قرارگاه سرّی سومخردادیهافیلم «اسفند» روایتگر تلاشهای شهید علی هاشمی در عملیات خیبر است و با تمرکز بر زوایای کمتر شناختهشده این نبرد تاریخی، به شخصیتپردازی دقیق او میپردازد.
«اسفند»، چگونه شهید علی هاشمی را به تصویر کشید؟

اگر بگوییم «اسفند» روایتگر مهمترین روزهای زندگی علی هاشمی است، حتماً اغراق نکردهایم. روایتی از تلاشهای شهید علی هاشمی در شناسایی و طرحریزی عملیات خیبر در قرارگاه سری نصرت. این عملیات که یکی از مهمترین نبردهای ایران در دوران جنگ بود، با هدف فتح جزایر مجنون انجام شد و در تاریخ جنگ ایران ماندگار شد. دانش اقباشاوی سعی کرده است در «اسفند» به سراغ جنبههای کمتر شناخته شده این رویداد تاریخی و شخصیتپردازی دقیق شهید هاشمی برود. سؤالهایی که بعد از سالها هنوز در ذهن برخی باقی مانده و تا نام علی هاشمی را میشنوند برایشان مرور میشود.
برای علی هاشمی باید پرترهای ساخته میشد؟ برای جواب دادن به این سؤال باید چند نکته را با هم مرور کنیم. شهید علی هاشمی، فرماندهای خوزستانی است که کاری بزرگ را در دل جنگ شروع و طراحی میکند. او متوجه میشود که از راه هورالعظیم میتوان حملهای را تدارک دید تا دشمن بعثی را زمینگیر کرد.
طرح او منجر به عملیات خیبر میشود. عملیاتی که ثمره یک سال تلاش شبانهروزی نیروهای قرارگاه نصرت و اولین عملیات آبی-خاکی در دوران جنگ بود و اولین عملیاتی بود که دهها یگان رزمی سپاه در سطحی بسیار وسیع توانستند باتلاقها و نیزارهای منطقه هور را پشت سر بگذارند، که این در نوع خود حرکتی بینظیر و تاریخی بود. همین چند خطی که نوشتم، سوژه فیلم دانش اقباشاوی میشود تا از علی هاشمی و رشادتهایی که انجام داده برای نسل جدید بگوید.
یکی از ویژگیهای مهم «اسفند»، زنده کردن حال و هوای زمان جنگ است؛ درست مانند همان روزها بدون اینکه کارگردان، درگیر کلیشههای رایج این روزهای ساخت فیلم جنگی شود و فقط گلوله، تانک و شلیک ببینیم. اقباشاوی برای ساختن «اسفند» چندین سال تحقیق میکند و نوشتن فیلمنامهاش چند سالی زمان میبرد. او به غیر از علی هاشمی و برخی فرماندهان مهم جنگ، به سراغ آدمهای بینامونشانی رفته است که در نیزارهای هورالعظیم در حال بررسی و شکلدهی به یک عملیات بزرگ میشوند.
آدمهایی که برای همان روزگارند و کارگردان نخواسته آنها را تغییر دهد و به انسان امروزی سال 1404 تبدیل کند. همه شخصیتهای فیلم همان انسانهای زمان جنگ هستند که حاضرند برای مملکتشان جان بدهند. انسانهای مقاوم ایرانی که ممکن است شکست بخورند، اما ناامید نمیشوند. شاید دلیل اصلی این نگاه به خود دانش اقباشاوی برمیگردد که تعلقاتش با دهه 60 گره خورده و انگار بخشی از او در آن زمان جا مانده است.
با همه تلاشهایی که برای کامل بودن فیلمنامه «اسفند» انجام گرفته است اما بازهم ایرادهایی در فیلمنامه آن وجود دارد که اگر برطرف میشد حتماً با اثری کاملتر مواجه بودیم. فیلمنامه و کمبودهایی که در آن وجود دارد، پاشنهآشیل اسفند شده است. عملیاتی که سوژه اسفند شده، بسیار حساس بوده. درآن زمان، انجام عملیات در هور اهمیت بسیاری داشت چون باید از طریق همین عملیات به پیروزی میرسیدیم، اما این اهمیت در فیلم پرداخت کافی ندارد و میزان حساسیت آن در جنگ مشخص نیست.
به جز 20 دقیقه ابتدایی که درگیر شخصیت علی هاشمی و رفت و برگشتهایش با قائد میشویم، تقریباً فیلم روی دور کند است. فضا برخلاف داستان واقعی آن خیلی آرام است و تبوتابی برای پیدا کردن معبری که بتوان از طریق آن به نیروهای دشمن ضربه وارد ساخت، (موضوعی که گره اصلی قصه است) دیده نمیشود. همین نکته در بسیاری از بخشهای فیلم هم جریان دارد و از همین رو با ریتمی کند در سراسر فیلم مواجه هستیم. برگردیم به سؤال اول؛ با توجه به اقدامات و از خودگذشتگیهایی که شهید علی هاشمی در جنگ انجام داده، حتماً ساختن و روایت از او در این سالها شخصیتش را بیشتر روشن میکند. کسی که خودش را سرباز خمینی(ره) میدانست و تا لحظه آخر هم به این سرباز وطن بودن وفادار ماند.
گفتوگوی ایمان عظیمی، خبرنگار در این باره را بخوانید:














