تیمهای رسانهای دولت کجا هستند؟آنچه سخنان مهاجرانی را بیش از پیش مورد انتقاد قرار میدهد، تناقض میان جایگاه او بهعنوان سخنگوی دولت و گلایه از فقدان مرجعیت خبری است. دولت بهعنوان نهاد قدرت، کنترل رسانههای متعددی از جمله صداوسیما، خبرگزاریهای رسمی و شبکههای روابط عمومی را در اختیار دارد.
خانم سخنگو! برای مرجعیت خبری از مذاکرات شروع کنید

مهاجرانی در سخنان خود بر بازگرداندن «مرجعیت خبر» به داخل کشور تأکید میکند. این ایده در تئوری جذاب است، اما در عمل با موانع متعددی روبهرو است. پرسش اصلی این است؛ وقتی اخبار مذاکرات حساس ایران و آمریکا را باید از منابعی مانند گاردین، رویترز، فاکسنیوز یا آکسیوس دریافت کنیم، چگونه میتوان از مرجعیت رسانههای داخلی سخن گفت؟ مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا، که از ۲۳ فروردین ۱۴۰۴ در مسقط آغاز شد و در ۳۰ فروردین در رم ادامه یافت، در سایه بازگشت دونالد ترامپ به قدرت و تحریمهای جدید وزارت خزانهداری آمریکا علیه شبکه نفتی ایران در ۲۱ فروردین ۱۴۰۴، حساسیت بیسابقهای در میان مردم ایجاد کرده است. با این حال کارشناسان رسانه معتقدند هدایت رسانهای این مذاکرات از ضعف مفرط رنج میبرد. البته تناقضگوییهای طرف آمریکایی در این زمینه بیتأثیر نیست.
اما آنچه سخنان مهاجرانی را بیش از پیش مورد انتقاد قرار میدهد، تناقض میان جایگاه او بهعنوان سخنگوی دولت و گلایه از فقدان مرجعیت خبری است. دولت بهعنوان نهاد قدرت، کنترل رسانههای متعددی از جمله صداوسیما، خبرگزاریهای رسمی و شبکههای روابط عمومی را در اختیار دارد. وقتی مهاجرانی از نبود مرجعیت خبر سخن میگوید، این پرسش مطرح میشود که چرا دولت با این همه امکانات، خود در این زمینه اقدامی مؤثر انجام نداده است؟
بهجای ابراز نارضایتی از وضعیت موجود، دولت باید پاسخ دهد که چرا با وجود این منابع عظیم، اخبار مذاکرات حساس ایران از رسانههای خارجی به دست مردم میرسد؟ این گلایهها از زبان یک مقام رسمی، نهتنها فرکانسی از انفعال صادر میکند، بلکه این تصور را ایجاد میکند که دولت خود را از مسئولیت بهبود وضعیت رسانهای کنار کشیده است. اگر «صداقت، صراحت و چابکی» کلید بازگرداندن مرجعیت است، چرا دولت در عمل این اصول را به کار نبسته و همچنان به الگوهای سنتی و ناکارآمد وابسته است؟
دولت با در اختیار داشتن ابزارهای ارتباطی که مخاطبان میلیونی دارد و امکانات گسترده در وزارتخانهها و نهادهای عمومی، میتوانست تیمهای حرفهای رسانهای تشکیل دهد، از شبکههای اجتماعی بهره ببرد و با شفافیت بیشتر، روایت خود را به افکار عمومی تحمیل کند. این تناقض که یک مقام دولتی از ضعف مرجعیت خبر گلایه کند؛ اما هیچ برنامه عملی برای رفع آن ارائه ندهد، اعتبار اظهارات خانم سخنگو را زیر سؤال میبرد. دولت به جای توصیف مشکل، باید پاسخ دهد که چرا با این همه امکانات، هنوز افکار عمومی برای آگاهی از مذاکرات به رسانههای خارجی رجوع میکند.
دیپلماسی در تله سنت
مذاکرات کنونی که به مرحله فنی وارد شده از حساسیت بالایی برخوردار است. ضعف رسانهای نهتنها دیپلماسی را در برابر عملیات روانی آسیبپذیر کرده، بلکه اعتماد عمومی را تضعیف میکند. این ضعف رسانهای البته محدود به مذاکرات جاری نیست و در بزنگاههای دیگر هم شاهد خلأهای مشابه بودهایم. تلفیق این ضعف با شایعات رسانههای غربی مانند گزارش والاستریتژورنال درباره «عدم انعطاف ایران»، نهتنها سردرگمی عمومی را در داخل افزایش میدهد که تصویر ایران را در نقشه جهانی خدشهدار میکند. تشکیل تیم رسانهای حرفهای، استفاده از شبکههای اجتماعی برای تکذیب سریع شایعات و شفافیت کنترلشده میتواند این ضعف را جبران کند.
تجربههای رسانهای نشان دادهاند که اطلاعرسانی فعال میتواند اعتماد عمومی را جلب کند، اما تکیه بر الگوهای سنتی و ناکارآمد در مذاکرات کنونی، این فرصت را از بین برده است. سخنان فاطمه مهاجرانی درباره بازگرداندن مرجعیت خبر به داخل، هرچند با نیت خیر و تأکید بر ارزشهای اخلاقی بیان شدهاند، اما در برابر واقعیتهای پیچیده رسانهای امروز ناکافیاند. این گلایهها، بدون ارائه برنامه عملی و اقدام مؤثر، بیشتر به توجیه ناکارآمدی شبیه است تا راهکاری برای تغییر. فقدان چابکی، شفافیت و تعامل با شبکههای اجتماعی در کنار انفعال در برابر عملیات روانی مخالفان توافق و کاسبان کلان تنش، مرجعیت خبری ایران را تضعیف کرده است.
برای تحقق هدف مهاجرانی، نیاز به تغییر رویکرد از سنتی به مدرن، از انفعال به تعامل و از یکسونگری به شفافیت است. بدون این تغییرات و بدون پاسخ به این پرسش که چرا دولت با این همه امکانات اقدامی مؤثر انجام نداده، سخنان مهاجرانی در حد گلایه باقی خواهد ماند و مرجعیت خبر همچنان در دست رسانههای خارجی باقی خواهد ماند.
مطالب پیشنهادی












