حفظ میراث فرهنگی نظارت جدی میخواهدویدئویی که این روزها در فضای مجازی دستبهدست میشود، یک جوان را نشان میدهد که در حرکتی جسورانه از دیوار ارگ کریمخان شیراز بالا میرود. برای برخی، این صحنه فقط یک نمایش نفسگیر است اما برای بسیاری، زنگ خطر جدی برای میراث فرهنگی و بینظمی اجتماعی.
پارکور روی لبه میراث

در روزگاری که جوانان در جستوجوی هیجان، مرز میان هنر و تخریب را گم کردهاند، بالا رفتن از ارگ کریمخان شیراز بهعنوان بخشی از یک نمایش پارکور، تلنگری است برای دستگاههای نظارتی و فرهنگی. این فقط یک حرکت ورزشی نبود؛ زنگ خطر بیتفاوتی ما نسبت به میراثی بود که نسلها برای حفظ آن جنگیدهاند.
هیجان، اما به چه قیمت؟
پارکور، ورزشی است که از دل خیابانهای پاریس زاده شد. جوانانی که میخواستند از سدهای فیزیکی شهر عبور کنند و با بدنشان مرزها را جابهجا کنند، چیزی آفریدند که بعدتر جهانی شد. اما آنچه بهعنوان یک هنر شهری رشد کرد، حالا در برخی شهرهای ایران به معضلی شهری و حتی تهدیدی فرهنگی بدل شده است. ویدئوی بالا رفتن از ارگ تاریخی کریمخان، فقط نمایشی از مهارت بدنی نیست؛ بلکه تصویری روشن از غیبت قانون، نظارت و آموزش در جامعهای است که هنوز نمیداند با ورزشهای شهری چه باید بکند.
روایت یک سقوط پنهان
ارگ کریم خان، یادگار دوره زندیه، نه فقط یک سازه تاریخی بلکه تکهای از هویت شیراز و ایران است. بالا رفتن از دیوار آن نه فقط خلاف قانون که نوعی بیاعتنایی به تاریخ مشترک ماست. وقتی یک نفر با حرکات نمایشی از دیوار آن بالا میرود و با افتخار فیلمش را در اینستاگرام منتشر میکند، باید از خود بپرسیم که در این میان، جای خالی چه چیزی حس میشود؟
آیا نبود نگهبان و نیروی حفاظت، مقصر اصلی است؟ یا ناآگاهی عمومی نسبت به ارزش میراث فرهنگی باعث این رفتارها شده؟ یا اینکه ضعف قانونگذاری، زمینه را برای چنین هنجارشکنیهایی فراهم کرده؟
واقعیت این است که همه این موارد در کنار هم، تصویری کامل از یک سقوط پنهان را میسازند؛ سقوطی که شاید صدایش نیاید، اما ترکهایش بر پیکر تاریخ ایران نقش میبندد.
نگاهی به آنسوی مرزها: وقتی قانون، هیجان را هدایت میکند
فرانسه بهعنوان زادگاه پارکور، پارکهای تخصصی برای تمرین پارکور ساخته و بسیاری از ورزشکاران تنها در فضاهای خاصی مجاز به تمرین هستند.
در انگلستان، شورای شهر لندن مناطقی مشخص برای پارکور در نظر گرفته و انجام حرکات در املاک خصوصی یا بناهای تاریخی، تخلف محسوب میشود. حتی برخی تیمهای پارکور قراردادهای رسمی با نهادهای فرهنگی امضا میکنند تا با احترام به مکانها، فعالیت داشته باشند.
استرالیا نیز از کشورهای پیشرو در آموزش مسئولانه پارکور است. در شهرهایی مانند ملبورن، هرگونه حرکات نمایشی در اماکن عمومی بدون مجوز، با جریمههای سنگین و توقیف تجهیزات همراه است. ورزشکاران موظفاند در دورههای آموزشی درباره ایمنی، احترام به مکان و حفظ هویت فرهنگی شرکت کنند.
پارکور در ایران: از زمین خاکی تا روی دیوار آثار تاریخی
در ایران، پارکور هنوز به طور کامل به رسمیت شناخته نشده. بسیاری از ورزشکاران این رشته، فضای مناسبی برای تمرین ندارند. نه باشگاه تخصصی کافی وجود دارد، نه پارکهای شهری برای تمرین پارکور طراحی شدهاند. در چنین شرایطی، ورزشکار به خیابان پناه میبرد، به پشتبام، به پل و گاه به بدنهی یک بنای تاریخی.
اما ضعف امکانات، توجیهی برای قانونگریزی نیست. باید میان یک ورزش سالم و رفتاری پرخطر مرز گذاشت. همانطور که عبور از چراغ قرمز، حتی در خلوتترین خیابان هم پذیرفتنی نیست، بالا رفتن از دیوار ارگ هم قابل توجیه نیست، حتی اگر مهارت بدنی بالایی پشت آن باشد.
پارکور اگر درست هدایت شود، میتواند الهامبخش باشد. اما وقتی بینظارت، بیقانون و بیآموزش باشد، میتواند تخریبگر شود.
ماجرای پارکورکار ارگ کریمخان تنها زنگ خطر نبود. در اواخر سال گذشته، یک جوان در گیلان «میل امام» ـ بنایی ارزشمند از دوران ساسانی را با بنزین به آتش کشید و با هلیشات از آن فیلم گرفت. هدفش؟ فقط جلب توجه و بالا رفتن تعداد دنبالکنندههایش در فضای مجازی بود. نتیجه؟ ۲۰ میلیارد ریال خسارت به یکی از آثار ثبتشده ملی.
وقتی حرکات پارکور روی دیوار یک بنای تاریخی منتشر میشود و آتشزدن یک برج باستانی هم به محتوای وایرال تبدیل میشود، یعنی جایی کار ما میلنگد. اینها فقط خطای فردی نیست؛ بازتاب ضعف آموزش فرهنگی، نبود نظارت و بیقانونی در برابر میراثی است که برای نگهداریاش نسلها تلاش کردهاند.
اگر امروز برای دیدهشدن، کسی از دیوار ارگ بالا میرود و دیگری بنای ساسانی را میسوزاند، فردا نوبت کدام بخش از تاریخ ماست؟
مطالب پیشنهادی













