اروپایی‌ها هم‌زمان با دستگیری یک زن ایرانی به روایت‌های ضد ایرانی جایزه می‌دهند

اقدام جشنواره فیلم کن در اعطای جایزه نخل طلایی به فیلم «یک تصادف ساده» ساخته جعفر پناهی، که بدون مجوز رسمی و در تقابل صریح با ایران تولید شده، نمی‌تواند امری صرفاً هنری یا اتفاقی تلقی شود. اعطای این جایزه را باید از دریچه سیاست فرهنگی بررسی کرد؛ جایی که هنر و رسانه به ابزاری برای پیاده‌سازی راهبرد‌های سیاسی غرب علیه کشور‌هایی همچون ایران تبدیل می‌شوند.

  • ۱۴۰۴-۰۳-۰۵ - ۲۲:۵۹
  • 00
اروپایی‌ها هم‌زمان با دستگیری یک زن ایرانی به روایت‌های ضد ایرانی جایزه می‌دهند

سکوت مدعیان آزادی دربارۀ سلب آزادی هم‌وطنشان

سکوت مدعیان آزادی دربارۀ سلب آزادی هم‌وطنشان

فرهیختگان: فرانسه در حالی که مدعی دفاع از آزادی بیان و حقوق بشر است، در رویکردی دوگانه، همزمان با بازداشت غیرقانونی یک زن ایرانی به نام مهدیه اسفندیاری به دلیل اعتراض مسالمت‌آمیز به جنایات رژیم‌صهیونیستی، به آثار ضدایرانی جایزه می‌دهد تا تصویری مخدوش از ایران ترسیم کند. فیلم «یک تصادف ساده» ساخته جعفر پناهی، که در جشنواره کن ۲۰۲۵ جایزه نخل طلا را دریافت کرد. یک بیانیه‌ای سیاسی علیه ایران است که به لحاظ محتوایی و فنی خالی از جذابیت‌هایی است که شایسته دریافت بهترین جایزه یک جشنواره با سابقه باشد. این انتخاب نمونه‌ای از رویکرد گزینشی جشنواره‌های غربی در تقدیر از آثاری است که روایت‌های ضد ایرانی را تقویت می‌کنند.

در میدان گفت‌وگو با طرف اروپایی بر سر عدم فعال‌سازی مکانیسم ماشه و رفع تحریم‌ها باید بدانیم که اساساً با عنصری طرف هستیم که مناسبات خود با ایران را جز در چهارچوب عناد تعیین نمی‌کند. رویکرد تقابلی فرانسه با ایران که به نسبت سایر دولت‌های اروپایی سعی کرده وجهه فرهنگی‌تری از خود نشان دهد و ادعای آزادی بیانش هم بلند‌تر از سایر کشورهاست بخشی از یک سیاست هدفمند است که از ابزار‌های فرهنگی و سیاسی برای پیشبرد اهداف خود استفاده می‌کند. در این چهارچوب جایزه گرفتن آثار ضدایرانی و بی‌کیفیتی مانند «یک تصادف ساده» توجیه پیدا می‌کند. اقتدار ایران در میدان و دیپلماسی تنها راه مقابله با این رویکرد خصمانه است نه امید به عقلانیت نداشته طرف مقابل.
در همین حال، مهدیه اسفندیاری، شهروند ۳۹ ساله ایرانی ساکن لیون، به اتهام واهی «تمجید از تروریسم» به دلیل انتشار مطالبی در حمایت از طوفان الاقصی در شبکه‌های اجتماعی، حدود ۸۰ روز است که در زندان فرسن پاریس در انفرادی به سر می‌برد. این در حالی است که هیچ‌یک از ایرانیان حاضر در جشنواره کن، که مدعی انتقاد از نبود آزادی در ایران هستند و روی استیج این جشنواره برای آزادی ادعایی اشک تمساح ریختند حتی اعتراض ساده‌ای به این نقض حقوق بشر نکردند تا نشان دهند به تعریفی دوگانه و منفعت‌طلبانه از آزادی اعتقاد دارند.
 
با چه اروپایی طرف هستیم
اقدام جشنواره فیلم کن در اعطای جایزه نخل طلایی به فیلم «یک تصادف ساده» ساخته جعفر پناهی، که بدون مجوز رسمی و در تقابل صریح با ایران تولید شده، نمی‌تواند امری صرفاً هنری یا اتفاقی تلقی شود. اعطای این جایزه را باید از دریچه سیاست فرهنگی بررسی کرد؛ جایی که هنر و رسانه به ابزاری برای پیاده‌سازی راهبرد‌های سیاسی غرب علیه کشور‌هایی همچون ایران تبدیل می‌شوند. اروپایی‌ها سال‌هاست که تلاش کرده‌اند از تریبون‌های هنری و فرهنگی، نه برای گفت‌وگو و تعامل، بلکه برای القای نوعی تصویر ساختگی، تحریف‌شده و از پیش‌طراحی‌شده از ایران بهره‌برداری کنند. این بار نیز، در قالب جشنواره‌ای به‌ظاهر فرهنگی، فیلمی که چیزی جز بیانیه‌ای سیاسی با محتوای تقابلی نیست، به عنوان اثر برگزیده انتخاب شده است.
برگزار‌کنندگان این جشنواره همواره در مقابل این پرسش مخاطبان ایرانی قرار دارند که آیا آثار سینمایی فاخر و پرمحتوایی که تصویر واقع‌گرایانه‌تری از ایران ارائه می‌دهند، هرگز مورد توجه قرار می‌گیرند؟ پاسخ، با بررسی روند سال‌های گذشته، منفی است. آنچه جایزه می‌گیرد، نه آن چیزی است که هنری باشد، بلکه آن چیزی است که منطبق با پروژه رسانه‌ای ضدایرانی غرب تدوین شده باشد. اعطای جایزه به فیلمی ضعیف از نظر هنری، که بیشتر یک بیانیه سیاسی علیه نظام ایران محسوب می‌شود تا یک اثر سینمایی اصیل، تنها یکی از نمود‌های چنین رویکردی است.
در چنین شرایطی، موضوع فقط یک فیلم یا یک جایزه نیست. آنچه اهمیت دارد، سیاست سیستماتیکی است که در پشت پرده چنین انتخاب‌هایی نهفته است. از «یک تصادف ساده» تا ده‌ها فیلم و مستند دیگر، همگی قطعه‌هایی از یک پازل بزرگ هستند؛ پازلی که مأموریت آن تخریب چهره ایران تضعیف اعتماد عمومی در داخل کشور و مشروعیت‌بخشی به اقدامات مداخله‌گرایانه خارجی است. نمونه‌ بارز چنین رفتار‌هایی را می‌توان در حمایت آشکار فرانسه از آشوب‌های سال ۱۴۰۱ در ایران مشاهده کرد. همان‌طور که سیداسماعیل خطیب، وزیر اطلاعات ایران هم اعلام کرد، «مأموران اطلاعاتی فرانسه» با «شبکه‌های صنفی غیرقانونی و برخی گروه‌های میدانی داخلی» ارتباط برقرار کرده‌اند تا «موجی از اعتراضات هدایت‌شده و تخریبی» را سامان دهند. دیدار مقامات فرانسوی، از جمله امانوئل مکرون، با افرادی چون مسیح علی‌نژاد، نشانه‌ای دیگر از این مداخله‌گری آشکار است. بنابراین دادن جایزه به فیلم پناهی را نمی‌توان از پروژه گسترده غربی‌ها در بی‌ثبات‌سازی نرم ایران جدا کرد. فیلمی که در آن تصویر سیاهی از جامعه ایران ترسیم می‌شود، هم‌زمان هم به‌کار القای یأس و بی‌اعتمادی در داخل می‌آید و هم خوراک تبلیغاتی برای رسانه‌های خارجی فراهم می‌کند. بنابراین در مذاکرات سیاسی و حتی تعاملات فرهنگی، نباید با فرض حسن‌نیت یا بی‌طرفی اروپا پیش رفت. همان‌گونه که تجربه تاکنون ثابت کرده است، اروپا تنها در برابر قدرت، اقتدار و انسجام عقب‌نشینی می‌کند.
 
سکوت مدعیان آزادی دربارۀ سلب آزادی هم‌وطنشان
در بحبوحه هیاهوی جشنواره فیلم کن ۲۰۲۵ و اشک‌ها که زیر نور فلاش‌های رسانه‌ای برای فیلمی با ادعای اعتراض به نبود آزادی در ایران ریخته شد، یک غیبت معنادار در سکوی حضور ایرانیان خودنمایی می‌کرد. هیچ نام و صدای اعتراضی از سوی حاضران ایرانی که تا توانستند در مورد آزادی حماسه‌سرایی کردند درباره بازداشت غیرقانونی هم‌وطنشان در فرانسه شنیده نشد. اسفندیاری، زن ایرانی است که تنها به دلیل فعالیت‌های رسانه‌ای در حمایت از مردم مظلوم فلسطین و محکومیت جنایات رژیم‌صهیونیستی در انفرادی زندان فرسن پاریس حبس شده است. این سکوت نه تصادفی است و نه بی‌اهمیت؛ بلکه نمایانگر شکافی عمیق در مواضع ادعایی آن دسته از ایرانیانی است که در تریبون‌های جهانی با شعار دفاع از آزادی، از هر فرصتی برای حمله به کشور خود بهره می‌گیرند، اما در برابر ظلمِ عیان در کشور میزبان، زبان در کام می‌کشند تا رنگ جایزه‌شان طلایی‌تر شود. افرادی که با افتخار و ژست عدالت‌خواهی، در مقابل دوربین‌ها از نبود آزادی در ایران می‌نالند، در برابر ظلمی به هم‌وطن خود، آن هم زنی ایرانی که بدون هیچ محکومیتی و حتی دسترسی به وکیل، در انفرادی به‌سر می‌برد، کوچک‌ترین واکنشی نشان نمی‌دهند. این یعنی تعریف آزادی از نظر آن‌ها چیزی است که به ابزاری علیه ایران تبدیل شود؟ فرانسه، میزبان این جشنواره پرزرق‌وبرق، نه‌تنها اسفندیاری را بدون دلیل موجه قانونی بازداشت کرده، بلکه برخلاف اصول مسلم حقوق بشر، او را از ابتدایی‌ترین حقوق خود یعنی تماس با خانواده، ملاقات کنسولی و دسترسی به وکیل محروم کرده است. از سوی دیگر، دستگاه قضایی فرانسه اتهاماتی کلی همچون «تمجید از تروریسم» را علیه او مطرح کرده است؛ اتهامی که در اروپا به مخالفان سیاست‌های صهیونیستی نسبت داده می‌شود و راهی برای ساکت‌کردن صدا‌هایی است که جنایت علیه مردم فلسطین را فریاد می‌زنند.
 
آزاد هستید، برای انجام کاری که ما می‌گوییم!
مهدیه اسفندیاری که از سال ۲۰۱۸ در فرانسه زندگی می‌کرد و به عنوان مترجم فعالیت داشت، اوایل اسفند ۱۴۰۳ به‌طور ناگهانی ناپدید شد. پس از بی‌خبری طولانی‌مدت خانواده، مقامات ایرانی از کانال‌های دیپلماتیک پیگیر وضعیت وی شدند. اما دولت فرانسه تا اواسط‌ آوریل ۲۰۲۵ هیچ‌گونه اطلاع‌رسانی رسمی در این مورد ارائه نکرد. این عدم شفافیت، نقض جدی حقوق فردی محسوب می‌شود، به‌ویژه در کشوری که خود را پایبند به اصول روشنگری می‌داند. فرانسه حتی پس از تأیید بازداشت، هیچ دیدار کنسولی به سفارت ایران در پاریس نداد. نگهداری فردی بدون ارتباط با بیرون، بدون تماس تلفنی، بدون امکان ملاقات خانواده و وکیل، عملاً نوعی بازداشت خودسرانه و مصداق شکنجه روانی به شمار می‌آید. مقامات فرانسوی، اسفندیاری را به دلیل انتشار پست‌هایی علیه جنایات اسرائیل، متهم به «تمجید از تروریسم» کرده‌اند. این اتهام‌زنی در حالی انجام می‌شود که وی هیچ فعالیت خشونت‌آمیز یا تحریک به اقدام غیرقانونی نداشته و صرفاً از طریق شبکه‌های اجتماعی دیدگاه خود را ابراز کرده است. در واقع، آنچه مهدیه اسفندیاری انجام داده، استفاده از حق آزادی بیان برای اعتراض به جنایات بی‌سابقه‌ای است که در غزه در حال رخ دادن است. اما گویا این آزادی با آزادی مورد تعریف فرانسه تفاوت دارد. اسرائیل در جریان حملات خود به نوار غزه از اکتبر ۲۰۲۳ تاکنون هزاران غیرنظامی فلسطینی، از جمله زنان و کودکان را به شهادت رسانده است. انتشار تصاویر و محکوم کردن این نسل‌کشی، نه‌تنها اقدامی مجرمانه نیست، بلکه از منظر اخلاقی و انسانی، مسئولیت هر انسان آزاده‌ای است. اتهام «تمجید از تروریسم» در این زمینه، ابزاری شده برای خاموش‌کردن صدای معترضان، فعالان حقوق بشر، روزنامه‌نگاران و شهروندان عادی که دیگر تحمل سکوت در برابر جنایت را ندارند. فرانسه که سال‌ها با افتخار پرچم‌دار آزادی بیان معرفی می‌شد، به‌ویژه در جریان کاریکاتور‌های توهین‌آمیز به پیامبر اسلام(ص)، مدعی بود که آزادی بیان حد و مرز ندارد. حتی توهین به مقدسات مسلمانان را نیز در چهارچوب «آزادی هنری» و «نقد مذهب» توجیه می‌کرد. اما امروز همان کشور، کسی را که به جنایت جنگی اسرائیل اعتراض کرده، بدون محاکمه، در انفرادی نگه داشته و در عمل، آزادی‌بیان را تنها برای پروژه‌های ضداسلامی و ضدایرانی معتبر می‌داند. برخورد فرانسه با مهدیه اسفندیاری، تردیدی باقی نمی‌گذارد که این کشور در سیاست‌های خود نسبت به خاورمیانه، کاملاً در امتداد منافع تل‌آویو حرکت می‌کند. آن‌ها به‌جای مهار تروریسم واقعی که در کشتار کودکان و زنان بی‌پناه در غزه جلوه‌گر است صدای اعتراض را سرکوب می‌کنند. بازداشت مهدیه اسفندیاری در فرانسه و دیگر حامیان فلسطین در سایر کشور‌های اروپایی و آمریکا نمادی آشکار از شکست اخلاقی و سیاسی فرانسه و غرب در قبال اصولی است که مدعی آن هستند.
نظرات کاربران