سفر شهباز شریف به تهرانهمنوایی و همکاری بیشتر با تهران در حل معضلات جهان اسلام همچون مسئله فلسطین و مسائل خاورمیانه، تغییر نگرش این کشور در حوزههایی سیاسی مهمی چون یمن همچنین استفاده از ظرفیت همکاری سهجانبه، یا حتی ائتلاف راهبردی سهجانبه با مشارکت ترکیه و ایران و سرانجام بهرهگیری از فضای همکاری مشترک با چین و ایران میتواند بخشی از این تغییرات باشد.
اسلامآباد در حال تغییر معادلات منطقهای است؟

فرهیختگان: تهران از دیروز میزبان شهباز شریف است. نخستوزیر پاکستان برای انجام سفر دورهای یکهفتهای به چند کشور منطقه، از سه روز قبل اسلامآباد را ترک کرده است. ترکیه اولین مقصد این سفرها تعیین شده و ایران ایستگاه دوم آن محسوب میشود. به نظر میرسد که این سفر با دو انگیزه مهم انجام گرفته است؛ در وهله اول جلب حمایت کشورهای منطقه از پاکستان در برابر هند؛ آن هم پس از جنگ 4 روزهای که اخیرا میان دو کشور به وقوع پیوست و البته اثرات آن همچنان ادامه دارد و دوم گسترش مناسبات سیاسی و اقتصادی پاکستان با منطقه و در واقع آن چه دولت اسلامآباد از آن بهعنوان «ارتقای صلح و ثبات در منطقه، ارتقای همکاریهای اقتصادی، ایجاد بعد جدید در روابط دیپلماتیک پاکستان» یاد کرده است. البته در مورد ایران این سفر میتواند پاسخی به سفر مهم رئیسجمهور شهید، آیتالله رئیسی باشد که اردبیهشتماه پارسال و به فاصله کمی قبل از شهادت ایشان انجام گرفت. در آن سفر توافقهای گسترده و همهجانبهای میان دو کشور به امضا رسید که اکنون پس از یک سال و با حضور شریف در تهران میتوان به برآورد دقیقتری از دستاوردهای آن سفر و جنبههای اجرایی آنها دست یافت. با این ملاحظات سفر شهباز شریف به تهران در شرایط زمانی فعلی را از چند جنبه میتوان مورد ارزیابی قرارداد.
پاکستان و ملاحظات سیاسی جدید
الف) پیامدهای جنگ با پاکستان؛ همانطور که در بیانیه دولت پاکستان در ارتباط با سفر دورهای نخستوزیر پاکستان منتشر شده است، «ایجاد بعد جدید در روابط دیپلماتیک پاکستان» یکی از اهداف اصلی این سفر را تشکیل میدهد. اگر بخواهیم به واکاوی منظور اسلامآباد از این هدف بپردازیم، باید به تحولات اخیر در پاکستان و بهخصوص جنگ 4 روزه این کشور با هند اشاره کنیم. جنگ 4 روزه پاکستان با هند، اگرچه برای مخاطرات و آسیبهایی را برای این کشور به دنبال داشت، اما از برخی جهتها نیز برای این کشور هشداردهنده، آگاهیبخش و مفید بود. اینکه کشورها در قبال این جنگ چه واکنشی از خود نشان دادند و یا از چه کسی و به چه میزان حمایت کردند، سنگ محک خوبی در اختیار اسلامآباد قرار داد تا نسبت به چشمانداز سیاست خارجی و روابط دیپلماتیک خود در جهان و منطقه به ارزیابیهای جدیدی دست پیدا کند. انتخاب ترکیه بهعنوان اولین مقصد سفر دورهای نخستوزیر پاکستان دقیقا بر همین اساس انجام گرفت؛ چراکه ترکیه از معدود کشورهایی بود که قاطعانه پشتسر پاکستان ایستاد و حمله هند به این کشور را بهشدت محکوم کرد. این دقیقا همان کاری بود که آذربایجان نیز انجام داد و با انتخابش بهعنوان سومین مقصد این سفر دورهای قدردانی خود را دریافت کرد.
این در حالی است که جهان عرب و بهخصوص عربستان سعودی، بهعنوان شرکای دیرینه و یاران غار پاکستان، از این آزمون بهشدت ناکام بیرون آمدند. اما در مورد جمهوری اسلامی ایران باید گفت که به نظر میرسد مواضع متعادل تهران که با پیشنهاد میانجیگری میان دو کشور و سفر وزیرخارجه به اسلامآباد و دهلی همراه شده بود تا حد زیادی به مذاق اسلامآباد خوش آمده و رضایت نسبی این کشور را جلب کرده است. بااینحال آنچه درنهایت شاید بتوان گفت این است که مجموع واکنش جهان اسلام و بهخصوص نهادهای همچون سازمان همکاری اسلامی چندان رضایتبخش نبوده و توقع قاطع اسلامآباد در اعلام حمایت قاطع از این کشور در برابر تهاجم هند را برآورده نکرد. این موضوع میتواند دلایل و انگیزههای متعددی داشته باشد، اما بدون شک یکی از آنها فاصلهگرفتن پاکستان از تحولات جهان اسلام و خاورمیانه در سالهای اخیر بوده است. پاکستان طی این سالها بیشتر و یا شاید حتی تمام انرژی سیاست خارجی خود را به محیط پیرامونی یعنی هند و افغانستان معطوف کرده است. سقوط دولت سوریه و نگرانی دولت پاکستان از تبعات منفی این موضوع بر ثبات و امنیت این کشور نخستین جرقه بیدارباش برای اسلامآباد بود. در این شرایط تصور میشود که جنگ با هند و پیامدهای آن، اسلامآباد را متقاعد کرده است که به شکلی فعالانهتر و البته اینبار با سیاستهایی متفاوت و احتمالا شرکایی جدید وارد میدان شود. اتخاذ رویکردهای موثرتر نسبت به جنگ غزه و مسئله فلسطین (بهخصوص با توجه به اعلام حمایت قاطع رژیمصهیونیستی از هند)، همکاری با طیف بیشتری از جهان اسلام و به طور خاص جهان غیرعرب، اعتبار قائل شدن بیشتر به ارتباطات منطقهای و توجه به تغییرات نظم بینالمللی همگی میتوانند بخشی از این تحولات را شکل دهند.
ب) لزوم نگاه به ایران با عینک پاکستانی؛ اما وقوع چنین تغییراتی در سیاست خارجی پاکستان از این ظرفیت برخوردار است که در ماهیت روابط اسلامآباد و تهران تحولات عمیقی برجای گذارد. همنوایی و همکاری بیشتر با تهران در حل معضلات جهان اسلام همچون مسئله فلسطین و مسائل خاورمیانه، تغییر نگرش این کشور در حوزههایی سیاسی مهمی چون یمن همچنین استفاده از ظرفیت همکاری سهجانبه، یا حتی ائتلاف راهبردی سهجانبه با مشارکت ترکیه و ایران و سرانجام بهرهگیری از فضای همکاری مشترک با چین و ایران میتواند بخشی از این تغییرات باشد. با وجود این مهمترین تغییر مورد انتظار در روابط با ایران و در بعد سیاسی میتواند این باشد که اسلامآباد از این پس، روابط با تهران را از زوایهدید خودش و با عینک خودش نگاه کند. در توضیح این مورد باید گفت که اگرچه پاکستان و ایران طی چند دهه اخیر، روابطی تقریبا پایدار و باثبات را تجربه کردهاند، اما هیچگاه از اشتراکات و ظرفیتهای ویژه خود برای همکاری بیشتر استفاده نکردهاند. دلیل عمده آن هم این بوده که اسلامآباد اغلب روابط با ایران را نهتنها در اولویتهای اصلی خود قرار نداده است بلکه آن را در چهارچوب خواستهها و علائق دیگر کشورها مانند عربستان و یا ایالات متحده تعریف و تنظیم کرده است. بنابراین شاید اکنون زمان مناسبی باشد تا اسلامآباد زاویهدید خود را به ایران عوض کرده و روابط با تهران را با عینک خودش ببیند.
متن کامل گزارش را در روزنامه فرهیختگان بخوانید.
مطالب پیشنهادی













