بررسی شکل گیری پویشهای اجتماعی از همراهی تا بیمیلی مردمعباسعلی رهبر در خصوص کارویژه رسانه در عصر جدید و ماهیت پویشهای اجتماعی و چرایی ضرورت آنها گفت: در پویش، غیر از اهمیت مشارکت عامه مردم، بحث رفتار داوطلبانه نیز مهم است که بتوانند ترغیب و تشویق را در فعالیتهای مبتنی بر پویشهای اجتماعی صورت بدهند.
چگونه یک پویش، ملی می شود؟

سیدعلیرضا طاهری، خبرنگار: در سالهای اخیر، پویشهای ملی با هدف تغییر رفتار اجتماعی در ایران یکی پس از دیگری شکل گرفتهاند، اما بسیاری از آنها باوجود هزینههای کلان و تبلیغات گسترده، راه به جایی نبردهاند و با بیمیلی مردم مواجه شدهاند؛ مانند پویش «نه به تصادف» که در نوروز امسال شکل گرفت؛ اما طبق گفته سازمان پزشکی قانونی و با اعلام دقیق تعداد آمار فوتیهای مسافرتهای نوروزی در مقایسه با آمار سال گذشته، خبر از افزایش 8.3 درصدی میدهد. در مقابل، پویشی مانند اهدای خون برای مردم بندرعباس پس از فاجعه انفجار بندر، با استقبال چشمگیر مردم به موفقیت دست مییابد. این تناقض، پرسشی کلیدی را به وجود میآورد که چرا برخی پویشها میتوانند مردم را با خود همراه کنند و برخی دیگر در پیچوخم بیتفاوتیها گم میشوند؟!
عباسعلی رهبر، استادتمام برجسته علوم سیاسی و تحلیلگر مسائل سیاسی و اجتماعی، در گفتوگو با «فرهیختگان» به این پرسش پاسخ میدهد. او با توضیح چگونگی شکلگیری یک پویش ملی، معتقد است موفقیت این حرکتها به عوامل متعددی همچون همسویی با نیازهای واقعی مردم، اعتمادسازی و قدرتبخشی به حلقههای میانی جامعه بستگی دارد.
این گفتوگو، به بررسی دلایل موفقیت یا ناکامی پویشهای ملی و چالشهای آن پرداخته و در نهایت به این پرسش که آیا امکان تغییر رفتار جمعی مردم از طریق کلانروایتها در قالب پویش ممکن است یا نه پاسخ میدهد.
پویشها بر اساس یک نیاز شروع میشوند
عباسعلی رهبر در خصوص کارویژه رسانه در عصر جدید و ماهیت پویشهای اجتماعی و چرایی ضرورت آنها گفت: «یکی از مسائل مهم دراینخصوص، نسبت جامعه و رسانه، همچنین نسبت سیاست و رسانه در قالب جامعهشناسی سیاسی رسانه است، بهخصوص در فضا و شرایط جدیدی که در آن به سر میبریم. رسانه در این عصر کارویژههای مختلف و متنوعی را طی کرده است؛ در عرصههای متفاوتی از قبیل عرصه سیاست، عرصه مشارکت، عرصه اعتراضات، عرصه توسعه و در عرصه جامعه مدنی. امروزه یکی از کارکردهای جدید رسانه، بحث پویشهاست، پویشهای اجتماعی، هرچند بهظاهر اجتماعیاند، اما بهمثابه یک امر سیاسی تلقی میشوند. وقتی از پویش صحبت میکنیم، درواقع معنایی را در نظر گرفتهایم. پویشها براساس نیازی شروع میشوند و آن نیاز را پوشش میدهند که بتواند به یک هدف تبدیل و سپس به یک حرکت هدفمند و درستی بدل شود. در فضای موجود میتوان پویشهای مختلف اجتماعی، مذهبی، تبلیغاتی، سیاسی را دید. اما شاید یکی از بحثهای مهم در رابطه با پویشها این است که چگونه عامه مردم بر اساس ارتباطات، شرایط فضای مجازی و اینترنت، میتوانند مشارکت خود را در این زمینه نشان بدهند. در پویش، غیر از اهمیت مشارکت عامه مردم، بحث رفتار داوطلبانه نیز مهم است که بتوانند ترغیب و تشویق را در فعالیتهای مبتنی بر پویشهای اجتماعی صورت بدهند. در فضای تحولات اجتماعی و تحولاتی که میتوانند کمک کند این رفتار داوطلبانه میتواند یک ابزار و وسیله مناسب در این زمینه باشد.»
نتایج پویشها باید در دسترس باشد
او درخصوص شرایط کارایی و کارآمدی پویشهای اجتماعی افزود: «پویشها برای آنکه بتوانند کارآمدی و کارایی لازم را داشته باشند، میبایست در آنها به موضوعاتی توجه بشود. صرف اینکه ما سلیقهای فکر کنیم و بگوییم نه به تصادف! یا صرف اینکه بگوییم دو درجه کمتر یا موضوعات دیگر گفته شود دلیل نمیشود تغییر رفتار اجتماعی و اقناع عمومی انجام شده و پویش ما موفق شود. یک پویش اجتماعی برای کارایی و موفقیت شرایطی دارد؛ مانند روایتگری درست و توجه به احساسات مخاطبان. همچنین میبایست اهداف کوتاهمدت قابلدسترس گفته شود تا بتوانیم وجودی خارجی برای آن ایجاد کنیم. همچنین بحث شفافیت در گزارش پویش از نکات مهم در این زمینه است. ما میبینیم پویشهای مختلفی انجام میشود، اما مردم نمیدانند سرانجام این پویش چه شد. معمولاً در این زمینه کلیگویی صورت میگیرد. یکی از اشکالات این است که زمانی که پویش شروع میشود، به حال خود رها میشود. درحالیکه اگر یک پویش شروع شود و تا نقطه نهایی، گزارش کار آن ارائه شود و سببشناسی و علتشناسی صورت بگیرد این کار باعث میشود تجربه و نتیجه پویش در دسترس ما باشد. در آخر مردم باید این حس را داشته باشند که این پویشها مال خودشان است، پویش مال مردم است و این حس تعلق را میبایست در این زمینه داشته باشند. این قسمت نظری در خصوص پویشهاست.»
پاسخ مردم به پویشهای سیاستزده، «نه» است
وی با بررسی چرایی عدم موفقیت بعضی از پویشهای شکلگرفته از سیاستزدگی بعضی از پویشها انتقاد کرد و در این زمینه گفت: «اگر بخواهیم وارد وضعیت پویشها در ایران بشویم، باید بررسی کنیم چه اتفاقاتی افتاده که بعضی از پویشها زمینههای لازم و فضای لازم برای بروز نداشتند. نکته این است که همهچیز از عینک و قاب سیاستزدگی دیده میشود، یعنی هر فعالیتی که بخواهد در یک فضایی انجام بشود، عدهای سریع میآیند ببینند که نسبت آن با سیاست و نسبت آن با قدرت رسمی چیست. خلق این دوگانگی، فضای پویشها را دچار مسئله و مشکل میکند و به آن ضربه میزند. سیاستزدگی یعنی منافع عام را فدای منافع جناحی و گروهی کنید. صرفاً بهخاطر تسویهحساب با یک گروه سیاسی یا تسویهحساب با دولت یا تسویهحساب با گروه یا نهادهای دیگر این پویش را راهاندازی کنند. این پویش برای نیاز مردم نیست، بلکه برای تخریب و تحقیر و حذف گروه اجتماعی سیاسی دیگر است، برای آن است که ناکارآمدیشان بخواهید نشان دهید. این در واقع به سیاستزدگی این پویشها منجر شده و خودش را نشان میدهد و مردم نیز از این پویشها بهصورت فعالانه و داوطلبانه استقبال نمیکنند.»
برخی دولتمردان ما به ظرفیتهای مردمی باور ندارند
او با اشاره به دولتسالاری در دورههای مختلف از این ایده انتقاد کرده و راه موفقیت پویشها را توجه به ظرفیت و اراده مردمی دانسته دراینخصوص توضیح داد: «نکته دیگر این است که برخی دولتمردان و مردان سیاسی ما به ظرفیتهای مردمی باور ندارند. این پویشها زمانی معنا میشود که به ظرفیت مردم باور داشته باشیم. برای مثال رهبر معظم انقلاب بارها به مشارکت مردم در قالب اقتصاد مقاومتی و امور مختلف اشاره کردهاند، حتی ایشان بحث حلقههای میانی را نیز دراینخصوص مطرح کردند. اما به نظر میرسد ذهنیت دولتسالاری که در دولتهای مختلف در فضای اجتماعی و سیاسی ما وجود داشته مانع تحقق این پویشها شده است. اگر بخواهیم پویشها به جریان بیفتد، باید مردمیسازی را در پویشها خیلی جدی بگیریم. همچنین بحث خوداتکایی و استفاده از ابزارها و وسایل نرم میتواند در این زمینه وجود داشته باشد. از مشکلات دیگر عدم تحقق پویشها، مسئله فرهنگ مشارکت است. پویش اجتماعی جزئی از یک فرهنگ مشترک کلان اجتماعی است. زمانی که در اقتصاد، در سیاست فرهنگ مشارکت ضعیف است، نمیشود از پویشهای اجتماعی انتظار داشت قوی باشند. اینها به یکدیگر مرتبط است.»
حلقههای میانی جامعه مدنی باید قدرتمند شوند
عباسعلی رهبر با اشاره بهضرورت شناسنامهدار بودن پویشهای مردمی از لزوم قدرتمند شدن حلقههای میانی بیان کرد: «متولی پویشها هرچند ممکن است مردم یا قسمتهایی از حلقههای جامعه مدنی باشند؛ اما این پویشها باید شناسنامه داشته باشند. علاوه بر شناسنامهدار بودن، افراد مورداعتماد مردم خیلی میتوانند به پویشهای اجتماعی کمک کرده و بر آن تأثیر بگذارند. در زمانی که احزاب قوی و متنفذ نداریم نقش پویشها بسیار مهم است. پویشها میتوانند در حل مسائل اجتماعی و عمومی ما کمک کنند. همچنین ابزارهایی که در یک پویش میتواند مورداستفاده قرار بگیرد بسیار مهم است، برای مثال زبان ساده، زبان قابلفهم با محتوای جذاب که البته در اکثر موارد از این موارد غافل هستیم.»
رسانه در فرهنگسازی نقش بسزایی دارد
این استادتمام با اشاره به نقش رسانهها در فرهنگسازی و تغییر الگوی جمعی مردم توضیح داد: «احساس نیازمندی به پویش در قالب کمپین برای مردم به نظر میرسد روزبهروز دارد بیشتر موردتوجه قرار میگیرد. رسانههای ما میتوانند در قسمت فرهنگسازی پویش به برآورد موضوعات و مسائل مردم کمک کنند، بهشرط آنکه قدرتهای سیاستزده دنبال آن نباشند، افراد ذینفوذ سیاسی در کنار آن نباشند. بدون رسانه نمیتوان جامعه را معنادار کرد، یعنی با رسانه است که جامعه، جامعه سیاسی، جامعه اجتماعی معنادار میشود و در حال حاضر رسانه بهعنوان یک عامل مهم و اثرگذار در تحولات ذهنی جامعه تلقی میشود. برای مثال مذاکره ایران و آمریکا، بیشتر از اینکه عینی باشد، بیشتر ذهنی و ادراکی است، ذهنیتی که توسط رسانه دارد صورت میگیرد. بهخصوص رسانههای غالب و رسانههایی که تولید اخبار میکنند. در زمینه پویشها رسانههای مستقل و رسانههای آزاد که وابستگیهای سیاستزده به جریانهای قدرت نداشته باشند، میتوانند در این قسمت کمک مهمی داشته باشند، به شرطی که مسئلهشناسی درست و راهبرد درست بتوانند در این فضا ایجاد کنند.»
رسانههای ضدایرانی امکان مصادره مسائل واقعی مردم را ندارند
او با اشاره به نقش رسانههای ضدایرانی و سعی آنها برای مصادره پویشها به نفع خود افزود: «اگر پویشها از درون مردم و برخاسته از نیازهای واقعی مردم باشد، خیلی از رسانههای بیگانه نمیتوانند فضا را مدیریت کنند. رسانههای بیگانه صدایشان خیلی بلند است، اما تأثیرشان بهاندازه صدایشان نیست. اگر زمینههای اعتمادسازی، زمینههای اثربخشی و احساس تعلق مردم (حس از آن خود بودن پویش) را در فضاهای مختلف بتوان نشان داد، آن هم نه زمانی که بحران رخ داده، بلکه قبل از بحران، در پویشها یا در موضوعات دیگر خیلی میتواند در ترسیم صحنه به ما کمک کند. البته دشمنان در تلاشند تا هر حرکت مثبتی را تبدیل به یک نگاه منفی و یا تبدیل به یک چالش کنند. در این زمینه به نظر میرسد بحث تمشیت امور توسط دولت درست نیست، باید این پویشها از زبان انجمنها، از زبانNGO ها، از زبان غیردولتیها بیشتر گفته شود. یکی از ضعفهای ما، عدم قدرت و اثرگذاری حلقههای میانی است که بین دولتمردان ما و جامعه ما وجود دارد. حلقههای میانی را باید بهنوعی تقویت کرد که این حس حکومتی بودن که تلقین و القا میشود اثر خودش را از دست بدهد.»
او همچنین در خصوص امکان استفاده از هوش مصنوعی در این زمینه گفت: «شاید استفاده از هوش مصنوعی و دادههای آن و استفاده از ظرفیتهای علومشناختی بتواند ما را کمک کند که بدون واسطه و بدون شرایط سیاست، مردم مستقیم بتوانند پویش را خودشان اداره و اراده کنند.»
دولتمردان باید با یک آیندهنگری و آیندهپژوهی، مشکلات و مسائل مردم را پیشبینی کنند
عباسعلی رهبر با اشاره به تدریجیبودن فرهنگسازی از لزوم آیندهپژوهی و احصای مسائل و نیازهای مردم بیان کرد: «اولاً فرهنگسازی تدریجی است، فرهنگسازی دفعتاً اتفاق نمیافتد. بالاخره مردم دوست دارند تصادف نشود، مردم دوست دارند آب و برقشان بهخاطر کمبود انرژی قطع نشود. اما این فرهنگسازی را نمیشود یکدفعه در بحرانها در نظر گرفت. دولتمردان ما باید با یک آیندهنگری و آیندهپژوهی، مشکلات و مسائل پیشبینی کرده و آنها را نگذارند شب امتحان برای مردم تشریح کنند. اگر در طول سال سه مسئله مهم و ضروری مردم را شناسایی کنیم و مسائل را در طول سال به پویش تبدیل کنیم، قطعاً نگاه و فضای مردم متفاوت خواهد شد. به این نکته نیز باید دقت کرد که برای موفقیت یک پویش نیاز به ارتقای اعتماد عمومی، نیاز به صداقت و کارآمدی مدیران و بسیاری از مسئولان داریم. ما در زمان جنگ هم پویش داشتیم، برای مثال با یک فرمان حضرت امام(ره) با یک درود و یک تجلی هنری، مردم میرفتند به سمت میدان مبارزه، یکدفعه جبههها پر میشد یا در همین جمعه نصر، تنها چند روز قبل از آن صحبتهایی شد، مردم احساس کردند که برای حمایت از ایران باید بیایند در وسط صحنه کشور و نظامشان، برای همین این نمازجمعه خیلی متفاوت شد و ما را یاد نمازجمعههای ایام گذشته انداخت.»
او همچنین با انتقاد از عدم آیندهپژوهی و آیندهنگری روشمند در ساختار برخی دولتها اینچنین اضافه کرد: «یکی از انتقادات وارده به برخی از کارگزاران در حوزههای وزارتخانهها و فضای دیگر این است که آیندهپژوهی روشمند نسبت به مشکلات و مسائل ندارند. اگر در طول زمان این اتفاق بیفتد، قطعاً میتواند راهگشا باشد، برای مثال ما در تابستان، دوباره بحث تصادفات را داریم؛ اما در حال حاضر هیچ خبری در این خصوص وجود ندارد، تا چند روز قبل از سفرهای تابستانی که پویشهایی مانند نه به تصادف آغاز میشود. یا مثلاً ما بحث مهمی به نام اربعین را در پیش داریم. ما میتوانیم یک پویش برای اربعین راهاندازی کنیم که جلوه دیگری از اربعین در داخل یا در خارج داشته باشد. این پویشها در حال حاضر دیده نمیشوند مگر چند روز قبل از شروع اربعین، لذا پیشبینی موضوعات و مسائل میتواند در موفقیت یک پویش و فرهنگسازی آن به ما کمک کند. نسبت به آینده، راهاندازی اتاقهای فکر خیلی مهم است. یکسری موضوعات و مسائل داریم که این موضوعات و مسائل هر سال مدام تکرار میشوند و دورهای است، یعنی بهخاطر فضای ژئوپلیتیکی، فضای سیاسی، فضای محیطزیستی و فضای فرهنگی که داریم، این اتفاق میافتد؛ لذا خیلی میتواند ما را کمک کند. تشخیص این مسائل که در واقع انباشته است، یعنی در طول این 10 سال، ما راحت میتوانیم به 10 مسئله مهم و حیاتی پیببریم که هرسال مدام داریم با آنها روبهرو میشویم. بعضی موقعها مسئله را نمیبینیم، مسئله را پاک میکنیم، بههرحال مسائل یک روندی دارند. مسائل نقطه شروع و نقطه پایان در یک مسیر دارند. تشخیص این مسائل در اتاقهای فکر میتواند کمک کند که این پویشها و این حلقههای میانی و این جامعه و این دولتها زودتر از موقع بحران بتوانند فضای لازم را برای مردم آماده کنند.»
مطالب پیشنهادی











