویارویی با رژیم

اروپا به عنوان بانی اصلی شکلگیری رژیم صهیونیستی درحال تشدید رویارویی خود با تلآویو است. این قضیه شامل قدرتهای اصلی و سنتی قاره سبز نیز میشود. ورود اروپا به چالش با رژیم، نشانهای از تأثیرات عمیق عملیات فلسطینیها در 7 اکتبر، بر لایههای مختلف پدیده صهیونیسم است؛ ضربهای نظامی که به سرعت تبعات آن در بخشهای مختلف جریان یافت و تلآویو را گرفتار کرد. تحرکات اخیر در اروپا بر ضد رژیم صهیونیستی هرلحظه درحال رشد هستند به گونهای که دولتهای بسیاری خواسته و یا ناخواسته و از روی اجبار به این صف پیوستهاند.
مهمترین و پیشروترین دولتهای اروپایی در این مسیر، اسپانیا و فرانسهاند. دولت تحت رهبری «پدرو سانچز» نخستوزیر اسپانیا و «امانوئل مکرون» رئیسجمهور فرانسه، بدون آنکه با لفاظیها و اتهامات سران رژیم صهیونیستی متوقف شوند، درحال ارتقای مواضع خود برای مهار تلآویو هستند. این امر به ویژه برای اسپانیا حائز اهمیت است، زیرا به نظر میرسد مادرید از رهگذر حمایت از قضیه فلسطین درحال کسب جایگاهی جدید است.
مسیر برچیدن رژیم صهیونیستی از کجا میگذرد؟
صهیونیسم پدیدهای عجیب در جهان است که شاید تا پیش از این، نمونه مشابهی نداشته است. بر مبنای صهیونیسم، باید کشوری برای رهایی قوم یهود از فشار دیگران ایجاد میشد؛ کشوری که برای مدتها جغرافیای آن تعیین نشد و از آرژانتین تا اوگاندا و مناطقی در لیبی، گزینه آن بودند اما درنهایت فلسطین انتخاب شد. به شکلی عجیب، یهودیان به سرزمینی دارای ساکنان قدیمی سوق داده شده و روی تن زنده یک ملت، دولتی دیگر تشکیل دادند؛ پدیدهای که برای مدتها در جهان رخ نداده بود.
آنچه به صهیونیستها برای حضور در فلسطین کمک کرد، مظلومنمایی گسترده در عرصه بینالمللی بود؛ آنها دولت خود را از کنار کشتار یهودیان توسط آلمان نازی در پدیدهای مشهور به «هلوکاست» تشکیل دادند؛ درسی که از این روند طی شده میتوان گرفت آن است که تنها مقابله نظامی و ضربات جمعیتی به رژیم، لزوماً نمیتواند به فروپاشی آن منجر شود.
آنچه برای برچیدن رژیم صهیونیستی بنا شده بر هلوکاست لازم است، شامل موارد بسیاری ازجمله درهم کوبیدن بنیان اخلاقی صهیونیسم است که بر مبنای «مظلوم نمایی» و «مقابله با یهودی ستیزی» ایجاد شده است. درهم کوبیده شدن بنیان اخلاقی صهیونیسم، به رویارویی اروپا با تلآویو منجر گشته و نشانهای از موفقیت عملیات 7 اکتبر در فاصله چند هزار کیلومتری از محل عملیات است.
حرکتهای مشترک 4 دولت اروپایی
چهار دولت اسپانیا، ایرلند، نروژ و سپس اسلوونی سال گذشته میلادی کشور فلسطین را به رسمیت شناختند. آنها این اقدام را به صورت هماهنگ و در ارتباط با یکدیگر انجام داده و روند سازنده خود در قبال قضیه فلسطین را تاکنون ادامه دادهاند.
این دولتها علاوه بر آن، از تصمیم دادگاه بینالمللی دادگستری و دادگاه کیفری بینالمللی برای تحت پیگرد قرار دادن «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر و «یوآف گالانت» وزیر جنگ سابق رژیم به جرم ارتکاب جنایات جنگی حمایت کرده، به تأمین مالی آنروا (آژانس سازمان ملل برای پناهندگان فلسطینی) ادامه داده و در شورایهای مختلف سازمان ملل به تمام قطعنامهها درباره غزه رأی مثبت دادهاند. حرکتهای مشترک این 4 دولت حاوی نکاتی است که در ذیل مورد اشاره قرار گرفتهاند.
1- توان قضیه فلسطین برای ایجاد نواتحادها
اهمیت قضیه فلسطین تا جایی پیشرفت کرده که موفق به ایجاد تغییراتی در جناحبندیها و شکلگیری ائتلافهای خرد، حول خود شده است.
دولتهای اسپانیا، ایرلند، نروژ و اسلوونی قرابت چندانی با یکدیگر نداشتند و بهانهای نیز برای همکاری آنها در قالب یک جناح اروپایی وجود نداشت. آنچه این دولتها را کنار یکدیگر نشانده، قضیه فلسطین است. با این حال، جمع شدن آنها حول قضیه فلسطین، به معنای محدود ماندن ابعاد همکاری آنها از نظر حوزهای و زمانی نیست. قضیه فلسطین ابعادی همهجانبه در اقتصاد؛ تحریم اقتصادی، نظامی؛ تحریم تسلیحاتی و پیگرد سربازان جنگیده در غزه، بشردوستانه؛ ارسال کمک برای غزه، سیاسی؛ هماهنگی برای اعمال فشار، و همچنین نفوذ منطقهای و بینالمللی؛ همکاری با دولتهای غرب آسیا و شمال آفریقا برای فشار به تلآویو، در بازه زمانی طولانیمدت است.
همکاری این دولتها از منظری دیگر میتواند به افزوده شدن بر تعداد دولتهای مشارکتکننده منجر شود. چنین روندی حکایت از آن دارد اگر مسیر این
4 دولت ادامه یابد، همکاری آنان حول قضیه فلسطین میتواند مزیتهای زیادی در اختیار آنها قرار دهد.
2- قطببندی جدید در اروپا
با توجه به اهمیت هنجارها در اروپا و عقبماندگی ستونهای اصلی این قاره از قضیه مزبور، آیا این اتفاق میتواند منجر به قطببندی جدید شود؟ اساساً یکی از دلایل شکلگیری جمعی از 4 دولت اروپایی بر طبق اصول اساسی این قاره در مسائل هنجاری و بشردوستانه، عقبماندگی قدرتهای اروپایی شامل فرانسه، انگلیس و آلمان از پیگیری آنهاست.
3- فرصت اسپانیا
اسپانیا در میان ائتلاف شکل گرفته بزرگترین دولت است. از سوی دیگر اهداف گروه 4 دولت منطبق بر اصول اساسی قاره سبز است و حرکت طبق آن میتواند به افزایش نفوذ اسپانیا در قاره سبز منتهی گردد. و از سوی دیگر، موضعگیری مادرید بر اساس دیدگاههای عدالتخواهانه و آزادیبخشانه نیز منطبق با موضعگیری ملتها و دولتهای آمریکای لاتین است و این قضیه میتواند به ارتقای جایگاه مادرید در این منطقه منجر شود. اگر قضیه فلسطین واجد شرایط خیزش اسپانیا شود، آنگاه مادرید به این قضیه فراتر از مسائل حقوق بشری و عاطفی، به مانند یک مزیت ساختاری برای ارتقای قدرت خود خواهد نگریست.
4- ارتقای مواضع دیگران
پس از شکلگیری ائتلاف میان 4 دولت اروپایی، دیگر ردهها و جناحهای اروپا نیز تلاشهای خود در آن را تشدید کردند. درست پس از این اتفاق بود که فرانسه و انگلیس بر شدت تلاشهای خود برای مهار رژیم صهیونیستی افزودند. جالب آنکه این دو دولت، بدون آنکه توجهی به دیگران نشان دهند، در اقدامات و بیانیههای خود در انتقاد از تلآویو، در کنار یکدیگر عمل کردهاند. در جریان آخرین اقدام هماهنگ آنها، سه دولت فرانسه، انگلیس و کانادا در بیانیهای مشترک رژیم صهیونیستی را تهدید به اعمال تصمیمات محدودکننده کردند.
نکات
درخصوص روابط رژیم صهیونیستی و اروپا و موارد حول آن نکاتی وجود دارد.
1- متأثر شدن از روسهراسی و زیان از فضای جنگ اوکراین
رژیم صهیونیستی به دلیل جنایتهایش در غزه، از جنگ اوکراین و روسهراسی دیرینه در اروپا متضرر شده است. بسیاری تأکید میکنند همانند تجاوز روسیه به خاک اوکراین، باید در برابر تجاوز رژیم صهیونیستی به غزه موضعگیری کرد. نشاندن رژیم صهیونیستی کنار روسیه، باعث میشود ترکشهای روسهراسی سنتی در قاره سبز، به تن تلآویو بنشینند. متأثر شدن رژیم از تجاوز روسیه به اوکراین و واکنش اروپا، موضوعی جالب توجه است.
2- شکلگیری زنجیرههای مهار همهجانبه
حول رژیم صهیونیستی زنجیرههای مهار گستردهای درحال شکلگیریاند که از هرسو درحال توسعه هستند. از نظر نظامی، دولتهایی تحریم تسلیحاتی بر رژیم اعمال کردهاند، دولتهایی درحال فشار به دیگران برای سوق دادن آنها به سمت تحریم تسلیحاتی تلآویو هستند. در جامعه علمی، دانشجویان دانشگاههای محل تحصیل خود را به قطع روابط علمی و اقتصادی با شرکتهایی ملزم میکنند که در تحقیقات نظامی مورد استفاده رژیم مشارکت دارند و در شرکتهایی مانند گوگل، کارمندان نیز بر وضعیت همکاری با دستگاه نظامی رژیم شوریدهاند. از نظر قضایی نیز ضمن پیگرد نتانیاهو، سربازان صهیونیست نیز تحت پیگرد قرار گرفتهاند.
3-کمرنگ شدن حربه یهودیستیزی به دلیل نسلکشی در غزه
حربه سوءاستفاده از موضوع مقابله با «یهودی ستیزی» به دلیل «نسلکشی در غزه» درحال کمرنگ شدن است و دیگر برای شستن این جنایت کارکرد ندارد.
گزارش کامل را در روزنامه فرهیختگان بخوانید.
مطالب پیشنهادی













