


بسیاری به حوزه فیلم کوتاه بهعنوان پیشدرآمدی برای ساخت آثار بلند نگاه میکنند. این نگاه در میان فیلمسازان طرفداران جدی و همچنین در میان برخی سازندگان آثار و منتقدان، مخالفانی سرسخت دارد؛ دسته اول در سودای رسیدن به آرزوهای خود در وادی فیلمسازی به ساخت فیلم کوتاه متمایل میشوند. آنها عرصه فیلم کوتاه را جایی برای آزمون و خطا تلقی میکنند و دغدغهشان حضور در میان کارگردانان و سازندگان آثار بلند سینمایی، خاصه جریان اصلی و بهاصطلاح «میناستریم» ماجراست.
دسته دوم ولی میخواهند عاشقانه خود را وقف سینمای کوتاه کنند و تجربههایشان را با مخاطبان علاقهمند این اتمسفر در میان بگذارند. آنها نسبت به فضایی که جریان آثار کوتاه در اختیارشان قرار میدهد احساس تعلق و حتی تعصب دارند و حتی اگر روزی سودای ساخت فیلم بلند به سرشان زد، دوباره به آغوشی باز میگردند که از آن رشد کردهاند.
در حال حاضر فیلمهای کوتاه صدثانیهای همسو با آثار سینمای کوتاه در ایران بیشتر به سمت تجربهگریهای شخصی و خلق یک نوع سینمای اکسپریمنتال سوق داده شدهاند که این مسئله چندان نمیتواند زمینههای لازم برای جهانی شدن عرصه فیلمهای کوتاه را فراهم کند، چون عملاً با این روش تماشاگران علاقهمند به قصه و روایت را با حذف عناصر داستانی از دست داده و پیام مدنظر فیلمساز را به شکلی اخته و بدون کارکرد به مخاطبانش انتقال میدهد.
در این رابطه، تولیدکنندگان آثار صدثانیهای میتوانند از تجربه ناب و اصیل سازندگان فیلمهای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بهره ببرند. آثار کوتاه و بلند تولیدشده در این نهاد مهم و تاریخمند فرهنگی - هنری چه در دوران گذشته و چه حتی در ایام حاضر، حامل ایدههای اصیل و ناب ایرانیاند و از طرف دیگر میتوانند قصه بگویند. قصه گفتن در اوج خلاقیت برگ برنده کانون است و این مهم باید در بین سازندگان فیلم کوتاه نیز فارغ از تعلقات هنری و روشنفکرانه آنها مطرح شود و رفتهرفته به دال مرکزی فیلمسازیشان بدل شود تا دایره وسیعی از مخاطبان برای تماشای فیلمها صف بکشند.
گزارش کامل را در روزنامه فرهیختگان بخوانید.
