«فرهیختگان» بررسی میکنددرگیری با یک حمله تروریستی در منطقه تحت کنترل هند در کشمیر آغاز شد و با واکنش سریع هوایی هند به سرعت به نبردی چهار روزه با شدت بالا تبدیل شد. با وجود فراخوانهای بینالمللی برای خویشتنداری، دو کشور خسارات قابلتوجهی متحمل شدند تا سرانجام آتشبسی شکننده با فشارهای جهانی برقرار شد.
چگونه آمریکا و چین، پیروز جنگ هند و پاکستان بودند؟

امین نورافکن، پژوهشگر اندیشکده حکمرانی شریف: با فروکش کردن شعله درگیری نظامی کوتاه اما شدید میان هند و پاکستان در می ۲۰۲۵، توجه جامعه جهانی بار دیگر به سوی جنوب آسیا و توازن متغیر قدرت در این منطقه معطوف شده است. جنگی که با خود تلفات انسانی و خسارات جدی به زیرساختهای شهری و نظامی به همراه داشت، در عین حال نو فرصتهایی برای دو قدرت در حاشیه (یعنی چین و ایالات متحده آمریکا) فراهم کرد. این دو کشور بدون شلیک حتی یک گلوله، توانستند با استفاده ماهرانه از ابزارهای دیپلماتیک، اقتصادی و نظامی، از دل بحرانی منطقهای، دستاوردهایی راهبردی کسب کنند.
جنگی برقآسا با پیامدهای جهانی
درگیری با یک حمله تروریستی در منطقه تحت کنترل هند در کشمیر آغاز شد و با واکنش سریع هوایی هند به سرعت به نبردی چهار روزه با شدت بالا تبدیل شد. با وجود فراخوانهای بینالمللی برای خویشتنداری، دو کشور خسارات قابلتوجهی متحمل شدند تا سرانجام آتشبسی شکننده با فشارهای جهانی برقرار شد. اما در حالی که دهلینو و اسلامآباد به درمان زخمهای خود مشغولند، پکن و واشنگتن در حال شکل دادن به روایتها، بازتعریف اتحادهای منطقهای و تحکیم نفوذ خود هستند.
چین: بهرهبرداری راهبردی از بیثباتی
چین با محاسبات راهبردی درست، به خوبی از بیثباتی منطقهای بهره برد:
1- تغییر تمرکز راهبردی هند
از نگاه پکن، هرگونه انحراف تمرکز هند از حوزه ایندو-پاسیفیک به سود چین است. جنگ بخشی از این تمرکز نظامی و سیاسی هند را تحلیل برد. آشکار شدن حفرههای امنیتی و نظامی، که هم خود رخداد تروریستی پهلگام و هم عملکرد ضعیف ارتش در جنگ با پاکستان گواه آن است، بیتردید بسیاری از منابع و تمرکز راهبردی هند را به سمت شمال بازتوزیع خواهد کرد.
2- تقویت پاکستان بهعنوان سپر حفاظتی
چین با حمایت دیپلماتیک از پاکستان در شورای امنیت سازمان ملل و جلوگیری از محکومیت آن، جایگاه خود را بهعنوان متحد قابلاعتماد اسلامآباد تثبیت کرد. کمکهای مالی چین به پاکستان (که هند آنها را تله بدهی مینامد)، چه به صورت وام چه به شکل سرمایهگذاری، وابستگی اقتصادی این کشور به پکن را افزایش داده است. چین که پاکستان را «دوست استوار» و «رفیقی برای همه فصول» مینامد، این بار هم با پیگیری همین روایت، در کنار اسلامآباد و در برابر دهلینو ایستاد.
3- برتری نظامی
شاید مهمترین دستاورد چین در این جنگ چندروزه، محک زدن توان و کارآمدی تسلیحات پیشرفتهای نظیر جنگندههای J-10C، سامانههای دفاع هوایی HQ-9، جنگندههای JF-17، موشکهای هوا به هوای PL-15، و تجهیزات نظامی دیگری بود که در اختیار اسلامآباد گذاشته بود. گزارشها حاکی از آن است که پاکستان از جنگندههای ساخت چین برای سرنگونی هواپیماهای هندی (ساخت فرانسه و روسیه) استفاده کرده، هرچند دهلینو این ادعاها را تأیید نکرده است. بدین ترتیب، چین توانست با نشستن در ردیف اول نمایش همسایگانش، عملکرد فناوری نظامیاش را در میدان واقعی جنگ ارزیابی کند و احتمالاً گواه زندهای برای مشتریان آینده تسلیحات نظامیاش فراهم آورد.
آمریکا: میانجیگری دیپلماتیک و مصادره صلح
سیاست «چرخش به سوی آسیا»ی اوباما به شکلهای گوناگون در ریاست جمهوریهای پس از وی، از جمله ترامپ تکرار شد. آمریکا اگرچه اکنون از مذاکرات صلح روسیه-اوکراین جا مانده، اما رویکرد پیشدستانهای در آسیا، به ویژه در جنوب آسیا پیش گرفته است:
1- نقش میانجیگر مؤثر
با وجود ادعای اولیه هند مبنی بر عدم پذیرش دخالت طرفهای سوم در مذاکرات دیپلماتیک، آمریکا نهایتاً میانجیگری در آتشبس را به نام خود مصادره کرد. فشار دیپلماتیک ایالات متحده، از جمله مشروط کردن وام یک میلیارد دلاری صندوق بینالمللی پول به رعایت آتشبس توسط پاکستان، اهرم فشار قدرتمندی در اختیار واشنگتن قرار داد.
2- تحکیم روابط نظامی با هند
در جریان جنگ، ضعفهایی در تواناییهای هند در حوزههای شناسایی، جنگ الکترونیک و پدافند پهپادی آشکار شد. این احتمال میرود که هند پس از این جنگ کوتاه با پاکستان، درباره ترکیب سیستمهای آفندی و پدافندی خود تجدیدنظر کند. تجهیزات نظامی روسی و فرانسوی در حال حاضر بیش از 60 درصد ساختار آفندی و پدافندی هند را تشکیل میدهند، در حالی که سهم آمریکا نزدیک به 15 درصد است. شاید به همین خاطر بود که در میانه بحران، در اول ماه می یعنی تنها 8 روز پس از حمله پهلگام، قراردادی میان آمریکا و هند برای تأمین سختافزارهای نظامی حیاتی و تجهیزات پشتیبانی لجستیکی به ارزش ۱۳۱ میلیون دلار تصویب شد.
3- دیپلماسی به مثابه قدرت مذاکره
نقش فعال آمریکا در آتشبس تنها سه روز پیش از سفر ترامپ به خاورمیانه و مذاکرات احتمالی پیرامون نفت، تجارت و قراردادهای سرمایهگذاری، امنیت منطقهای، بحران غزه و برنامههای هستهای تصادفی به نظر نمیرسد. دستکم یکی از اهداف و نتایج میانجیگری آتشبس میان پاکستان و هند، دستیابی به اهرم فشار دیپلماتیک برای این مذاکرات گسترده و مهم با ایران، عربستان سعودی، قطر و امارات متحده عربی بوده است. اگرچه، با توجه به شکنندگی آتشبس میان پاکستان و هند، شاید عمر این اهرم فشار به درازا نکشد، با این حال ایالات متحده تا آن زمان از این فرصت برای تثبیت مجدد جایگاه تضعیف شده و تصویر مخدوش خود در خاورمیانه بهره خواهد برد.
از این چشمانداز، درگیری می ۲۰۲۵ میان هند و پاکستان تنها یک جنگ منطقهای نبود؛ بلکه فرصتی ژئوپلیتیک برای دو ابرقدرت بود. برای چین، جنگ فرصتی بود برای تضعیف رقیب و تقویت متحد، بدون درگیری مستقیم. برای آمریکا، راهی بود برای ایفای نقش قدرت خیرخواه، تحکیم روابط دفاعی با هند و دستاوردسازی برای مذاکرات پیشرو در خاورمیانه. بار دیگر ثابت شد که در جهان سیاست، پیروزیها همیشه در میدان نبرد رقم نمیخورند.
مطالب پیشنهادی













