مقاومت اجتماعی برابر ابتذالاگر فضای عمومی جامعه ایرانی را بتوان از روی رفتار کاربران شبکههای اجتماعی و واکنشهای آن تخمین زد که نوعی زیست مجازی آنها را نشان میدهد، میتوان گفت ابتذال موجود در تولیدهای اخیر همچنان مورد نفرت قرار گرفته و این قابلیت را دارد که بهجای ورود گروه بالادستی به میدان، این برچسبسازی از سوی خود بدنه مردمی ساخته شود و بهعنوان یک «نه» از بدنه مردمی به این پدیدهها پاسخ داده شود.
جامعهایرانی چطور علیه «عشق ابدی» واکسینه شود؟

وقتی سازندگان قرارهای اینترنتی ازجمله بلایند دیتها با دستور مقامات قضایی دستگیر شدند، تقریباً مخالف جدیای چه در میان خانوادهها و چه در میان نسل زدیهایی که عمده مخاطبان و حتی شرکتکنندگان این دست برنامهها بودند وجود نداشت، حتی برخی نیز از این اقدام تشکر کردهاند و معتقد بودهاند جلوی ترویج ابتذال و بیبندوباری گرفته شده، حتی برخی فعالان شبکههای اجتماعی نیز با شوخی و طنز به تحقیر و تمسخر این قرارهای اینترنتی پرداختهاند. پیش از این در «فرهیختگان» درباره اینکه چرا این برنامهها با وجود ابتذال و سخیف بودن زیاد دیده شدهاند، نوشتهایم.
برخورد با ابتذال در شبکههای اجتماعی فقط منحصر به قرارهای اینترنتی نبوده است. چندوقت پیش نیز خبر رسید که یکی از پکیجفروشهای مشهور که ادعاها و تفاسیر عجیبی هم از زندگی اهلبیت(ع) داشت، صفحهاش مسدود شد که آن هم مورد استقبال مردم قرار گرفت.
روز گذشته یکی از پرفالوورترین بلاگرهای قدیمی سبک زندگی نیز صفحهاش بسته شد. اگرچه بسته شدن صفحات همواره راهکار مناسبی برای کنترل فضای شبکههای اجتماعی نیست، اما روند اخیر و همراهی مردم و حتی ابراز خوشحالیها در صفحات مجازی نشان داده که کاربران با برخوردهای درست و بجا نهتنها مخالف نیستند، بلکه از آن استقبال هم میکنند، اما آنچه در بحث ابتذالهای رسانهای مورد توجه است اینکه مقامات قضایی میتوانند با قرارهای اینترنتی تولیدشده در داخل یا صفحاتی که کاربر آنها در ایران حضور دارد، برخورد کنند؛ اما برنامه حکمرانی بهخصوص در حوزه فرهنگی و اجتماعی با اثر مخرب تولیدات مبتذلی همچون عشق ابدیها- که با بودجههای تبلیغاتی سنگینی درحال وایرال کردن خود در سطح شبکههای اجتماعی هستند- چیست؟ آیا قرار است یوتیوب فیلتر شود؟ خب که شده است. اینستاگرام فیلتر شود؟ خب که شده است. آیا قرار است عوامل و شرکتکنندگان این تولیدات بهشدت سخیف دستگیر شوند؟ وقتی برنامهای خارج از ایران تولید شده چطور میتوان با آن برخورد و آن را یکشبه قلعوقمع کرد؟ بهخصوص که این بار با تولیدی کشدار، طولانی، جزئی و دقیقتر از قرارهای اینترنتی داخلی روبهرو هستیم و هیچ امکانی نیز برای کنترل و اعمالنفوذ روی آن نداریم. اما در کشور ما به شکل میلیونی دیده میشود و تولیدات فارسی از حواشی پیرامون آن نشان میدهد که سرریز از آن در دیگر شبکههای اجتماعی مثل اینستاگرام و ایکس ریخته است و دیگر توان برخوردهای قضایی با عوامل آن وجود ندارد.
باید برای ابتذال «برچسب خجالتآور» تولید شود
همواره جوابهای روشنی مثل یک دستورالعمل راهنماگونه برای معضلات فرهنگی و اجتماعی و درمان آنها وجود ندارد. نمیشود امشب نیز یک نسخه پیچید و از نهادهای فرهنگی و اجتماعی تقاضا کرد که آن را اجرایی کنند. در ابتذال فرهنگی نسخههای کوتاهمدتی وجود ندارد. نسخههای بلندمدت نیاز به عمیقشدن و جامعهشناسی قدرتمند دارند. اما میشود پیشبینیها و پیشگیریهایی داشت که اگر شفابخش نباشند حداقل تا حدی حکم واکسیناسیون فرهنگی و اجتماعی را داشته باشند.
ویروسی که این روزها خودش را از هر در و پنجرهای وارد میکند، نمیتوان مسدود کرد. مواجهه با تولیدات مبتذل نیز حکم همین ویروس شرور را دارد. برخورد با آن ناگزیر است؛ یک روز با عشق ابدی یک روز با ساسی مانکن، یک روز با بلایند دیت. تجربه ساسی مانکن شاید نزدیکترین تجربه به عشق ابدی باشد. تولیدی که خارج از ایران است و مسدودسازی و جلوگیری از انتشار آن ممکن نیست. اما معمولاً ابتذال از یک حدی وقتی فراتر برود خود بدنه اجتماعی با آن مقابله میکند. حالا اگر این بدنه پیش از این واکسیناسیون شود ممکن است از روی کنجکاوی چندبار آن را پلی کند یا اینکه برود ببیند داخل آن چه خبر است؟ اما با آن به شکل کالای ناایمن برخورد میکند و سعی میکند بین خودش با آن فاصلهگذاری کند. هرچند دید زدن چنین محصولاتی توصیه نمیشود؛ اما همین که مخاطب بداند چیزی که درحال تماشای آن است یک امتیاز منفی برای شخصیت اجتماعی اوست و یکجورهایی خجالتآور است تلاش میکند بین خودش و آن محصول فاصلهگذاری کند، حتی اگر آن را دیده باشد. اما چه کسی باید برچسب «خجالتآور» بودن را تولید کند و روی این محصولات بچسباند؟
«نه» به ابتذال باید توسط مردم رخ دهد نه حکمرانی
نظام ارزشی یک جامعه هیچوقت محصول تحمیل بالابهپایین نبوده و نخواهد بود، بلکه همواره حاصل کنش جمعی همه افراد و اقشار آن درطول زمان است. همگرایی ارزشی نیز در یک جامعه زمانی تحقق پیدا میکند که نسل گذشته و نسل امروز آن در مواجهه با یکدیگر دیدگاهها و ارزشهای مشترک خود را تقویت کنند. غیر از این هرگونه دستکاری و ورود بیجا و حتی شوکهای اجتماعی میتواند یکباره در تحول ارزشی جامعه بهجای همگرایی یک شکاف یا گسست ارزشی اجتماعی ایجاد کند که برگرداندن آن دیگر میسر نخواهد بود.
اگر فضای عمومی جامعه ایرانی را بتوان از روی رفتار کاربران شبکههای اجتماعی و واکنشهای آن تخمین زد که نوعی زیست مجازی آنها را نشان میدهد، میتوان گفت ابتذال موجود در تولیدهای اخیر همچنان مورد نفرت قرار گرفته و این قابلیت را دارد که بهجای ورود گروه بالادستی به میدان، این برچسبسازی از سوی خود بدنه مردمی ساخته شود و بهعنوان یک «نه» از بدنه مردمی به این پدیدهها پاسخ داده شود. حکمرانی فرهنگی اجتماعی اینجا میتواند نه بهعنوان میداندار بلکه تسهیلکننده ظاهر شده و این «نه» را پررنگتر کند.
مطالب پیشنهادی













