محمدعلی زلفی‌گل در گفت‌وگو با «فرهیختگان» تشریح کرد

محمدعلی زلفی‌گل، وزیر سابق علوم، پس از سه سال فعالیت، اکنون در مؤسسه دانشمند به ایده‌های علمی خود می‌پردازد.

  • ۱۴۰۴-۰۳-۰۱ - ۰۹:۳۸
  • 00
محمدعلی زلفی‌گل در گفت‌وگو با «فرهیختگان» تشریح کرد

سایه‌روشن‌های ۳ سال کار در وزات علوم

سایه‌روشن‌های ۳ سال کار در وزات علوم
ابوالفضل مظاهریابوالفضل مظاهریدبیر گروه دانشگاه

کوتاه‌ترین تعبیری که می‌توان پس از نخستین دقایق گفت‌وگو با وزیر سابق علوم به کار گرفت این است که بگوییم «وزیر نمانده!» صمیمانه به استقبال می‌آید و بابت دقایق کوتاه تأخیر در آغاز یک گفت‌وگوی رسانه‌ای دلجویی می‌کند و تلاش دارد در عین رعایت انصاف به سؤالات پاسخ دهد. اگرچه در پاسخ سیاست به خرج می‌دهد اما هنوز هم سیاسی نشده است. محمدعلی زلفی‌گل، استاد دانشگاه بوعلی همدان که یکی از چهره‌های مطرح و تأثیرگذار حوزه شیمی کشور به حساب می‌آید، این روز‌ها در مؤسسه دانشمند، ایده‌های علمی خود را دنبال می‌کند. گفت‌وگوی دو‌ساعته «فرهیختگان» با او مروری است بر حضور سه‌ساله وی در ساختمان خیابان هرمزان و آنچه در این مدت بر فضای آموزش عالی گذشت. از بازگشایی دانشگاه‌ها در پساکرونا تا وقایع پاییز 1401 و ماجرا‌های پرحاشیه‌ای چون اخراج استادان یا انتصاب رؤسای دانشگاه‌ها، موضوعاتی است که زلفی‌گل درخصوص آن‌ها با «فرهیختگان» سخن گفته که در ادامه مشروح آن را از نظر می‌گذرانید.

شما گفت‌وگو‌های مختلفی پس از شهادت شهید رئیسی داشتید اما من درباره نحوه آشنایی شما با ایشان پیش از آغاز دوران ریاست‌جمهوری نکته‌ای ندیدم. آغاز آشنایی شما با شهید رئیسی مربوط به چه زمانی می‌شود؟
حقیقت این است آقای رئیسی در دوران جوانیشان در همدان، مسئولیت‌هایی داشتند و بار‌ها برای مراسم مختلف به این شهر دعوت می‌شدند، تشریف می‌آوردند و سخنرانی می‌کردند. اولین آشنایی من با ایشان نیز به سخنرانیشان در مراسم شهیدان حجازی بازمی‌گردد.

مربوط به چه سالی است؟ در آن زمان شما در چه شرایطی بودید؟
فکر می‌کنم حدود هفت، هشت یا 10 سالی از عضویتم در هیئت علمی دانشگاه بوعلی سینا می‌گذشت. آنجا برای نخستین بار با حاج‌آقا رئیسی آشنا شدم. سپس در سال ۱۳۹۶، یعنی انتخابات ریاست‌جمهوری آن سال، شهید سردار سلگی که ریاست ستاد حاج‌آقا را بر عهده داشتند، از من خواستند که به عنوان جانشین ایشان یا به عبارتی، قائم‌مقام ستاد انتخاباتی آقای رئیسی در استان همدان فعالیت کنم.

تا پیش از آن، تعامل نزدیک‌تری نداشتید؟
نه، در سال ۱۳۹۶ که من قائم‌مقام ستاد آقای رئیسی در استان همدان شدم، در جلسات تهران نیز گاهی حضور می‌یافتم؛ جلسات هم‌اندیشی، هماهنگی و همکاری که در آن‌ها شرکت می‌کردم. از همان زمان آشنایی ما شکل گرفت. این روند ادامه پیدا کرد تا سال ۱۴۰۰.

شخصیت علمی شما همواره بر شخصیت سیاسی‌تان غلبه داشته است؛ یعنی حتی پیش از آنکه به عنوان وزیر یا گزینه وزارت مطرح شوید، به عنوان یک شخصیت تراز علمی شناخته شده بودید. چه شد که سال ۱۳۹۶ حاضر شدید در فعالیت سیاسی - انتخاباتی مشارکت داشته باشید؟
سردار سلگی، یکی از فرماندهان دوران دفاع مقدس و جانباز قطع نخاعی از هر دو پا بودند که کتاب «آب هرگز نمی‌میرد» را تألیف کردند؛ کتابی که مقام‌معظم‌رهبری نیز تقریظی بر آن دارند. ایشان با من تماس گرفتند و صحبت کردند. گفتند: «می‌خواهم بیایی و کمک کنی.» پاسخ دادم: «من یک فرد علمی هستم و وارد مباحث سیاسی نمی‌شوم.» البته احمدی‌نژاد هم که کاندیدا شده بود، من تا حدی کمک کردم.

آن زمان مسئولیتی داشتید؟
نه، ولی کمک کردم؛ یعنی در حد توان خودم از ایشان در آن سال‌ها حمایت کردم. به سردار سلگی هم گفتم که من فردی علمی هستم و علاقه‌ای به ورود به مسائل سیاسی ندارم. ایشان اصرار می‌کرد و من انکار. درنهایت گفتم: «مگر اینکه شرایطی مانند دوران دفاع مقدس پیش بیاید، یعنی شما در مقام فرمانده دستور دهید وگرنه من اصلاً وارد نمی‌شوم.» گفت: «اگر دستور دهم، چه؟» گفتم: «اگر دستور دهید، دیگر مجبورم تبعیت کنم.» ایشان گفت: «دستور می‌دهم، ولی البته خواهش می‌کنم. شما باید بیایید کمک کنید.» دیگر من هم آمدم.

رفاقت دیرینه‌ای با سردار سلگی داشتید؟
بله، ایشان در مقطعی مشاور استاندار بود و من نیز رئیس دانشگاه بودم. با هم ارتباطاتی داشتیم. سابقه دوستی و آشنایی میان ما وجود داشت. ایشان شخصیت بزرگی بودند. از فرماندهان دوران دفاع مقدس محسوب می‌شدند و جایگاه والایی در استان همدان داشتند. دیگر ما آمدیم و به ایشان کمک کردیم.

از شهید رئیسی شناخت داشتید؟ یعنی خودتان هم راغب بودید در انتخابات آن سال حمایت کنید یا صرفاً به پیشنهاد سردار سلگی وارد این فضا شدید؟
آقای رئیسی را به خوبی و کامل می‌شناختم. ایشان پیش‌تر در همدان حضور داشت. سال ۱۳۹۶ آمدیم و به ایشان کمک کردیم. با هم کار را پیش بردیم تا اینکه آن اتفاقات افتاد. سال 1399 سردار سلگی شهید شد. بعد از آن، دوستان به سراغ ما آمدند. آن زمان، دوران شیوع کرونا بود و من هم به دلایلی، ازجمله اینکه در خانواده‌مان فردی با شرایط حساس وجود داشت که نباید خدای ناکرده کرونا می‌گرفت، این مسئولیت را نمی‌پذیرفتم. خلاصه، با اصرار‌های مکرر گفتند: «آقا، شما مسئولیت اصلی را بپذیرید، نیازی به انجام کار‌های اجرایی نیست.» این کار را پذیرفتیم، ولی عملاً مجبور شدیم برای سخنرانی به جا‌های مختلف برویم؛ با ماسک و در شرایطی خاص. در آن زمان، ارتباط ما بسیار نزدیک شد. در جلسات شرکت می‌کردیم، توصیه‌های ایشان را می‌شنیدیم و ارتباط ما با خودشان و تیمی که با ایشان کار می‌کردند، بسیار نزدیک شد.

از کنش یا شیوه رفتاری ایشان در دوران انتخابات نکته خاصی در ذهن دارید؟
بله، اتفاقاً یکی از روزنامه‌های همدان با من مصاحبه‌ای انجام داد و تیتری که انتخاب کرد، این بود: «آقای رئیسی، پهلوان سیاسی بود.» من گفتم «آقای رئیسی، پهلوان سیاسی بود.» دقیقاً یادم هست، در آن جلساتی که برای هماهنگی ستاد‌ها برگزار می‌شد، حاج‌آقا رئیسی می‌گفت: «ببینید، من حاضر نیستم به هر قیمتی رأی بیاورم. نروید و حرف‌هایی بزنید یا خدای ناکرده کاری کنید، تهمتی بزنید یا تخریبی انجام دهید که من رأی بیاورم. من چنین رأیی را نمی‌خواهم. اگر چنین کاری کردید، شرعاً و قانوناً مسئولیتش با خودتان است و باید پاسخگو باشید. من حاضر نیستم به هر قیمتی رأی بیاورم. توانمندی‌ها و سوابق ما را مطرح کنید، اما دیگران را منکوب و تخریب نکنید. این کار‌ها را انجام ندهید تا رقیب از صحنه خارج شود و من رأی بیاورم. اگر این کار را انجام دهید، اولاً من راضی نیستم، ثانیاً مسئولیت آن شرعاً و قانوناً با خودتان است.» این جمله را آقای رئیسی بار‌ها در همان ایام پیش از انتخابات تکرار می‌کردند. به همین دلیل، من اعتقاد دارم که جناب آقای رئیسی یک «پهلوان سیاسی» بود.
ببینید، بین «پهلوان» و «قهرمان» تفاوت وجود دارد. اجازه دهید با مثالی این تفاوت را توضیح دهم. در بازی فوتبال، فرض کنید مهاجم به سمت جلو حرکت می‌کند و مدافع جا می‌ماند. در چنین شرایطی، ممکن است مدافع برای اینکه تیمش گل نخورد پای مهاجم را بزند و خطا کند، چون با خود می‌گوید «نهایتاً داور پنالتی می‌گیرد و در این حالت، همه‌چیز ۵۰-۵۰ است؛ گل می‌شود یا نمی‌شود. ممکن است توپ به بیرون برود یا دروازه‌بان توپ را بگیرد.» حالا تیمی که مدافعش این خطا را انجام داده، ممکن است برنده شود و «قهرمان» لقب بگیرد، اما بالاخره اصول اخلاقی، منش و مرام را زیر پا گذاشته است. البته هزینه‌اش را هم داده، قانون هم درباره‌اش حکم کرده، اما در هر صورت، اصول اخلاقی نقض شده‌اند.
در مرام پهلوانی، هیچ‌گاه فرد نمی‌آید با روش‌هایی که اخلاق، اصول، انسانیت، مروت، وجدان، معرفت و منش را زیر پا می‌گذارند، بخواهد قهرمان شود یا به مقام اول برسد. پهلوان کسی است که با رعایت دین، تقوا، اصول اخلاقی، ایمان و عرف، سعی می‌کند مبارزه کرده و رقابت کند. اگر پیروز شد، به چنین فردی «پهلوان» گفته می‌شود. آقای رئیسی واقعاً یک پهلوان سیاسی بودند. خدا ایشان را رحمت کند. این نکته را بار‌ها در جلسات هیئت دولت نیز که بعد‌ها با ایشان همکاری داشتیم، تکرار می‌کردند. همواره تأکید داشتند «سعی کنید به دنبال منکوب کردن گذشتگان نباشید.»

وزارت علوم ازجمله وزارتخانه‌هایی به شمار می‌رفت که برای آن چند گزینه مطرح بود. شما در چه فرایندی به عنوان گزینه نهایی انتخاب شدید؟
یک‌بار با من از دفتر آقای رئیسی تماس گرفتند. در آن زمان رئیس‌جمهور شده بودند. تماس گرفتند و گفتند: «شما در فلان روز به تهران بیایید، حاج‌آقا رئیسی می‌خواهند شما را ببینند.» البته پیش از آن نیز، قبل از اینکه حاج‌آقا رئیسی مستقیماً بخواهند من را ببینند، به من اطلاع داده شد به مکانی بروم، جلسه‌ای وجود دارد و چند نفر هستند که می‌خواهند با من صحبت کنند. یک تیم بود که با نامزد‌های وزارتخانه‌های مختلف مصاحبه می‌کرد. خدا رحمت کند؛ مرحوم «دکتر عادل آذر» به همراه دوستان دیگری عضو آن تیم بودند. ما به آنجا رفتیم و گفت‌وگو داشتیم. فکر می‌کنم این جلسه نزدیک به دو ساعت طول کشید. صحبت‌های مختلفی مطرح شد، سؤالات چالشی پرسیده و مباحث گوناگونی مطرح شد. بعد از آن جلسه، یک روز با من تماس گرفتند و گفتند «حاج‌آقا رئیسی می‌خواهند شما را ببینند.» ما هم رفتیم و خدمت حاج‌آقا رسیدیم. نشستیم و گفت‌وگو کردیم.

جلسه برای بررسی حضور شما در وزارتخانه برگزار شد؟ می‌دانستید موضوع جلسه چیست؟
بله، نشستیم با همدیگر صحبت کردیم و درنهایت موضوع مشخص شد. در همان جلسه، بنده نکته‌ای را خدمت ایشان عرض کردم. گفتم: «حاج‌آقا رئیسی، اگر از خودم می‌پرسیدید که کدام وزارتخانه را ترجیح می‌دهی، می‌گفتم آموزش‌وپرورش.»

چرا؟
همان موقع هم به ایشان عرض کردم، ولی گفتند: «نه دیگر، ما تصمیم‌مان را گرفته‌ایم.» گفتم: «چون 12 سال در آموزش‌وپرورش فعالیت کرده‌ام و علاقه زیادی به آن دارم، آن را به نوعی بنیان و اساس علمِ کشور می‌دانم و به همین دلیل آن را ارجح می‌دانستم.» به طور خاص علاقه‌مند بودم که بتوانم برای معلمان کاری انجام دهم، چون خودم هم 12 سال معلم بوده‌ام.

دیداری که روایت کردید، درواقع پیشنهاد قطعی آقای رئیسی برای پذیرش مسئولیت وزارتخانه بود؟
بله، در اولین دیدار، پس از گفت‌وگو با حاج‌آقا رئیسی، این موضوع قطعی شد. البته پیش از آن هم من برخی از ایده‌های اصلی‌ام را برای ایشان فرستاده بودم؛ اینکه چه ایده‌هایی برای این مسئولیت دارم. از ما خواسته بودند چند صفحه‌ای شامل ایده‌ها و برنامه‌هایی که برای وزارت علوم داریم، تهیه کنیم. این درخواست از همه کاندیدا‌ها صورت گرفته بود و از من هم چنین خواسته بودند. من نیز ارائه کرده بودم.

انتخاب شما به دلیل خاصی صورت گرفته بود؟ شما تجربه ریاست دانشگاه داشتید اما مطرح شدن نام شما از جنبه‌هایی قابل توجه بود. برخی انتظار داشتند از دانشگاه‌های مطرح پایتخت، گزینه‌ای مطرح شود. از این جهت انتخاب آقای رئیسی قابل تأمل بود. شاید این نگاه مطرح می‌شد که آیا دانشگاه‌های بزرگ پایتخت انتخاب چهره‌ای علمی از دانشگاه‌های دیگر استان‌ها را می‌پذیرند؟ این نگرانی‌ها برای خودتان مسئله نبود؟
نه، می‌دانید چرا؟ دلیلش این بود که وقتی من رئیس دانشگاه بودم، از میان رؤسای دانشگاه‌های کشور، تنها پنج نفر به عنوان رئیس دانشگاه نمونه انتخاب شدند که من یکی از آن پنج نفر بودم. علاوه بر آن، حدود 15 سال دبیر و نایب‌رئیس انجمن شیمی ایران بودم، بنابراین در دانشگاه‌های مختلف چهره‌ای شناخته‌شده به‌حساب می‌آمدم. من ارتباطات گسترده‌ای داشتم؛ بالاخره انتخابات انجمن‌ها و شورای آن‌ها برقرار بود و من در دانشگاه‌های مختلف با افراد بسیار قابل توجهی حشر و نشر داشتم.

همخونی دانشگاهی به شکلی است که پذیرش چنین مواردی غالباً سخت است. شما اهل فوتبال هم هستید، بین دانشگاه‌های مطرح کشور اصطلاحاً کُری‌خوانی جریان دارد.
الحمدلله ما واقعاً مشکلی نداشتیم؛ انصافاً هیچ مشکلی نبود و خدا را شکر مشکلی وجود نداشت. البته آقای رئیسی زمانی که با من صحبت کردند، فرمودند: «فلانی، فلانی و فلانی؛ انتخاب بین شما سه نفر بوده و من درمجموع به شما رسیدم.»

علت خاصی داشت؟
من دیگر از ایشان نپرسیدم. گفتم: «شما لطف داشتید» و ایشان هم با بزرگواری برخورد کردند. بعد از اینکه رأی اعتماد گرفتیم و مجلس حمایت کرد، الحمدلله مشکل خاصی هم نبود و ایشان حمایت ویژه‌ای نیز کردند.

چهره‌ خاصی روی انتخاب شما تأکید کرده بود که در جمع‌بندی به شما نزدیک شدند؟
اگر هم من چنین بود، اطلاع ندارم. حدس می‌زنم یکی از دلایل انتخابم این بود؛ در جلساتی که برای هماهنگی ستاد‌ها برگزار می‌شد، من فردی بودم که اظهارنظر می‌کردم و برنامه‌هایی ارائه می‌دادم. شاید این‌ها بی‌تأثیر نبوده است. حدس می‌زنم ارزیابی رؤسای ستاد، صحبت‌هایی که انجام می‌دادند و همچنین نظر آن کمیته‌ای که با ما مصاحبه کرد، شاید در این انتخاب نقش داشته‌اند.

ابتدای شروع فعالیت‌تان آقای رئیسی نسبت به فضای آموزش عالی، نکته خاصی را به شما گوشزد کرد یا در برنامه‌ها، انتظار خاصی نسبت به فضای علم و فناوری کشور از شما مطرح کردند؟
بله، ایشان اولین موردی که بسیار بر آن تأکید داشتند، بازگشایی دانشگاه‌ها و بازگشت از آموزش مجازی به آموزش حضوری بود. ایشان با قاطعیت بر این موضوع پافشاری کردند. البته خودم انتظار داشتم این روند تدریجی باشد؛ مثلاً ابتدا دانشجویان دکتری، سپس فوق لیسانس و بعد لیسانس، اما ایشان فرمودند: «آموزش در حال آسیب دیدن است و باید در اولین فرصت، آموزش حضوری پیگیری شده و دانشگاه‌ها سریعاً بازگشایی شوند.» در این زمینه بسیار حساس بودند. نکته دیگری که ایشان بر آن بسیار تأکید داشتند، این بود که باید تلاش کنیم دانشگاه‌ها از حالت «پیرو» خارج شده و به دانشگاه‌های «پیشرو» تبدیل شوند. همچنین بر توسعه پارک‌های علم و فناوری، شرکت‌های دانش‌بنیان و تبدیل علوم به فنون تأکید زیادی داشتند. همیشه تأکید داشتند «باید برنامه‌ریزی کنیم تا دانشگاه‌ها نقش اجتماعی خود را ایفا کنند و آموزش و پژوهش ما مسئله‌محور، مهارت‌محور و نیازمحور باشد.» ایشان بار‌ها و بار‌ها بر این موارد تأکید داشتند.

گفتگو کامل را در روزنامه فرهیختگان بخوانید.

نظرات کاربران